خانه | پست الکترونیک | آرشیو

صدایی دیگر = ده نگێکی جیاواز

تماس بانویسنده ازطریق ایمیل:tarikeredemokrat@yahoo.com


کێ دەڵێ سازمانی خەبات ئیسلامییە. ئەوەش کادرەکەیان بە سڵامەتی شێخ بابا دەخواتەوە

کێ دەڵێ سازمانی خەبات ئیسلامییە. ئەوەش کادرەکەیان بە سڵامەتی شێخ بابا دەخواتەوە

کێ دەڵێ سازمانی خەبات ئیسلامییە. ئەوەش کادرەکەیان بە سڵامەتی شێخ بابا دەخواتەوە



+ نوشته شده در 8 / 9 / 1392برچسب:, ساعت توسط دابراو |

پیامبر صلح یا کُرد کُش حرفه ای ؟

عبدالرحمان قاسملو دبیر کل حزب کردستان ایران در پایان عمر به این نتیجه رسید بود که مسئله کردستان راه حل تروریستی و نظامی ندارد و از طریق بنبلا مبارز بزرگ الجزایر و رئیس جمهور اسبق الجزایر توانست با برخی از نمایندگان با واسطه با دیپلماتهای ایران در 22 تیر 1368 در وین بر سر میز مذاکره بنشیند که در حین مذاکره درگیری پیش می آید و طرف ایرانی تیر می خورد وی نیز کشته می شود

وی در عمر سیاسی اش بارها  با سران کرد در اروپا ، عراق و ایران  توافق و سپس به مشکل اساسی بر می خورد. برخی کشته شدن وی را یک عصبانیت خود سرانه در یک مذاکره در وین می دانند برخی هم کار صدام و مسعود رجوی و برخی نیز به یه تسویه حساب کردی با وی و برخی به ایران پیوند می زنند. واقعیت در مورد قاسملو به جهت پیچیدیگیها خود او و تغییرات مواضع سیاسی است همکاری با امنیتی ترین دستگاههای اطلاعاتی از جمله ساواک ، گروههای امنیتی در پراگ ، دستگاههای جاسوسی و ضد جاسوسی کمومنیستی در اروپای غربی و شرقی و استخبارات صدام و گروهگ تروریستی ومسعود رجوی نیاز به پژوهش همه جانبه و طولانی دارد.

در اینجا به بررسی زاوایای پیچیده شخصیت قاسملو و عملکرد بسیار پیچیده و بعضا متناقضش در 38 سال دبیر کلی حزبش پرداخته خواهد شد.

مهدی خانبابا تهرانی  در تلویزیون صدای آمریکا عبدالرحمن قاسملو را پیامبر صلح نامید.

مهدی خانبابا تهرانی دوست توده ای نزدیک قاسملو از پیشنهاد صدام به  قاسملو،درخصوص اعلام استقلال کردستان از ایران پرده برمیدار و به صراحت از اعلام حمایت صدام سخن به میان میآورد . و میگویدصدام پس از تشریح اوضاع ایران در داخل و عرصه بین المللی به وی گفته الان ایران بسیار در جنگ ضعیف شده و شما اگر استقلال کردستان را  اعلام کنید از شما حمایت می کنیم

قاسملو با شاه پهلوی ابتدائا مخالف می کرد سپس با ساواک همکاری اطلاعاتی نمود وبعدبا یک صهیونیست اتریشی ازدواج می کند . برخی تحلیل گران اعتقاد دارند عبدالله اسحاقی از فعالترین سران حزب کردستان را او به قتل می رساند تا خود دبیر کل شود .اسحاقی رابطه خوبی ابتدائا با بارزانی و کردستان عراق داشت  . قاسملو به سازمان منافقین می پیوند وی در قبال جنایتهای علیه کردها سکوت معنا دار می نماید و با صدام و مسعود رجوی همکاری اطلاعاتی می نماید . نقش وی در قضیه بمباران حلبچه و انفال  هنوز مشخص نشد . او بسیاری از کردها را تحویل ارتش عراق می دهد.

قاسملو کیست ؟

عبدالرحمان قاسملو در یک دیماه 1309 مصادف با 22 دسامبر 1930 در روستای کرد نشین قاسملو در حومه ارومیه به دنیا آمد و تحصیلاتش را در ارومیه وسپس تهران به پایان رساند . در سال 1324 با تشکیل اتحادیهٔ جوانان دمکرات کردستان در شهر ارومیه  فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد یک سال بعد در سال 1325 جمهوری مهاباد سقوط می کند . او با نام ادامه درس سریع به تهران می رود  دوسال پس از آن  در سال 1327 برای ادامه تحصیل راهی پاریس می شود .

رسیدن به پاریس وی همزمان با تیر اندازی به سوی شاه در دانشگاه تهران 15 بهمن 1327 می گردد . در مدت اقامت در پاریس با چند تن از دانشجویان کرد انجمن دانشجویان کرد در اروپا را تأسیس کرد.

قاسملو به عنوان اولین بورسیه ایرانی «اتحادیه بین‌المللی دانشجویان» به پراگ پایتخت چکسلواکی رفت. پراک محل تحصیل کمونیستهای دوآتشه و توده ای های متعصب آن زمان بود

طی مدتی که در پراگ مشغول تحصیل بود در فعالیتهای اتحادیهٔ بین‌المللی دانشجویان نیز شرکت داشت. سال ۱۳۳۰ به نمایندگی از سوی دانشجویان ایرانی در دومین کنگرهٔ آن سازمان که در شهر پراگ برگزار گردید شرکت کرد. در همان مدت به عنوان نمایندهٔ ایران در بیشتر گردهمایی‌ها و کنفرانسهای فدراسیون جهانی جوانان در شهر بوداپست، پایتخت مجارستان شرکت می‌کرد.

در سال ۱۳۳۱ در زمان حکومت دکتر مصدق، قاسملو بعد از اینکه در دانشگاه پراگ موفق به اخذ لیسانس علوم اجتماعی و سیاسی شد، به ایران بازگشت. در آن موقع میان حزب دمکرات کردستان و حزب توده ایران وحدت تشکیلاتی وجود داشت. قاسملو پس از شش ماه فعالیت در تهران به مهاباد برگشت و در آنجا مسۆلیت کار حزبی را به عهده گرفت.

بعد از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ به فعالیت مخفی روی آورده و مخفیانه در تهران و کردستان مشغول فعالیت حزبی شود. در این فاصله سرپرستی روزنامه «کوردستان»، ارگان مرکزی حزب را بر عهده داشت که تنها پنج شماره آن مخفیانه به چاپ رسید و نیز در همین مدت بود که یک کمیته سراسری جهت فعالیتهای حزب دمکرات کردستان به سرپرستی وی تشکیل گردید.(منبع از ویکی پیدیا)

بعد از شکست جمهوری مهاباد، سطح رشد و تنزل جنبش کردها، به سطح اختلاف میان روابط ایران و عراق بستگی پیدا کرد. در آن زمان مرکز حزب دمکرات کردستان ایران به عراق انتقال یافت. در زمان عبدالرحمان قاسملو روابط بین حزب دمکرات کردستان با حزب بعث عراق به سطح همکاری رسید.

در اسناد منتشر شده از دولت بریتانیا، بعد از فروپاشی جمهوری خودمختار مهاباد، شش سال بعد از آن در سال ۱۹۵۲ منطقه بوکان آماده برای یک شورش کردی بوده است که توسط ارتش  وبا دخالت حکومت پهلوی سرکوب شده است و مانع از وقوع این شورش شدند.

عبدالرحمن قاسملو پس از پنج سال فعالیت سیاسی در ایران و بویژه در کردستان، سال ۱۳۳۶ بار دیگر به چکسلوواکی رفت. در سال ۱۳۳۷(۱۹۵۸) پس از پیروزی انقلاب عراق همراه با تنی چند از اعضای مسئول حزبی کوشش نمودند با اقامت در خاک عراق، سازمانهای حزبی را در داخل کشور احیا نمایند.

سال ۱۳۴۱(۱۹۶۲) قاسملو در دانشگاه پراگ به اخذ درجه دکترا در رشته علوم اقتصادی نایل آمد و تا سال ۱۳۴۹ در آن دانشگاه درس «اقتصاد سرمایه‌داری و اقتصاد سوسیالیستی و تئوری رشد اقتصادی» را تدریس می‌کرد.

در این فاصله قاسملو چند کتاب و جزوه را در رابطه با مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به رشته تحریر درآورد که معروفترین آنها کتاب «کردوکردستان» می‌باشد . این کتاب که در اصل به زبان چکی به رشته تحریر درآمده‌است تاکنون به زبانهای انگلیسی، سلواکی، لهستانی، عربی، کردی، فارسی و بخش‌هایی از آن نیز به فرانسه ترجمه و منتشر شده‌است.. قاسملو با زبانهای کردی، فارسی، ترکی، عربی، فرانسه، انگلیسی، چکی و روسی آشنایی کامل داشت

سال ۱۳۴۹ بعد از صدور بیانیهٔ ۱۱ مارس و توافق میان رهبری جنبش کردستان عراق با دولت آن کشور امکان فعالیت سیاسی در کردستان ایران بیشتر شد. در این فرصت قاسملو از اروپا بازگشت و به یاری چند نفر از یاران نزدیک خود مسئولیت احیای سازمانهای حزب دمکرات کردستان را به عهده گرفت.

در کنگره سوم حزب که در خردادماه سال ۱۳۵۰ برگزار شد، قاسملو به عضویت کمیتهٔ مرکزی و سپس به دبیرکلی حزب دمکرات کردستان انتخاب شد و از آن به بعد در همهٔ کنگره‌های حزبی به عنوان دبیرکل برگزیده شد.قاسملو که خود را مدعی حقوق پایمال شده هم‌وطنان کُرد می‌دانست طی نامه‌ای خطاب به سرکرده فرقه منافقین، رسما پیوستن حزب منحله دمکرات کردستان ایران را به شورای به اصطلاح ملی مقاومت اعلام می‌کند.

دفتر سیاسی حزب دمکرات کردستان ایران
برادر مجاهد مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت
برای استقلال و آزادی جمهوری دمکراتیک اسلامی ایران

با سلام و درودهای انقلابی و در تعقیب مذاکراتی که درباره شورا و هدفها و سازمان آن صورت گرفته است با در نظر گرفتن برنامه شورای ملی مقاومت و دولت موقت جمهوری دمکراتیک اسلامی ایران که به امضای مشترک شما و آقای بنی صدر منتشر گردیده است ضمن اعلام موافقت حزب دمکرات کردستان ایران با اصول کلی اعلام شده برنامه ی مذکور بویژه با تأکید بر اصل مقدس خودمختاری کردستان،رسما پیوستگی حزب دمکرات کردستان ایران را به شورای ملی مقاومت برای استقلال و آزادی جمهوری دمکراتیک اسلامی ایران اعلام میدارد.
نماینده ی حزب برای حضور در شورا جداگانه معرفی میگردد.
بی‌مناسبت نمیداند درودهای گرم و انقلابی برادران پیشمرگه و اعضای حزب دمکرات کردستان ایران را نثار قهرمانان مبارز و مجاهد که با خون خود هر روز و هر ساعت حماسه می آفرینند و تاریخ مبارزات انقلابی میهن عزیزمان ایران را بیش از پیش غنی می سازند بنمایم.
با اطمینان به پیروزی
دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران ـ عبدالرحمن قاسملو
پنجم آبانماه ١٣۶٠

سند بالا و اعلام آمادگی عبدالرحمن قاسملو دبیر کل وقت حزب منحله دمکرات برای همکاری و همراهی با فرقه منافقین در حالیست که  مدام از نشریه ها و سایت های حزب دمکرات  می بینیم و میخوانیم که عوامل این حزب شخص قاسملو را انسانی آزادیخواه و صلح طلب و رهبر مردم کُرد اعلام میکنند.


اعضای حزب دمکرات غافل از اینکه خیانت ها و کُرد فروشی آنها و رهبرانشان همیشه و در طول تاریخ برای ملت ایران به ویژه مردم قهرمان و غیور کُرد پنهان نبوده و با وجود سند و مدرک فراوان برای عموم مردم آشکار میباشد.

یکی دیگر از خیانت های این حزب ضد کرد و منحله دست به یکی شدن رهبران آن با سازمان تروریستی و ضد بشری منافقین میباشد. منافقینی که با همکاری سران حزب بعث عراق و شخص صدام بزرگترین جنایت‌ها را در حق مردم کُرد ایرانی و عراقی مرتکب شده‌اند.

پایگاه تحلیلی کردها می نویسد :

اینکه وی از سال ۱۳۲۳ با طرفداران احمد کسروی تحت پوشش حزب جوانان توده فعالیت می کرده و یا اینکه در ۲۴ خرداد ۱۳۲۴ به عضویت سازمان حزب توده (وابسته به شوروی سابق) در می آید. در سال ۱۳۳۱ در کمیته شماره ۱ حزب توده مشغول به فعالیت می شود. در سال ۱۳۳۲ کمیته حزب توده در مهاباد را راه اندازی نموده و در سال ۱۳۳۵ (به دلیل انتشار اعلامیه به نام حزب دمکرات و کنار زدن فعالیت های توده ای) روز دوشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۳۵ در سر قرار ساواک دستگیر می شود. در واقع این دستگیری بهانه ای برای عمق بخشیدن به همکاری با ساواک بوده است. ایشان پس از صحبت های چند تن از مسئولین ساواک و آموزش های لازم بکارگیری، پس از سه روز در حضور بختیار آزاد می شود، مشروط بر آنکه با ساواک در خصوص فعالیت های حزبی گروه های کردی، همکاری داشته باشد.

قاسملو که به نوعی نگران لو رفتن وجهه اش نزد احزاب کرد عراقی و جریانات کرد ایرانی در آن زمان بود سعی می کند به بهانه تحصیل از کشور خارج شود. اما پس از انقلاب عراق، فضا را مهیا دیده و با بودجه سازمان امنیت عراق شروع به تشکیل جریانی موازی بر علیه کردهای آنجا می کند که در نهایت منجر به درگیری های او با عبداله اسحاقی (دبیرکل وقت حزب دمکرات کردستان ایران) می شود و در آنجاست که اسحاقی این جمله تاریخی را به قاسملو گفته و بخشی از واقعیات را آشکار می سازد :

“ تو تا به حال ما را دنباله روی حزب توده کرده بودی و با ساواک هم همکاری داشتی و کل سازمان ما را در ایران به دست پلیس دادی ! حالا هم در عراق با امنیتی ها زد و بند داری و… . م.ح در این زمینه می گوید” همان زمان هم یکی از روزنامه های محلی کردستان وابسته به خودمان مطلب می زند که قاسملو عضو سابق رهبری به دلیل ضعف و تسلیم شدن به پلیس عراق و دادن قول همکاری و همچنین ربودن دو فقره پول از حزب، بنام خائن به خلق کردستان در کردستان ایران از صفوف حزب اخراج می شود و هیچیک از ماها حتی فکر آن را هم نمی کردیم که بعدها وی مجدداً دبیر کل حزب شود و این را در خواب هم نمی دیدیم..

در سال ۱۳۴۳ هجری شمسی در کنگره دوم حزب دمکرات، بنا بر پیشنهاد احمد توفیق (عبداله اسحاقی)، قاسملو به دلیل خیانت به حزب، همکاری با ساواک و لو دادن بسیاری از اعضای حزب، فساد مالی و ربودن دو فقره پول از گروه اخراج می شود!” به دنبال این قضایا حتی به دنبال توطئه ای که قاسملو با همکاری رژیم بعث عراق تدوین می کنند، احمد توفیق را کشته و کنگره سوم حزب در سال ۱۳۵۲ را تشکیل می دهند!!! ضمن تدوین اساسنامه ای جدید، قاسملو به جای اسحاقی دبیرکل می شود! در فضای پس از انقلاب بیشترین سوء استفاده را قاسملو می کند، یک عامل ساواک و عامل کشتن احمد توفیق و فروختن بسیاری از حزبی ها که تا قبل از انقلاب اصلاً نامی از وی نبود، به یک شبه در میتینگ مهاباد به رهبر جریان کردی مبدل می گردد!

م.ح می افزاید:” تعجب بیشتر من آن است که حتی در سال ۱۳۵۸ در کنگره چهارم حزب که در مهاباد تشکیل شد، علی رغم آنکه غنی بلوریان بیشترین آراء را آورده بود، مجدداً با حیله و نیرنگ، قاسملو رهبریت را در دست گرفت و جالب آن است که تمام حضرات حاضر در کنگره هم این را می دانند و حتی این زمینه ای شد برای جدایی بسیاری از افراد در حزب ولی برخی دیگر حافظه تاریخی خوبی ندارند. در پی این نیرنگ وی تمام مصوبه های کنگره چهارم را تغییر داد که چنین قانون شکنی در تاریخ هیچ یک از احزاب سابقه نداشته و لکه ننگی در تاریخ حزب دمکرات است. این حرکت بنای بدعت و توطئه و نگاه بدبینی به جریانات کرد و جنگ های داخلی کردستان در آن زمان را گذاشت. و سرآغازی شد برای انحراف در حزب دمکرات و مزدوری این گروه! قاسملو آن زمان فرصت را غنیمت شمرده و برای اینکه حزب را یکدست نماید، با دادن بیانیه، افرادی که انشعاب کرده بودند را به عنوان خیانت به جنبش کردستان، اخراج می کند.”

قاسملو بعد از آن با هدایت استخبارات عراق و مسئولان عملیاتی راعد قاضی و ابوعلی در کرکوک سیاست نزدیکی به سازمان منافقین را پیگیری می کند و با پیوستن به شورای ملی مقاومت، لکه ننگی در کارنامه حزب ثبت می کند که حتی رهبران کنونی جرأت پرداختن به این قسمت از تاریخ زندگی قاسملو را ندارند. نزدیکی به سازمانی که بعد از او با همکاری صدام در کشتار کردها نهایت بی رحمی خود را در قضیه انفال ثابت کرد در فاصله کنگره ۵ و ۶ با اخراج کلیه مخالفین، حزب را کاملاً یکدست نمود. م.ح می افزاید: “دیکتاتوری قاسملو آن قدر زیرکانه و گسترده بود که حتی خود آقایان و حضرات کنونی هم شاهد آن بودند که در کنگره ۶ نیز علی رغم آنکه حسن رستگار بیشترین آراء را آورد، مجدداً قاسملو رئیس شد. و مشی سوسیال دمکراسی را علی رغم مخالفت خیلی ها برگزید و تغییر جهت داد!

من نمی دانم چرا هر دفعه انتخابات می شد به کس دیگری رأی می دادند اما قاسملو دبیر کل می شد، اصلاً در کنگره های حزب حتی یکبار این آقا رأی نیاورد اما نمی دانم چه قدرتی داشت که هردفعه دبیر کل می شد. هر دفعه هم مخالفینی داشته که انشعاب می کردند اما باز ما درس نمی گرفتیم. حتی ملا حسن رستگار در کنگره ۸ که جدا شد، مجدداً درس نگرفتند. اصلاً بنای این انشعابات، نفاق ها ، دودستگی ها و خودراییها را قاسملو در حزب کاشت. من فکر می کنم این کار استخبارات بود که درنهایت زمانی که احساس کردند نیازی به وی ندارند و ممکن است به طرف بارزانی ها و طالبانی ها گرایش پیدا کند همزمان عصبانیت منافقین (یاران دیرین) از او در آن مقطع یک ترکیب مرموز برای حذف او را پدید آورد. به راحتی هم می توانستند تقصیرها را گردن جمهوری اسلامی بیاندازند. عجیب است از این آقایان خصوصاً حسن شرفی که در مراسم تدفین قاسملو در فرانسه در نزد برنارد کوشنر و توماس هامربرگ آن سخنرانی را کرد…!! اما خوب این آقایان آن روز و امروز به برجسته سازی شخصیت قاسملو برای تداوم استیلای همه جانبه خود احتیاج داشتند.”

اگر بخواهند حادثه وین را وارونه جلوه دهند، آنجاست که بی بی سی و صدای آمریکا و به تبع آنها تلویزیون دمکرات تا کنون چندین فیلم بازسازی کرده و قاسملو را نماد مظلومیت جلوه می دهند. (معلوم نیست چرا مظلومیت قاضی محمد چندان نماد و بروز مطبوعاتی ندارد؟!)

اگر بخواهند از ویژگیهای قاسملو قلم فرسایی کنند، آنجاست که کارول پرونهابر (Carol Prunhuber)، نویسنده ونزوئلایی، به تشویق آسو حسن زاده، یک شبه رفیق دیرین و سالیان سال قاسملو شده و یک کتاب قطور با نام : “آرزو و مرگ رحمان کرد، رؤیای کردستان ” به زبان اسپانیایی می نگارد و جالب اینجاست که کتاب به سرعت توسط شرکت انگلیسی universe به چاپ رسیده و سایت این مؤسسه نیز کتاب را برای فروش در دسترس دانلود همگان قرار داده بود!

قاسملو می کوید : صدام به ما وابسته است ما باعث شده‌ایم تا بیست هزار یا شاید هم دویست‌هزارسرباز ایرانی در جبهه کمتر علیه صدام وارد جنگ بشوند! چون آن سربازها در کردستان مستقر شده‌اند. عملاً توان نظامی جمهوری‌اسلامی پایین آمده و امروزه ما از تضاد میان دولت‌ها به نفع خودمان استفاده می‌کنیم.»

اما اگر باصطلاح پیروان راه قاسملو بخواهند سخنی از خدمت وی به کردها به میان آورند، آنجاست که قلم و اسناد و تاریخ عاجز و دریغ از یک جمله نوشتار می ماند .با مطالعه در می یابیم وی به چه اندازه به فکر منافع شخصی خود و رابطه اش با رژیم بعث بوده نه مدافع راستین حقوق کردها ! قاسملو در یکی از مصاحبه‌هایش با روزنامه آبزرواتور فرانسه (1981/3/2) می‌گوید: «عراق همچون سایر کشورها کمکش را به ما پیشنهاد کرد. اما ما فقط پیشنهادهای محدود را با احتیاط کامل می‌پذیریم, از آن جهت که به هیچ‌کس وابستگی نداشته باشیم.»

البته به این رابطه و نزدیکی صدام و گروه قاسملو انتقاد می‌شود. در حالی که در همان زمانِ دولت عراق به کشتار کردهای عراق و بمباران کردستان ایران با بمب های شیمیایی ادامه می‌دهد اما قاسملو و حزب دمکرات کردستان ایران با سکوت و حمایت از صدام عملاً مهر تأییدی بر این جنایات می گذارند. حتی اشاره نمی‌کنند که چه تعداد از کردهای عراق و ایران در این کشتارها از بین می‌روند.

غم انگیز ترین حالت واقعه سال های آخر دهه ۱۹۸۰ میلادی است. زمان شروع جنگ ها و بمباران های شیمیایی ارتش جنایتکار صدام است. که پس از هیروشیما از آن به عنوان فاجعه آمیز ترین حادثه غیرانسانی و جنگ نابرابر قرن یاد کرده اند. وقتی که صدای هواپیماهای جنگی در شهرهای کردنشینی نظیر سردشت و حلبچه می پیچید، بمب هایی بی صدا فرود می آمد و همه می ماندند تا دود ناشی از آن را ببینند. ابتدا فکر می کردند که هیچ اتفاقی نیفتاده است. اما بعد، می دیدند که پرندگان یکی یکی دارند از روی درخت ها و در آسمان به روی زمین می افتند. هر جنبنده ای از حرکت باز می ماند. گلوها می سوخت و صدای سرفه می آمد. یواش یواش صدای ناله زن ها و کودکان بلند می شد و هر کس به یک جایی فرار می کرد. بیچاره مردم، چه می دانستند که چه بکنند؟ درحین فرار نیز مانند خوشه زاری از گندم که دچار حریق شده باشد، پر پر شده و بعضی زنها بچه در آغوش به زمین افتاده و دیگر برای همیشه از حرکت بازمی ماندند. بعضی ها که زنده ماندند نیز برای چند نسل ناتوان، علیل و هنوز میراث دار آن جنایات هستند. برابر اسنادی که در سری بعدی این مقالات منتشر خواهد شد، همان زمان حجم دینارهای اعطایی استخبارات به قاسملو افزایش یافته بود.

درتاریخ ۱۷/۳/۱۹۸۸ حمله شیمیایی به حلبچه رخ داده، تعداد زیادی از مردم مظلومانه آنجا کشته شده‌اند و تقریباً هفت ماه از بحران قاسملو در مورد فاجعه حلبچه می گفت:من نمی‌توانم دربارة چیزی که ندیده‌ام اظهارنظر کنم" و ادامه می دهد: در همان مصاحبه (۳/۱۰/۱۹۸۸ ) «اولین قانون در دنیا که موجودیت ملت کرد را با این صراحت به رسمیت می‌شناسد، قانون عراق است. تفاوت‌های زیادی بین عراق و ایران وجود دارد. بر چه اساس می‌توانیم با رژیم ایران گفت‌وگو نماییم؛ رژیمی که موجودیت ملت کرد را به رسمیت نمی‌شناسد. تا آنجایی که من اطلاع دارم، رهبران عراق، مشکلات کردها را به خوبی درک می‌کنند

گذشته اما هنوز قاسملو حاضر نیست بپذیرد که علیه کردها در عراق از بمب شیمیایی استفاده شده است. پس از آن از آقای قاسملو در مصاحبه با کل‌العرب، سؤال می‌شود رادیو بی.بی.سی از قول شما گفت که عراق از سلاح‌های شیمیایی استفاده کرده است، قاسملو می‌گوید: «بنده این خبر را تکذیب نموده‌ام. هنگامی که از من درباره کاربرد سلاح‌های شیمیایی سؤال شد، پاسخ دادم کاربرد سلاح‌های شیمیایی را به‌طور کامل مطالعه می‌نمایم و بعد از مطالعه گزارش‌های هیئت اعزامی سازمان ملل متحد به شمال عراق، هیچ‌گونه نشانه‌ای دال بر استفاده از سلاح‌های شیمیایی مشاهده نکردم و نظر به این‌که ما فاصله بسیار نزدیکی با منطقه درگیری‌ها داریم، اثری از این سلاح‌ها مشاهده ننموده‌ایم!!!.»

آری درست است، قاسملو این فجایع را ندید چون به صلاحش بود که نبیند، همدست جنایتکار هیچ گاه جنایات خود را نمی بیند. این در حالی است که هفت‌ماه از آن فاجعه وحشتناک انسانی که ۵۰۰۰ نفر کرد در آن کشته شدند می ‌گذرد و ادامه می‌دهد: «من نمی‌توانم دربارة چیزی که ندیده‌ام اظهارنظر کنم”

قاسملو ادامه می دهد:” ما با عراق روابط دوستانه‌ای داریم. آنها می‌خواهند روابط ما را خدشه‌دار کنند. من نمی‌خواهم کسی را متهم کنم، ولی برخی از گروه‌های کرد عراقی- منظور پارتی و یکتی- مفهوم و اهمیت جنگ بین ایران و عراق را درک نمی‌کنند، ما در منطقه به آنها بیشتر نزدیک بودیم …»

در همان مصاحبه (۳/۱۰/۱۹۸۸ ) می‌گوید: «اولین قانون در دنیا که موجودیت ملت کرد را با این صراحت به رسمیت می‌شناسد، قانون عراق است.-مستند این قوانین حلبچه و سردشت است و این از قانون جنگل هم بدتر است!- تفاوت‌های زیادی بین عراق و ایران وجود دارد. بر چه اساس می‌توانیم با رژیم ایران گفت‌وگو نماییم؛ رژیمی که موجودیت ملت کرد را به رسمیت نمی‌شناسد. تا آنجایی که من اطلاع دارم، رهبران عراق، مشکلات کردها را به خوبی درک می‌کنند- و پاسخ آن را با سلاح شیمیایی می دهند!- و این یک امر اساسی برای توافق بین طرفین است. عراق تنها کشوری است که زمینه مذاکره و تفاهم با کردها را فراهم ساخته است- مصداق آن حلبچه و انفال!!!-.»…..

البته تمام این وضعیت و نوشته ها برای سرکردگان فعلی حزب دمکرات کردستان ایران، امری روشن و مبرهن است. خود شاهد این فجایع بوده و در برابر آن سکوت کردند. هیچ موضعی نگرفتند. حتی محکوم نکردند! این مطالب برای روشنگری نسل جوانی است که اطلاع و استنادی از تاریخ فراز و نشیب های زندگی قاسملو ندارند. واقعیاتی که مهجور مانده و مرور نمی شود. غافل از آنکه بیم آن می رود که دشمن تاریخ را به شکل دیگری جلوه دهد.

 


*The Kurdish Republic of 1946, William Eagleton, Jr. (London: Oxford University Press, 1963)

* http://www.kordha.ir/?p=1381

 



+ نوشته شده در 30 / 9 / 1392برچسب:, ساعت توسط دابراو |

منوی اصلی

دسته بندی خبر ها

درباره ی ما


ده نگێکی جیاواز له ناو حیزبی دێموکرات صدایی متفاوت از درون حزب دمکرات

آرشیو

نویسندگان

پیوند های وبلاگ

لینک های روزانه

امکانات

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 69
بازدید ماه : 303
بازدید کل : 219594
تعداد مطالب : 226
تعداد نظرات : 156
تعداد آنلاین : 1


خدمات وبلاگ نویسان
قالب وبلاگ - یاس تم

کلیه ی حقوق مادی و معنوی وبلاگ tarikere محفوظ می باشد.
قالب وبلاگ - بازی آنلاین - طراحی سایت

بازی آنلاین

بازی آنلاین

عکس

طراحی سایت

ابزار وبلاگ

قالب وبلاگ

موسیقی بی کلام

دانلود اندروید

گرافیک - ابزار طراحی

برترین مطالب