خانه | پست الکترونیک | آرشیو

صدایی دیگر = ده نگێکی جیاواز

تماس بانویسنده ازطریق ایمیل:tarikeredemokrat@yahoo.com


افشای سندی دیگر از گذشته قاسملو

 

 

خروج حزب از شورای ملی مقاومت به صورت داوطلبانه یا اخراج آن توسط سازمان منافقین؟

این سند به خوبی نشان میدهد که علیرغم ادعای سران حزب مبنی برخروج حزب دمکرات به صورت داوطلبانه از شورای به اصطلاح مقاومت به رهبریت مسعود رجوی-سازمان منافقین-حزب دمکرات را عملاً وخیلی پیشتر از این ، ازاین شورا اخراج کرده بودند.خاطر نشان میسازد پرونده منافقین در زمینه کردکشی و انفال در کنار صدام بسیار سیاه بوده و خاطره بسیار بدی در اذهان عمومی کردها بجای گذاشته است. 

 



+ نوشته شده در 22 / 12 / 1393برچسب:, ساعت توسط دابراو |

سند:نامه قاسملو برای پیشمرگه های حزب دمکرات

 

نامه قاسملو برای جنگ برعلیه کومله

سندی غیر قابل انکار برای هواداران قاسملو و افرادی که واقعیات جنگ کومله و دمکرات را انکار میکنند(همانهایی که قاسملو را پیامبر آشتی می نامند!)ومعتقدند که دمکرات مقصر نبوده واین کومله بوده که جنگ را شروع کرد!

قاسملو اولین وبزرگترین مقصر و متهم اصلی جنگ داخلی میان کومله و دمکرات بوده و اگر اکنون در قید حیات بود می بایست به دست مادران و پدران افراد قربانی این جنگ،محاکمه انقلابی میشد.با خواندن این سند و دهها واقعیت دیگر،برای مردم کردستان هویدا میشود که قاسملو و هوادارانش،آغازگر جنگ میان کومله و دمکرات بوده و برعلیه نیروها و احزاب دیگر کردستان هم خیانت ها داشته اند.

ترجمه سند:

نامه قاسملو برای جنگ برعلیه کومله

کومله وظیفه انقلابی خود میدانست تا پاسخی درخور برای حملات حزب دمکرات داشته باشد و نامه ی(دکتر قاسملو)برای مرکز رهبریت حزب دمکرات را بزرگترین علت درراستای کشتار کرد به دست کرد میداند.

کومله(اول بهمن ماه1985)تعرض حزب دمکرات به نیروها ومقرهای کومله را با تصرف(کانون آژوان)پاسخ میدهد.قاسملو قبل از تصرف این کانون برای بار دوم به دست نیروهای کومله،نامه ای می نویسد که آنچه در ذیل می آید متن این نامه است:

 

همراهان گرامی آژوان

بعداز سلامی گرم و انقلابی

رفقا هرچندتاکنون چندین پیام درمورد عملیات های نظامی برای شما ارسال شده است،اما علاقمندم تا توجه تان را به چند نکته دیگرهم جلب نمایم:

1-باری دیگر خواهشمندم وازشما میخواهم که پیشمرگه های ما غافلگیر نشوند،آگاه باشند و همیشه نگهبان و کمین بگدارند.

2-جنگ ما با کومله جنگ فراز وفرودها نیست؛هدف ما صرفاً از پا درآوردن نیروهای کومله،ضربه زدن و به زانو درآوردن کومله است.خواهشمند است این مورد را همیشه مدنظر داشته باشید.

3-هرچند تعداد پیشمرگه های ما از آنها بیشتر است و نیروهای ما بمراتب شجاع تر و جنگاورترند؛اما تاکنون نتوانسته ایم ضربه ای درخورتوجه به کومله وارد کنیم وچه بسا که ضربه هم خورده ایم.به نظرمن باید درشیوه جنگیدن وتاکتیک نظامی خودمان علیه کومله تجدیدنظر شود و خود را برای هرچه بهتر جنگیدن با کومله آماده کنیم.

4-درجنگ علیه کومله بایستی صبرو تحمل زیادی داشته باشیم،چرا که این جنگ،جنگ مشروعیت است ونباید  دست پاچه باشیم وخود را ببازیم.

5-همچنانکه قبلاً هم به اطلاع رسانده ایم بهتراست شیوه ها باطرح و برنامه ریزی از پیش تعیین شده ومورد تجزیه وتحلیل جدی قرار گرفته،درعملیاتها بکارگرفته شود تا ضربه ای کاری به کومله وارد شود ودرهمان حال هم درجای خود ضربات کوچک وپی درپی برای کاهش محبوبیت کومله وارد آوریم.ما اطلاعاتی در دست داریم که حاکی ازاینست که نیروهای مسلح کومله مستقر درجنوب به شدت ضعیف شده و اوضاع آشفته ای دارند؛لذا حفظ این وضع بایستی تداوم داشته باشد.

6-خواهشمنداست درارسال هرگونه خبرصوتی و تصویری حاصل از جنگ با کومله نهایت دقت لازم را داشته باشید؛اولاًاخبار واقعی وبه دور از دروغ پردازی را برایمان ارسال کنید. ثانیاً منتظر بمانید تا ابتدا کومله اخبار خود را دراینخصوص منتشر نماید و آنگاه شما اخبار را برایمان بفرستید.

باتقدیم سلام مجدد و آرزوی سلامتی وموفقیت

برادر شما

ع-قاسملو



+ نوشته شده در 17 / 12 / 1393برچسب:, ساعت توسط دابراو |

تزویر و ریا در سخنان دبیر کل!

 

خوانندگان عزیز به اطلاع میرساندکه در یکی از برنامه های کانال روداو که شنبه شب مورخه2/12/93 درمورد هردو جناح دمکرات(حدکا-حدک)پخش گردید مطالبی در خور توجه وجود داشت که نظرتان را به خواندن آن جلب می نمائیم:

گزارشگر برنامه روداو،ابتدا به روستای بۆڵه واقع در بنار قندیل میرود ولی قبل از رسیدن به این منطقه عنوان می کند که این منطقه تحت عنوان «هه رێمی پاراستنی میدیا»در زیر سیطره و نظارت نیروهای پ.ک.ک است؛ومیگوید برای عبور از این منطقه بایستی از نیروهای پ.ک.ک جواز عبور بگیرندواولین شرط کسب مجوز هم خاموش نمودن دوربین روداو می باشد!واین نشان از نوعی قدرت پ ک ک دراقلیم به نسبت سایر احزاب دیگر وازجمله دمکرات ها و کومله ها می باشد؛اما هجری دراین مصاحبه هنوز ادعا میکند که حزبش هنوز هم قدرتمندترین ومحبوب ترین حزب درمیان مردم می باشد.

وارد روستای بۆڵه  میشود یعنی جائیکه گسترده ترین انشعاب در حزب دمکرات و آن هم به گفته خبرنگار در دوران طلایی قاسملو ودر کنگره هشت صورت میپذیرد.مکانی متروکه و خالی از هرگونه اعضا و پیشمرگه و با داشتن اختلافات فاحش در ساختمانها-هم از لحاظ طبقات و هم از لحاظ مصالح بکار گرفته شده-دراینجا خبرنگا با زیرکی کامل عنوان میکند که این مکان متروکه تا چه اندازه شبیه وضعیت فعلی خود حزب دمکرات می باشد!

سپس خبرنگار،روستای بۆڵه را به سمت مقرهای فعلی هردوجناح دمکرات ترک میکند و به سراغ دبیران کل هردو جناح میرود.آنچه در این مصاحبه چنددقیقه ای بیشتر از همه خودنمایی میکند دو مطلب ذیل است:

1-نحوه سخن گفتن و پاسخگویی به سوالات خبرنگار از طرف هردو دبیر کل ؛ به راحتی هرچه تمامتر سطح سواد این دو نسبت به همدیگر خود را نشان میدهد(درکل میتوان چنین نتیجه گرفت که در این مورد خالد عزیزی به اصطلاح یک سروگردن از هجری بالاتر بود!)

2-برخلاف آن همه سروصدایی که مدتی بود در خصوص اتحاد این دو در شبکه های اجتماعی به گوش میرسید معلوم شد که هردوجناح هنوز هم برسر ابتدایی ترین مساله فیمابین یعنی همان اسم شاخه انشعابی(حزب دمکرات کردستان و رفقای پیشین)مشکل دارند و برخلاف آنچه اعلام کرده بودند اینها صرفاً یک نشست تبلیغاتی و فرمایشی برگزار کرده بودند تا شاید بتوانند اندکی از اعتراضات افراد بدنه حزب در هردو طرف را بکاهند(هرچند خبرنگار در همان ابتدا هم اعلام میکند که این نشست با فشار واصرار تعدادی فرانسوی بوده است ونه به دلخواه واز سر احترام به اعضا وپیشمرگه های حزب!)



+ نوشته شده در 7 / 12 / 1393برچسب:, ساعت توسط دابراو |

به ڵگه : نامه ی قاسملو بۆ پێشمه رگه کانی حیزبی دیموکرات

 

ئەمە بەڵگەیەکی زۆر ئاشکرا و ڕاستيە بۆ لایەنگه راني قاسملو و بە تایبەت ئەو کەسانە کە حاشا لە ڕاستیەکانی شەڕی نێوان دێموکرات و کۆمەڵە دەکەن و دەڵین دیموکرات تاوانبار نیە بەڵکو ئەوە کۆمەڵە بو شەڕی هەڵگريساند!

 قاسملو گەورەترین تاوانباری شەڕی ناوخۆی نێوان کۆمەڵە و دێموکرات بو ئەگەر ئێستا لە ژیاندا بمایە دەبوا دادگای شوڕشگیرانە بکرایە بە دەستی خەڵکی کوردستان و بە تایبەت دایک و باوکی ئەو کەسانە کە بونە قوربانی ئەو شەڕە. بە خویندەوەی ئەم بەڵگە نامەیە و دەیان ڕاستی دیکە خەڵکی کورد بۆی دەر دەکەوێت کە قاسملو و هەوادارانی هەڵگيرسێنەری شەڕی نێوان کۆمەڵە و دیموکراتن و لە دژی هیز و لایەنەکانی دیکەی کوردستانیش پیلانیان گێڕاوە



+ نوشته شده در 2 / 12 / 1393برچسب:, ساعت توسط دابراو |

تودە و قاسملوو و حیزبی دێموکرات

دروشمی کۆنگرەی چواری حیزبی دێموکراتی کوردستانی ئێران بە رێبەرایەتی قاسملوو لە ژێر چەتری حیزبی توودەدا "پیروز باد انقلاب خلقهای ایران بە رهبری امام خمینی بر ضد امپریالیست جهانی"
کە باسی هێژمۆنی حیزبی تودە دەکرێ بە سەر حیزبی دێموکرات، ناحەقیان نەوتووە و پەڵە رەشەکەی نێو چاوانی حیزب و گورزە کوشندەکەی قاسملوو کە خۆی رێبەرایەتی رەوتی حیزبی تودەی لە ناو دێموکرات دەکرد و لە توودە دا توابوونەوەی کە لە حیزبی وەشاند بە وێنە ببینن.
کۆنگرەی چواری حیزبی دیموکراتی کوردستانی ئێران لە ژێر دروشمی



+ نوشته شده در 10 / 9 / 1393برچسب:, ساعت توسط دابراو |

ارتباط حزب دموکرات و تيمور بختيار با امام خميني(ره)

احسان طبري، تئوريسين معروف حزب توده و از اعضاي بلند پايه آن، در خاطراتش مي نويسد:
قاسملو در سال 1960/1339 کتابي به انگليسي تأليف و در لندن چاپ کرد که مسئله کرد و کردستان را از نقطه نظر تجزيه طلبانه خود بيان مي کند. موافق اين نقطه نظر تمام بخش غربي ايران تا حد خاک بختياري يعني کردستان، باختران، گيلان غرب، لرستان و قسمتي از آذربايجان شرقي جزء کشور «کردستان» ايران است. بر اساس اين نقشه [بعدها] بين قاسملو و صدام حسين مواضعه شد و پشتيباني ابر قدرت شوروي نيز به اجراي اين نقشه جلب گرديد. قاسملو بارها در نطق هاي خود پشتيباني شوروي از عمل خود را تصريح مي کرد. (1 )
صدام براي رادمنش آپارتماني در بهترين هتل بغداد اختصاص داد و وي را در سان ناوگان عراق در شط العرب شرکت داد. سفرهاي رادمنش به بغداد سري بود. او در گفت و گو با ما تمام اسرار را از لابه لاي نقل هاي خود لو مي داد... با سفرهاي منظم رادمنش به بغداد، وي جذب محيط بغرنج و فاسدي شد که در بغداد برقرار بود. (2)
ساواک در گزارش سري به تاريخ 1346/12/6 از سفر قاسملو و چند عضو حزب توده به بغداد خبر داده است. ( 3) علاوه بر رادمنش، دکتر نورالدين کيانوري و ايرج اسکندري از اعضاي کميته مرکزي حزب توده نيز در دهه پنجاه به عراق عزيمت و با اعضاي شوراي انقلاب عراق از جمله صدام ديدار و مذاکره مي کردند. (4) مي دانيم که دکتر فريدون کشاورز از ديگر اعضاي کميته مرکزي حزب توده نيز در زمان زمامداري ژنرال عبدالکريم قاسم در بغداد به سر مي برد. و به نوشته خودش هفته اي سه شب از راديوي بغداد براي مردم ايران سخنراني مي کرد. (5)
غني بلوريان به عنوان نفر دوم حزب دموکرات کردستان راجع به رفتن اعضاي حزب به بغداد، تعامل با حکومت بعث و سوء استفاده هاي قاسملو به نفع شخصي موارد حساسي را افشا مي کند. با توجه به اينکه نوشته هاي او در واقع بخش مهمي از اسناد درون گروهي حزب دموکرات کردستان محسوب مي شود، نکته هاي اصلي خاطرات وي بازگو مي گردد:
گروه چهل نفري همراه دکتر قاسملو به نام حزب دموکرات کردستان به رژيم عراق پناهنده شدند و قاسملو رهبري آنها را بر عهده داشت. در آغاز انقلاب سال 1357 رفقاي حزب دموکرات گروه قاسملو کم کم به کردستان ايران و شهر مهاباد بازگشتند. رفقاي قاسملو مي گفتند او انساني خود رأي است و توجهي به تصميم هاي کميته مرکزي و دفتر سياسي و مصوبه هاي حزب نمي کند و هر کاري که خودش دوست داشته باشد بدون نظر و اطلاع اعضاي کميته مرکزي و دفتر سياسي انجام مي دهد. آنها از نظر مسائل مالي نيز از قاسملو انتقاد مي کردند و مي گفتند: پول هايي را که به عنوان کمک از رژيم عراق گرفته بدون اطلاع ما به خواست و ميل خود در عراق و اروپا خرج مي کند و کسي نمي داند چه بر سر اين پول ها مي آورد. (6)

ارتباط حزب دموکرات و تيمور بختيار با امام خميني(ره)

ساواک در تاريخ 1346/5/23 طي گزارش سري از سعي حزب دموکرات کردستان براي نزديکي به حزب کمونيست عراق و حزب توده و روحانيون به اصطلاح افراطي با هدف دستيابي به خودمختاري کردستان ايران خبر داد و افزود: «اطلاعات موجود وجود تماس هايي را در اين زمينه محرز مي سازد.» (7) خبر همکاري حزب دموکرات با حزب توده و برخي روحانيون در عالي ترين شوراي اطلاعاتي امنيتي رژيم پهلوي يعني شوراي هماهنگي رده يک (8) مورد بررسي قرار گرفت و صورتجلسه آن به محمدرضا پهلوي ارسال شد. شاه پس از مطالعه دستور داد موضوع ارتباط مذکور به طور دقيق و کامل رسيدگي گردد. نظر نهايي ساواک بعد از تحقيقات گسترده چنين اعلام گرديد: «... هيچ اطلاع و سندي راجع به ارتباط حزب دموکرات کردستان با روحانيون تابع آيت الله خميني به دست نياورده است.» (9)
در دوران تبعيد امام خميني(ره) در عراق که روابط دو رژيم عراق و ايران خصمانه بود، صدام حسين بسيار کوشيد تا مخالفان اصلي رژيم پهلوي را متحد کند و با دادن امکاناتي، آنها را به انجام فعاليت عليه ايران بگمارد. او توانست تيمور بختيار اولين رئيس قدرتمند ساواک را که بعد از عزل به دشمن سرسخت محمدرضا پهلوي تبديل شده بود و حزب توده و حزب دموکرات کردستان و نيز کنفدراسيون دانشجويان ناراضي ايراني مستقر در خارج کشور را به سوي خود جذب کند. صدام کوشيد تا با فرستادن برخي از اعضاي اصلي حزب توده به نزد امام خميني(ره)، ايشان را هم جلب و جذب کند و به همکاري بکشاند. اما امام و به تبع ايشان روحانيان طرفدارشان به حزب توده و صدام جواب مثبت ندادند. حجت الاسلام سيد محمود دعايي که در نجف از نزديکان به امام و از روحانيان فعال و انقلابي بود در خاطرات خويش چنين مي گويد:
... بعد از آنکه رژيم بعث عراق تصميمم گرفت با ايران وارد درگيري بشود، کانون هايي به وجود آورد که از مبارزين ايراني نيز دعوت به فعاليت کردند. نمايندگان عراق سراغ خيلي ها رفتند... علي نقي منزوي پسر مرحوم حاج آقا بزرگ تهراني صاحب کتاب معروف الذريعه [الي تصانيف الشيعه]، نماينده حزب توده در آلمان شرقي که از طرف ايرج اسکندري [دبير اول حزب توده] به عراق آمده بود و اين ها اصرار داشتند که از امام هم دعوت کنند که امام نپذيرفت. علي نقي منزوي در تشکيلات تيمور بختيار در عراق کار مي کرد. يک روز مأموران عراقي، مرحوم حاج آقا مصطفي [خميني] را دستگير کردند و به بغداد به جلسه اي با حضور تيمور بختيار بردند تا ايشان را وادار به همکاري نمايند. ايشان گفته بود ما مشي [فعاليت] ديگري داريم، اولاً به فعاليت هاي مسلحانه اعتقادي نداريم به علاوه ارتباط با مردم داريم و مبارزات ما در حد روشن کردن عامه مردم است... بختيار قصد داشت به منزل امام برود که امام ايشان را راه نداده بود. اما در سفر ديگري به طور ناشناس به حضور امام رسيد. امام در اين مورد به من فرمودند بختياري سري قبل آمد مرا ببيند راهش ندادم و رفت و گله کرد و نامه اي نوشت که در منزل علما و مراجع به روي کفار يهودي و مسيحي باز است چرا به روي من مسلمان بسته است؟ پيغام دادم شما به خاطر مسائل سياسي به ديدن من مي آييد و من مصلحت نمي بينم شما را ببينم. در سفر دوم با شبيب مالکي استاندار کربلا و همراهانش آمد. هنگام معرفي گفتند ايشان تيمور بختيار است. من هم چيزي نگفتم. (10)
در اسناد به جا مانده از ساواک چگونگي ملاقات تيمور بختيار با امام خميني(ره)، گفت و گوها و برخورد هوشمندانه و تند امام با تيمور بختيار در چند سند گزارش شده است. در سند مورخ 1349/2/30 مي خوانيم:
موضوع: ملاقات آيت الله خميني با تيمور بختيار
اخيراً تيمور بختيار مرتباً به شهر مقدس نجف مسافرت مي نمايد و در طول يک ماه متجاوز از چهار بار به نجف رفته و با کليه علما و روحانيون به ويژه آيات الله خويي و شاهرودي ملاقات نموده است. حدود يک ماه قبل با آيت الله خميني در منزل مسکوني وي ملاقات و ضمن پيشنهاد همکاري به آيت الله خميني مي گويد که من در نظر دارم اعلاميه اي عليه دولت ايران تهيه و چاپ و وسيله عوامل خودم به آن سوي مرز ارسال که در خاک کشور شاهنشاهي توزيع نمايند و شما چون از قهرمانان مبارزه عليه دولت ايران مي باشيد بسيار بجا است که با من تشريک مساعي کنيد تا اين اعلاميه را مشترکاً منتشر کنيم، ولي آيت الله خميني قبول نکرده و تيمور بختيار را مؤدبانه از منزل خود مي راند. تيمور بختيار از شدت ناراحتي اظهار مي کند: آيت الله! شما را در عراق به خاطر من پناه داده اند و اين من هستم که از شما حمايت مي کنم. در اينجا آيت الله خميني گذرنامه خود را به طرز زننده اي مقابل بختيار مي اندازد ومي گويد: من اقامت در عراق را که تو عاملش باشي نمي خواهم؛ به هر جا که بروم بهتر از اينجا خواهد بود و در پايان آيت الله مزبور تيمور بختيار را از منزل رانده و به او مي گويد که هرگز مايل نيستم که به اينجا بيايي. تيمور بختيار در جواب اظهار مي دارد چرا و به چه علت از انتشار اعلاميه مشترک خودداري مي نماييد که آيت الله خميني مي گويد من صلاح نمي دانم و به شما مربوط نيست که به همين مناسبت بختيار از آن تاريخ به منزل خميني نمي رود. (11)
در سند مورخ 1349/5/17 نيز چنين آمده است:
در بغداد به ويژه بين ايرانيان اين شهر شايع است تيمور بختيار با در دست داشتن يک جلد گذرنامه سياسي عراقي که به نام آيت الله خميني صادر گرديده به او مراجعه و نامبرده را دعوت مي نمايد که جهت ترغيب و تشويق متواريان ايراني و انجام عمليات خرابکاري در داخل خاک شاهنشاهي با بختيار همکاري نمايد، ليکن خميني با پرخاش به بختيار مي گويد: «من ايراني هستم و هرگز تابعيت و مليت خود را به دست تو و به خاطر عقايد پوچ تو تعويض نخواهم کرد» و گذرنامه را به طرف بختيار پرتاب و او را از محل مسکوني خود بيرون نموده است. (12)
در 24 مرداد 1349 تيمور بختيار توسط افراد نفوذي ساواک در عراق مورد اصابت تير قرار گرفت و در دوم شهريور 1349 مرد. (13) ساواک بعد از موفقيت در اين عمل، بسياري از اعضاي شبکه بختيار را در ايران دستگير کرد که برخي از اعضاي بالاي حزب توده و کنفدراسيون دانشجويان ايران جزء دستگير شدگان بودند. (14) اما خبري در مورد دستگيري روحانيون و به ويژه روحانيون طرفدار امام خميني(ره) به اتهام همکاري و همراهي با شبکه تيمور بختيار منتشر نشد چون اين روحانيون به پيروي از حضرت امام هيچ همکاري و همراهي با بختيار نداشتند. تيمور بختيار به نمايندگي محرمانه از سوي شخص صدام چند بار کوشيد به حضور امام برسد و ايشان را وارد گروه فعالان عليه حکومت پهلوي نمايد. اين گروه از احزاب و اشخاصي تشکيل شده بود که خود را در دامن بيگانه انداخته بودند؛ مانند: حزب توده، حزب دموکرات کردستان، بختيار و... اما امام خميني(ره) با تيز بيني خاص خويش از مدت ها قبل ماهيت و وابستگي آنان را دريافته بودند. ايشان در شهر مقدس نجف با صدور اعلاميه اي هر گونه همکاري با گروه هاي کمونيست و مارکسيست و منحرف از مذهب تشيع را رد و انزجار خويش را از آنان ابراز فرمود. در بخشي از اين اعلاميه آمده بود:
... من صريحاً اعلام مي کنم که از اين دستجات خائن چه کمونيست و چه مارکسيست و چه منحرفين از مذهب تشيع و از مکتب مقدس اهل بيت عصمت عليهم الصلوه و السلام به هر اسم و رسمي باشند متنفر و بيزارم و آنها را خائن به مملکت و اسلام و مذهب مي دانم... (15)
بدين ترتيب مي بينيم که خبر همکاري روحانيون پيرو امام خميني با حزب دموکرات کردستان و نيز همکاري حضرت امام با تيمور بختيار شايعه اي بيش نبود که ساواک نيز بعد از تحقيقات گسترده به اين موضوع اقرار کرد.

پي نوشت ها :

1. احسان طبري، کژراهه، تهران، امير کبير، 1366، ص300.
2. همان، ص 255 و 269.
3. سند پيوست ش10.
4. نورالدين کيانوري، خاطرات نورالدين کيانوري، تهران، اطلاعات، 1372، ص488. ايرج اسکندري، خاطرات ايرج اسکندري، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي، 1372، ص316.
5. فريدون کشاورز، من متهم مي کنم کميته مرکزي حزب توده را، بي جا، بي نا، 1357، ص12و 52.
6. غني بلوريان، همان، ص 344.342.
7. چپ در ايران به روايت اسناد ساواک، همان، ص 419.
8. مرکب از رؤساي اداره دوم ارتش، ساواک، شهرباني کل کشور، ژاندارمري کل کشور، دفتر ويژه اطلاعات و ستاد ارتش. براي توضيحات بيشتر رک: حسين فردوست، همان، ج1، ص 196-189.
9. همان، ص 427.
10. مطالعات تاريخي، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي، سال سوم، شماره پانزدهم، زمستان 1384، ص18-19و 29.
11. سند پيوست ش11.
12. سند پيوست ش12.
13. اسدالله علم، همان، ص 258-256.
14. مارک.ج، گازيوروسکي، سياست خارجي آمريکا و شاه، ترجمه فريدون فاطمي، تهران، مرکز، 1371، ص267.
15. مبارزات امام خميني به روايت اسناد (در دوران تبعيد در نجف)، تدوين غلامعلي پاشازاده، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامي، 1378، سند شماره 101، ص 315.
 

منبع:کتاب 15 خرداد 24 - 25



+ نوشته شده در 21 / 4 / 1393برچسب:, ساعت توسط دابراو |

حزب دمکرات کردستان پس از قاسملو

قانعی فرد:

در  تاریخ سیزده ژوئیه 1989 قاسملو در وین ترور می‌شود. گرچه همه تلاش‌ها برای این بود که انگشت اتهام به سوی جمهوری اسلامی ایران دراز شود و مصطفوی و بزرگیان و جعفری صحرا رودی را قاتل بنامند اما امروزه روز سرنخ موساد و همکاری گروه کرد رقیب در ترور هم نمایان می‌شود که به دور از هیجان باید رد پای یک کرد هم حزبی قاسملو را به میان کشید که بنا به نوار ویدئویی، توجیهش در جلسه محرمانه سفارت اسرائیل این بود که تفاهم قاسملو با جمهوری اسلامی ایران به ضرر منافع کلی می‌باشد.

وی که به همراه مسعود بارزانی در آن دوران در وین به سر می‌برد، پس از ترور اسطوره ای (به زعم بارزانی) مانند دکتر قاسملو، انگار فرصت حیات سیاسی دوباره یافته است. افسوس مصالح فعلی سیاست منطقه ای، شاید مانع افشای نام اوست که روزی در تاریخ ثبت خواهد شد. قاسملو در حالی ترور شد که ویزای نخست ورود به آمریکای‌اش را گرفته بود و هفته ای پس از دیدار، قرار بود برای نخستین بار پا به خاک آمریکا بگذارد که شاید اگر رخ می‌داد، مسیر سیاسی وی حزب و حتی منطقه تغییر می‌کرد. شاید الان دعوای میان پ.ک.ک و بارزانی بر سر کنگره ملی کُرد اتفاق نمی افتاد و هزاران شاید دیگر.

 

     بگذریم، بپردازیم به دوراران پس از قاسملو. سالهای 1989 تا 2014 را می‌توان دو دهه ای نامید که حزب، مسیر نابودی را می‌‌گذراند و تنها به رویای فروپاشی جمهوری اسلامی ایران می‌اندیشد که چاره ای برای خود بیابد. در ابتدا در وضعیتی مشابه ترور قاسملو، دکتر سعید شرفکندی در نشستی به همراه نمایندگان حزبی در رستوران میکونوس در برلین در سال 1992 مورد اصابت گلوله قرار گرفت که البته دادگاه آلمان بعضی از مقامات جمهوری اسلامی را متهم کرد. بعدها ایران در حمله ای مسلحانه به پایگاه‌های حزب ـ پس از استقرار حکومت اقلیم کردستان عراق ـ حزب دمکرات کردستان ایران را به امضای قراردادی محرمانه با سپاه پاسداران وادار می‌کند که محسن رضایی افشا کرد اما هجری و حسن زاده دم نزدند

 

 ابتدا ملا عبدالله حیاکی (حسن زاده) و بعدا مصطفی هجری بر کرسی این حزب تکیه زدند. در این دوران که مصادف با آغاز اصلاحات در داخل جامعه سیاسی ایران بود، عملا این حزب قدرت ارتباط با جامعه و برقراری تناسب پیشرفت بین جامعه و حزب را از دست داد و روز به روز از تعداد افراد حزب کاسته شد. و هر دو رهبر هرگز شخصیتی دارای هویت رسانه ای و نفوذ سیاسی قاسملو نیافتند. و البته هر دو دربین بسیاری از منتقدان، متهم هستند که از نام و عکس قاضی محمد و قاسملو، سواستفاده می‌کنند اما کمترین ارتباطی با راه و منش ایشان ندارند!

و این حزب پس از پایان دوره حسن زاده و نشستن هجری بر کرسی دبیرکلی حزب، بار دیگر دستخوش انشقاق شد و چالش با گروه رهبری حسن زاده آغاز شد و البته در میان گروه‌های سیاسی معاصر ایران برای خود اعتباری خاص نیافتند و همه چیز دوگانه شد و نوعی تفکر غیر سیاسی تنها به حاشیه سازی پرداخت و دوران رکود و اضمحلال را رقم زد.

حسن زاده اظهار داشت که گروه هجری رفتاری انحصارگرایانه و غیر دمکراتیک دارند و بعدها گفت که دوران ما تمام شد و حال نوبت دیگران است. هجری هم مانند مهتدی به حمله بوش به ایران دلخوش بود و امروزه به رویای نفوذ بی حد و حصر خود در کردستان، دلخوشند.


امروزه حزب با جمعیت کلی 1250 نفر در کوی سنجق در نزدیکی سلیمانیه زندگی می‌کنند که 65% آن را خانوار تشکیل می‌دهند و به خاطر عدم تکرار زد و خورد و اغتشاش داخلی تحت نظر اداره امنیت کردستان جنوبی هستند و ماهیانه ای را از حکومت اقلیم کردستان دریافت می‌کنند و بنا به توصیه اسرائیل رئیس سازمان اطلاعات و امنیت منطقه شمال کردستان که کلیه عملیات حزب «پ ک ک» و کردهای ایرانی خواهان خودمختاری در ترکیه و ایران، زیر نظر وی انجام می‌شود.

 در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، گروه حسن زاده از کاندیداتوری کروبی حمایت کردند و گروه هجری در آغاز، تحریم را پیشنهاد کرد؛ اما بعد از از کاندیداتوری احمدی نژاد حمایت کردند و استدلالشان بر این پایه بود که با ایشان، فروپاشی جمهوری اسلامی به زودی رخ می‌دهد!


پس از بررسی کوتاه این دوره چند پرسشی در ذهن هر ناظری پدید می‌آید که عبارتند از:

ـ آیا حزب به سوی بودن و حضور در داخل جامعه می‌رود؟ و با چه رویکردی زمینه حضور در جامعه را پس از شش دهه، فراهم می‌سازد؟

ـ آیا به سوی کنار گذاشتن سلاح که یادگار شوم تحریک نیروی روس یا بعث است، پیش خواهد رفت ؟

ـ آیا می‌توان این نظر را پذیرفت که آنان به دنبال تجزیه طلبی با حمایت از بیگانگان بوده و موقعی که رسیدن به اهداف خود را عملی ندیدند، از در سازش با دولت مرکزی درآمدند یا خیر؟

 ـ آیا هنوز هم حزب به دنبال تعامل و گفت‌وگو و مشارکت در ساختار سیاسی ایران است ؟

ـ و اما آیا به راستی دوران این شخصیت‌های انحصارگرا و موقعیت دوست به پایان نرسیده است و نباید جای آنان را نسل جوان اهل خرد و عقلانیت بگیرد؟

ـ آیا مشروعیت آنان از دیدگاه نسل جوانان برومند و آگاه و سخن‌سنج کرد، قابل پذیرش است؟

ـ آیا می‌توان زمینه حزبی را با درس آموختن از فراز و نشیب این شش دهه در درون ایران فراهم ساخت و در کنار دیگر احزاب داخل مملکت، به رشد نشاط سیاسی کمک کرد و در مشارکت سیاسی ایران، حضوری فعال داشت یا به تحریم و قهر و کلمات ممنوعه و اغراق و توهم، دلخوش بود؟

ـ و به راستی، کدام یک برای هويت و رشد و اعتلاي جامعه کردها مفید فایده است؟

به نقل از دیارونادیار



+ نوشته شده در 21 / 4 / 1393برچسب:, ساعت توسط دابراو |

خةباتي دێموكرات لة سةردةمي قاسملوو!

هةڵیهاوێ بة سڵامةتي سةري كوردي داماو.
نةمانزاني دوكتورة
بێ سنوورةكان سنوورة كومةڵايةتييةكانمان دةبةزينن.
رةفيقة نزيكةكةي د قاسملوو دوكتور فريكريد تيسود و خةديجة مةعزووري و چةند ک
چێکیتری كورد لة ريزي حيزبي دێموكراتدا. ئةوةية خةباتي دێموكرات لة سةردةمي قاسملوو.



+ نوشته شده در 15 / 2 / 1393برچسب:, ساعت توسط دابراو |

پیامبر صلح یا کُرد کُش حرفه ای ؟

عبدالرحمان قاسملو دبیر کل حزب کردستان ایران در پایان عمر به این نتیجه رسید بود که مسئله کردستان راه حل تروریستی و نظامی ندارد و از طریق بنبلا مبارز بزرگ الجزایر و رئیس جمهور اسبق الجزایر توانست با برخی از نمایندگان با واسطه با دیپلماتهای ایران در 22 تیر 1368 در وین بر سر میز مذاکره بنشیند که در حین مذاکره درگیری پیش می آید و طرف ایرانی تیر می خورد وی نیز کشته می شود

وی در عمر سیاسی اش بارها  با سران کرد در اروپا ، عراق و ایران  توافق و سپس به مشکل اساسی بر می خورد. برخی کشته شدن وی را یک عصبانیت خود سرانه در یک مذاکره در وین می دانند برخی هم کار صدام و مسعود رجوی و برخی نیز به یه تسویه حساب کردی با وی و برخی به ایران پیوند می زنند. واقعیت در مورد قاسملو به جهت پیچیدیگیها خود او و تغییرات مواضع سیاسی است همکاری با امنیتی ترین دستگاههای اطلاعاتی از جمله ساواک ، گروههای امنیتی در پراگ ، دستگاههای جاسوسی و ضد جاسوسی کمومنیستی در اروپای غربی و شرقی و استخبارات صدام و گروهگ تروریستی ومسعود رجوی نیاز به پژوهش همه جانبه و طولانی دارد.

در اینجا به بررسی زاوایای پیچیده شخصیت قاسملو و عملکرد بسیار پیچیده و بعضا متناقضش در 38 سال دبیر کلی حزبش پرداخته خواهد شد.

مهدی خانبابا تهرانی  در تلویزیون صدای آمریکا عبدالرحمن قاسملو را پیامبر صلح نامید.

مهدی خانبابا تهرانی دوست توده ای نزدیک قاسملو از پیشنهاد صدام به  قاسملو،درخصوص اعلام استقلال کردستان از ایران پرده برمیدار و به صراحت از اعلام حمایت صدام سخن به میان میآورد . و میگویدصدام پس از تشریح اوضاع ایران در داخل و عرصه بین المللی به وی گفته الان ایران بسیار در جنگ ضعیف شده و شما اگر استقلال کردستان را  اعلام کنید از شما حمایت می کنیم

قاسملو با شاه پهلوی ابتدائا مخالف می کرد سپس با ساواک همکاری اطلاعاتی نمود وبعدبا یک صهیونیست اتریشی ازدواج می کند . برخی تحلیل گران اعتقاد دارند عبدالله اسحاقی از فعالترین سران حزب کردستان را او به قتل می رساند تا خود دبیر کل شود .اسحاقی رابطه خوبی ابتدائا با بارزانی و کردستان عراق داشت  . قاسملو به سازمان منافقین می پیوند وی در قبال جنایتهای علیه کردها سکوت معنا دار می نماید و با صدام و مسعود رجوی همکاری اطلاعاتی می نماید . نقش وی در قضیه بمباران حلبچه و انفال  هنوز مشخص نشد . او بسیاری از کردها را تحویل ارتش عراق می دهد.

قاسملو کیست ؟

عبدالرحمان قاسملو در یک دیماه 1309 مصادف با 22 دسامبر 1930 در روستای کرد نشین قاسملو در حومه ارومیه به دنیا آمد و تحصیلاتش را در ارومیه وسپس تهران به پایان رساند . در سال 1324 با تشکیل اتحادیهٔ جوانان دمکرات کردستان در شهر ارومیه  فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد یک سال بعد در سال 1325 جمهوری مهاباد سقوط می کند . او با نام ادامه درس سریع به تهران می رود  دوسال پس از آن  در سال 1327 برای ادامه تحصیل راهی پاریس می شود .

رسیدن به پاریس وی همزمان با تیر اندازی به سوی شاه در دانشگاه تهران 15 بهمن 1327 می گردد . در مدت اقامت در پاریس با چند تن از دانشجویان کرد انجمن دانشجویان کرد در اروپا را تأسیس کرد.

قاسملو به عنوان اولین بورسیه ایرانی «اتحادیه بین‌المللی دانشجویان» به پراگ پایتخت چکسلواکی رفت. پراک محل تحصیل کمونیستهای دوآتشه و توده ای های متعصب آن زمان بود

طی مدتی که در پراگ مشغول تحصیل بود در فعالیتهای اتحادیهٔ بین‌المللی دانشجویان نیز شرکت داشت. سال ۱۳۳۰ به نمایندگی از سوی دانشجویان ایرانی در دومین کنگرهٔ آن سازمان که در شهر پراگ برگزار گردید شرکت کرد. در همان مدت به عنوان نمایندهٔ ایران در بیشتر گردهمایی‌ها و کنفرانسهای فدراسیون جهانی جوانان در شهر بوداپست، پایتخت مجارستان شرکت می‌کرد.

در سال ۱۳۳۱ در زمان حکومت دکتر مصدق، قاسملو بعد از اینکه در دانشگاه پراگ موفق به اخذ لیسانس علوم اجتماعی و سیاسی شد، به ایران بازگشت. در آن موقع میان حزب دمکرات کردستان و حزب توده ایران وحدت تشکیلاتی وجود داشت. قاسملو پس از شش ماه فعالیت در تهران به مهاباد برگشت و در آنجا مسۆلیت کار حزبی را به عهده گرفت.

بعد از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ به فعالیت مخفی روی آورده و مخفیانه در تهران و کردستان مشغول فعالیت حزبی شود. در این فاصله سرپرستی روزنامه «کوردستان»، ارگان مرکزی حزب را بر عهده داشت که تنها پنج شماره آن مخفیانه به چاپ رسید و نیز در همین مدت بود که یک کمیته سراسری جهت فعالیتهای حزب دمکرات کردستان به سرپرستی وی تشکیل گردید.(منبع از ویکی پیدیا)

بعد از شکست جمهوری مهاباد، سطح رشد و تنزل جنبش کردها، به سطح اختلاف میان روابط ایران و عراق بستگی پیدا کرد. در آن زمان مرکز حزب دمکرات کردستان ایران به عراق انتقال یافت. در زمان عبدالرحمان قاسملو روابط بین حزب دمکرات کردستان با حزب بعث عراق به سطح همکاری رسید.

در اسناد منتشر شده از دولت بریتانیا، بعد از فروپاشی جمهوری خودمختار مهاباد، شش سال بعد از آن در سال ۱۹۵۲ منطقه بوکان آماده برای یک شورش کردی بوده است که توسط ارتش  وبا دخالت حکومت پهلوی سرکوب شده است و مانع از وقوع این شورش شدند.

عبدالرحمن قاسملو پس از پنج سال فعالیت سیاسی در ایران و بویژه در کردستان، سال ۱۳۳۶ بار دیگر به چکسلوواکی رفت. در سال ۱۳۳۷(۱۹۵۸) پس از پیروزی انقلاب عراق همراه با تنی چند از اعضای مسئول حزبی کوشش نمودند با اقامت در خاک عراق، سازمانهای حزبی را در داخل کشور احیا نمایند.

سال ۱۳۴۱(۱۹۶۲) قاسملو در دانشگاه پراگ به اخذ درجه دکترا در رشته علوم اقتصادی نایل آمد و تا سال ۱۳۴۹ در آن دانشگاه درس «اقتصاد سرمایه‌داری و اقتصاد سوسیالیستی و تئوری رشد اقتصادی» را تدریس می‌کرد.

در این فاصله قاسملو چند کتاب و جزوه را در رابطه با مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به رشته تحریر درآورد که معروفترین آنها کتاب «کردوکردستان» می‌باشد . این کتاب که در اصل به زبان چکی به رشته تحریر درآمده‌است تاکنون به زبانهای انگلیسی، سلواکی، لهستانی، عربی، کردی، فارسی و بخش‌هایی از آن نیز به فرانسه ترجمه و منتشر شده‌است.. قاسملو با زبانهای کردی، فارسی، ترکی، عربی، فرانسه، انگلیسی، چکی و روسی آشنایی کامل داشت

سال ۱۳۴۹ بعد از صدور بیانیهٔ ۱۱ مارس و توافق میان رهبری جنبش کردستان عراق با دولت آن کشور امکان فعالیت سیاسی در کردستان ایران بیشتر شد. در این فرصت قاسملو از اروپا بازگشت و به یاری چند نفر از یاران نزدیک خود مسئولیت احیای سازمانهای حزب دمکرات کردستان را به عهده گرفت.

در کنگره سوم حزب که در خردادماه سال ۱۳۵۰ برگزار شد، قاسملو به عضویت کمیتهٔ مرکزی و سپس به دبیرکلی حزب دمکرات کردستان انتخاب شد و از آن به بعد در همهٔ کنگره‌های حزبی به عنوان دبیرکل برگزیده شد.قاسملو که خود را مدعی حقوق پایمال شده هم‌وطنان کُرد می‌دانست طی نامه‌ای خطاب به سرکرده فرقه منافقین، رسما پیوستن حزب منحله دمکرات کردستان ایران را به شورای به اصطلاح ملی مقاومت اعلام می‌کند.

دفتر سیاسی حزب دمکرات کردستان ایران
برادر مجاهد مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت
برای استقلال و آزادی جمهوری دمکراتیک اسلامی ایران

با سلام و درودهای انقلابی و در تعقیب مذاکراتی که درباره شورا و هدفها و سازمان آن صورت گرفته است با در نظر گرفتن برنامه شورای ملی مقاومت و دولت موقت جمهوری دمکراتیک اسلامی ایران که به امضای مشترک شما و آقای بنی صدر منتشر گردیده است ضمن اعلام موافقت حزب دمکرات کردستان ایران با اصول کلی اعلام شده برنامه ی مذکور بویژه با تأکید بر اصل مقدس خودمختاری کردستان،رسما پیوستگی حزب دمکرات کردستان ایران را به شورای ملی مقاومت برای استقلال و آزادی جمهوری دمکراتیک اسلامی ایران اعلام میدارد.
نماینده ی حزب برای حضور در شورا جداگانه معرفی میگردد.
بی‌مناسبت نمیداند درودهای گرم و انقلابی برادران پیشمرگه و اعضای حزب دمکرات کردستان ایران را نثار قهرمانان مبارز و مجاهد که با خون خود هر روز و هر ساعت حماسه می آفرینند و تاریخ مبارزات انقلابی میهن عزیزمان ایران را بیش از پیش غنی می سازند بنمایم.
با اطمینان به پیروزی
دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران ـ عبدالرحمن قاسملو
پنجم آبانماه ١٣۶٠

سند بالا و اعلام آمادگی عبدالرحمن قاسملو دبیر کل وقت حزب منحله دمکرات برای همکاری و همراهی با فرقه منافقین در حالیست که  مدام از نشریه ها و سایت های حزب دمکرات  می بینیم و میخوانیم که عوامل این حزب شخص قاسملو را انسانی آزادیخواه و صلح طلب و رهبر مردم کُرد اعلام میکنند.


اعضای حزب دمکرات غافل از اینکه خیانت ها و کُرد فروشی آنها و رهبرانشان همیشه و در طول تاریخ برای ملت ایران به ویژه مردم قهرمان و غیور کُرد پنهان نبوده و با وجود سند و مدرک فراوان برای عموم مردم آشکار میباشد.

یکی دیگر از خیانت های این حزب ضد کرد و منحله دست به یکی شدن رهبران آن با سازمان تروریستی و ضد بشری منافقین میباشد. منافقینی که با همکاری سران حزب بعث عراق و شخص صدام بزرگترین جنایت‌ها را در حق مردم کُرد ایرانی و عراقی مرتکب شده‌اند.

پایگاه تحلیلی کردها می نویسد :

اینکه وی از سال ۱۳۲۳ با طرفداران احمد کسروی تحت پوشش حزب جوانان توده فعالیت می کرده و یا اینکه در ۲۴ خرداد ۱۳۲۴ به عضویت سازمان حزب توده (وابسته به شوروی سابق) در می آید. در سال ۱۳۳۱ در کمیته شماره ۱ حزب توده مشغول به فعالیت می شود. در سال ۱۳۳۲ کمیته حزب توده در مهاباد را راه اندازی نموده و در سال ۱۳۳۵ (به دلیل انتشار اعلامیه به نام حزب دمکرات و کنار زدن فعالیت های توده ای) روز دوشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۳۵ در سر قرار ساواک دستگیر می شود. در واقع این دستگیری بهانه ای برای عمق بخشیدن به همکاری با ساواک بوده است. ایشان پس از صحبت های چند تن از مسئولین ساواک و آموزش های لازم بکارگیری، پس از سه روز در حضور بختیار آزاد می شود، مشروط بر آنکه با ساواک در خصوص فعالیت های حزبی گروه های کردی، همکاری داشته باشد.

قاسملو که به نوعی نگران لو رفتن وجهه اش نزد احزاب کرد عراقی و جریانات کرد ایرانی در آن زمان بود سعی می کند به بهانه تحصیل از کشور خارج شود. اما پس از انقلاب عراق، فضا را مهیا دیده و با بودجه سازمان امنیت عراق شروع به تشکیل جریانی موازی بر علیه کردهای آنجا می کند که در نهایت منجر به درگیری های او با عبداله اسحاقی (دبیرکل وقت حزب دمکرات کردستان ایران) می شود و در آنجاست که اسحاقی این جمله تاریخی را به قاسملو گفته و بخشی از واقعیات را آشکار می سازد :

“ تو تا به حال ما را دنباله روی حزب توده کرده بودی و با ساواک هم همکاری داشتی و کل سازمان ما را در ایران به دست پلیس دادی ! حالا هم در عراق با امنیتی ها زد و بند داری و… . م.ح در این زمینه می گوید” همان زمان هم یکی از روزنامه های محلی کردستان وابسته به خودمان مطلب می زند که قاسملو عضو سابق رهبری به دلیل ضعف و تسلیم شدن به پلیس عراق و دادن قول همکاری و همچنین ربودن دو فقره پول از حزب، بنام خائن به خلق کردستان در کردستان ایران از صفوف حزب اخراج می شود و هیچیک از ماها حتی فکر آن را هم نمی کردیم که بعدها وی مجدداً دبیر کل حزب شود و این را در خواب هم نمی دیدیم..

در سال ۱۳۴۳ هجری شمسی در کنگره دوم حزب دمکرات، بنا بر پیشنهاد احمد توفیق (عبداله اسحاقی)، قاسملو به دلیل خیانت به حزب، همکاری با ساواک و لو دادن بسیاری از اعضای حزب، فساد مالی و ربودن دو فقره پول از گروه اخراج می شود!” به دنبال این قضایا حتی به دنبال توطئه ای که قاسملو با همکاری رژیم بعث عراق تدوین می کنند، احمد توفیق را کشته و کنگره سوم حزب در سال ۱۳۵۲ را تشکیل می دهند!!! ضمن تدوین اساسنامه ای جدید، قاسملو به جای اسحاقی دبیرکل می شود! در فضای پس از انقلاب بیشترین سوء استفاده را قاسملو می کند، یک عامل ساواک و عامل کشتن احمد توفیق و فروختن بسیاری از حزبی ها که تا قبل از انقلاب اصلاً نامی از وی نبود، به یک شبه در میتینگ مهاباد به رهبر جریان کردی مبدل می گردد!

م.ح می افزاید:” تعجب بیشتر من آن است که حتی در سال ۱۳۵۸ در کنگره چهارم حزب که در مهاباد تشکیل شد، علی رغم آنکه غنی بلوریان بیشترین آراء را آورده بود، مجدداً با حیله و نیرنگ، قاسملو رهبریت را در دست گرفت و جالب آن است که تمام حضرات حاضر در کنگره هم این را می دانند و حتی این زمینه ای شد برای جدایی بسیاری از افراد در حزب ولی برخی دیگر حافظه تاریخی خوبی ندارند. در پی این نیرنگ وی تمام مصوبه های کنگره چهارم را تغییر داد که چنین قانون شکنی در تاریخ هیچ یک از احزاب سابقه نداشته و لکه ننگی در تاریخ حزب دمکرات است. این حرکت بنای بدعت و توطئه و نگاه بدبینی به جریانات کرد و جنگ های داخلی کردستان در آن زمان را گذاشت. و سرآغازی شد برای انحراف در حزب دمکرات و مزدوری این گروه! قاسملو آن زمان فرصت را غنیمت شمرده و برای اینکه حزب را یکدست نماید، با دادن بیانیه، افرادی که انشعاب کرده بودند را به عنوان خیانت به جنبش کردستان، اخراج می کند.”

قاسملو بعد از آن با هدایت استخبارات عراق و مسئولان عملیاتی راعد قاضی و ابوعلی در کرکوک سیاست نزدیکی به سازمان منافقین را پیگیری می کند و با پیوستن به شورای ملی مقاومت، لکه ننگی در کارنامه حزب ثبت می کند که حتی رهبران کنونی جرأت پرداختن به این قسمت از تاریخ زندگی قاسملو را ندارند. نزدیکی به سازمانی که بعد از او با همکاری صدام در کشتار کردها نهایت بی رحمی خود را در قضیه انفال ثابت کرد در فاصله کنگره ۵ و ۶ با اخراج کلیه مخالفین، حزب را کاملاً یکدست نمود. م.ح می افزاید: “دیکتاتوری قاسملو آن قدر زیرکانه و گسترده بود که حتی خود آقایان و حضرات کنونی هم شاهد آن بودند که در کنگره ۶ نیز علی رغم آنکه حسن رستگار بیشترین آراء را آورد، مجدداً قاسملو رئیس شد. و مشی سوسیال دمکراسی را علی رغم مخالفت خیلی ها برگزید و تغییر جهت داد!

من نمی دانم چرا هر دفعه انتخابات می شد به کس دیگری رأی می دادند اما قاسملو دبیر کل می شد، اصلاً در کنگره های حزب حتی یکبار این آقا رأی نیاورد اما نمی دانم چه قدرتی داشت که هردفعه دبیر کل می شد. هر دفعه هم مخالفینی داشته که انشعاب می کردند اما باز ما درس نمی گرفتیم. حتی ملا حسن رستگار در کنگره ۸ که جدا شد، مجدداً درس نگرفتند. اصلاً بنای این انشعابات، نفاق ها ، دودستگی ها و خودراییها را قاسملو در حزب کاشت. من فکر می کنم این کار استخبارات بود که درنهایت زمانی که احساس کردند نیازی به وی ندارند و ممکن است به طرف بارزانی ها و طالبانی ها گرایش پیدا کند همزمان عصبانیت منافقین (یاران دیرین) از او در آن مقطع یک ترکیب مرموز برای حذف او را پدید آورد. به راحتی هم می توانستند تقصیرها را گردن جمهوری اسلامی بیاندازند. عجیب است از این آقایان خصوصاً حسن شرفی که در مراسم تدفین قاسملو در فرانسه در نزد برنارد کوشنر و توماس هامربرگ آن سخنرانی را کرد…!! اما خوب این آقایان آن روز و امروز به برجسته سازی شخصیت قاسملو برای تداوم استیلای همه جانبه خود احتیاج داشتند.”

اگر بخواهند حادثه وین را وارونه جلوه دهند، آنجاست که بی بی سی و صدای آمریکا و به تبع آنها تلویزیون دمکرات تا کنون چندین فیلم بازسازی کرده و قاسملو را نماد مظلومیت جلوه می دهند. (معلوم نیست چرا مظلومیت قاضی محمد چندان نماد و بروز مطبوعاتی ندارد؟!)

اگر بخواهند از ویژگیهای قاسملو قلم فرسایی کنند، آنجاست که کارول پرونهابر (Carol Prunhuber)، نویسنده ونزوئلایی، به تشویق آسو حسن زاده، یک شبه رفیق دیرین و سالیان سال قاسملو شده و یک کتاب قطور با نام : “آرزو و مرگ رحمان کرد، رؤیای کردستان ” به زبان اسپانیایی می نگارد و جالب اینجاست که کتاب به سرعت توسط شرکت انگلیسی universe به چاپ رسیده و سایت این مؤسسه نیز کتاب را برای فروش در دسترس دانلود همگان قرار داده بود!

قاسملو می کوید : صدام به ما وابسته است ما باعث شده‌ایم تا بیست هزار یا شاید هم دویست‌هزارسرباز ایرانی در جبهه کمتر علیه صدام وارد جنگ بشوند! چون آن سربازها در کردستان مستقر شده‌اند. عملاً توان نظامی جمهوری‌اسلامی پایین آمده و امروزه ما از تضاد میان دولت‌ها به نفع خودمان استفاده می‌کنیم.»

اما اگر باصطلاح پیروان راه قاسملو بخواهند سخنی از خدمت وی به کردها به میان آورند، آنجاست که قلم و اسناد و تاریخ عاجز و دریغ از یک جمله نوشتار می ماند .با مطالعه در می یابیم وی به چه اندازه به فکر منافع شخصی خود و رابطه اش با رژیم بعث بوده نه مدافع راستین حقوق کردها ! قاسملو در یکی از مصاحبه‌هایش با روزنامه آبزرواتور فرانسه (1981/3/2) می‌گوید: «عراق همچون سایر کشورها کمکش را به ما پیشنهاد کرد. اما ما فقط پیشنهادهای محدود را با احتیاط کامل می‌پذیریم, از آن جهت که به هیچ‌کس وابستگی نداشته باشیم.»

البته به این رابطه و نزدیکی صدام و گروه قاسملو انتقاد می‌شود. در حالی که در همان زمانِ دولت عراق به کشتار کردهای عراق و بمباران کردستان ایران با بمب های شیمیایی ادامه می‌دهد اما قاسملو و حزب دمکرات کردستان ایران با سکوت و حمایت از صدام عملاً مهر تأییدی بر این جنایات می گذارند. حتی اشاره نمی‌کنند که چه تعداد از کردهای عراق و ایران در این کشتارها از بین می‌روند.

غم انگیز ترین حالت واقعه سال های آخر دهه ۱۹۸۰ میلادی است. زمان شروع جنگ ها و بمباران های شیمیایی ارتش جنایتکار صدام است. که پس از هیروشیما از آن به عنوان فاجعه آمیز ترین حادثه غیرانسانی و جنگ نابرابر قرن یاد کرده اند. وقتی که صدای هواپیماهای جنگی در شهرهای کردنشینی نظیر سردشت و حلبچه می پیچید، بمب هایی بی صدا فرود می آمد و همه می ماندند تا دود ناشی از آن را ببینند. ابتدا فکر می کردند که هیچ اتفاقی نیفتاده است. اما بعد، می دیدند که پرندگان یکی یکی دارند از روی درخت ها و در آسمان به روی زمین می افتند. هر جنبنده ای از حرکت باز می ماند. گلوها می سوخت و صدای سرفه می آمد. یواش یواش صدای ناله زن ها و کودکان بلند می شد و هر کس به یک جایی فرار می کرد. بیچاره مردم، چه می دانستند که چه بکنند؟ درحین فرار نیز مانند خوشه زاری از گندم که دچار حریق شده باشد، پر پر شده و بعضی زنها بچه در آغوش به زمین افتاده و دیگر برای همیشه از حرکت بازمی ماندند. بعضی ها که زنده ماندند نیز برای چند نسل ناتوان، علیل و هنوز میراث دار آن جنایات هستند. برابر اسنادی که در سری بعدی این مقالات منتشر خواهد شد، همان زمان حجم دینارهای اعطایی استخبارات به قاسملو افزایش یافته بود.

درتاریخ ۱۷/۳/۱۹۸۸ حمله شیمیایی به حلبچه رخ داده، تعداد زیادی از مردم مظلومانه آنجا کشته شده‌اند و تقریباً هفت ماه از بحران قاسملو در مورد فاجعه حلبچه می گفت:من نمی‌توانم دربارة چیزی که ندیده‌ام اظهارنظر کنم" و ادامه می دهد: در همان مصاحبه (۳/۱۰/۱۹۸۸ ) «اولین قانون در دنیا که موجودیت ملت کرد را با این صراحت به رسمیت می‌شناسد، قانون عراق است. تفاوت‌های زیادی بین عراق و ایران وجود دارد. بر چه اساس می‌توانیم با رژیم ایران گفت‌وگو نماییم؛ رژیمی که موجودیت ملت کرد را به رسمیت نمی‌شناسد. تا آنجایی که من اطلاع دارم، رهبران عراق، مشکلات کردها را به خوبی درک می‌کنند

گذشته اما هنوز قاسملو حاضر نیست بپذیرد که علیه کردها در عراق از بمب شیمیایی استفاده شده است. پس از آن از آقای قاسملو در مصاحبه با کل‌العرب، سؤال می‌شود رادیو بی.بی.سی از قول شما گفت که عراق از سلاح‌های شیمیایی استفاده کرده است، قاسملو می‌گوید: «بنده این خبر را تکذیب نموده‌ام. هنگامی که از من درباره کاربرد سلاح‌های شیمیایی سؤال شد، پاسخ دادم کاربرد سلاح‌های شیمیایی را به‌طور کامل مطالعه می‌نمایم و بعد از مطالعه گزارش‌های هیئت اعزامی سازمان ملل متحد به شمال عراق، هیچ‌گونه نشانه‌ای دال بر استفاده از سلاح‌های شیمیایی مشاهده نکردم و نظر به این‌که ما فاصله بسیار نزدیکی با منطقه درگیری‌ها داریم، اثری از این سلاح‌ها مشاهده ننموده‌ایم!!!.»

آری درست است، قاسملو این فجایع را ندید چون به صلاحش بود که نبیند، همدست جنایتکار هیچ گاه جنایات خود را نمی بیند. این در حالی است که هفت‌ماه از آن فاجعه وحشتناک انسانی که ۵۰۰۰ نفر کرد در آن کشته شدند می ‌گذرد و ادامه می‌دهد: «من نمی‌توانم دربارة چیزی که ندیده‌ام اظهارنظر کنم”

قاسملو ادامه می دهد:” ما با عراق روابط دوستانه‌ای داریم. آنها می‌خواهند روابط ما را خدشه‌دار کنند. من نمی‌خواهم کسی را متهم کنم، ولی برخی از گروه‌های کرد عراقی- منظور پارتی و یکتی- مفهوم و اهمیت جنگ بین ایران و عراق را درک نمی‌کنند، ما در منطقه به آنها بیشتر نزدیک بودیم …»

در همان مصاحبه (۳/۱۰/۱۹۸۸ ) می‌گوید: «اولین قانون در دنیا که موجودیت ملت کرد را با این صراحت به رسمیت می‌شناسد، قانون عراق است.-مستند این قوانین حلبچه و سردشت است و این از قانون جنگل هم بدتر است!- تفاوت‌های زیادی بین عراق و ایران وجود دارد. بر چه اساس می‌توانیم با رژیم ایران گفت‌وگو نماییم؛ رژیمی که موجودیت ملت کرد را به رسمیت نمی‌شناسد. تا آنجایی که من اطلاع دارم، رهبران عراق، مشکلات کردها را به خوبی درک می‌کنند- و پاسخ آن را با سلاح شیمیایی می دهند!- و این یک امر اساسی برای توافق بین طرفین است. عراق تنها کشوری است که زمینه مذاکره و تفاهم با کردها را فراهم ساخته است- مصداق آن حلبچه و انفال!!!-.»…..

البته تمام این وضعیت و نوشته ها برای سرکردگان فعلی حزب دمکرات کردستان ایران، امری روشن و مبرهن است. خود شاهد این فجایع بوده و در برابر آن سکوت کردند. هیچ موضعی نگرفتند. حتی محکوم نکردند! این مطالب برای روشنگری نسل جوانی است که اطلاع و استنادی از تاریخ فراز و نشیب های زندگی قاسملو ندارند. واقعیاتی که مهجور مانده و مرور نمی شود. غافل از آنکه بیم آن می رود که دشمن تاریخ را به شکل دیگری جلوه دهد.

 


*The Kurdish Republic of 1946, William Eagleton, Jr. (London: Oxford University Press, 1963)

* http://www.kordha.ir/?p=1381

 



+ نوشته شده در 30 / 9 / 1392برچسب:, ساعت توسط دابراو |

نامه‌ کمیته‌ مرکزى حزب توده‌ ایران به‌ کمیته‌ مرکزى حزب دمکرات کردستان ایران

دوستان گرامى! اعلامیه‌ مورخ 18 دى ماه‌ 1358 [1358/10/18] شما درباره‌ حادثه‌ حمله‌ گروههاى مسلح کومله‌ به‌ یک واحد از نیروهاى انتظامى در مهاباد ما را بر آن داشت که‌ طى این نامه‌ برداشت خود را درباره‌ آنچه‌ که‌ در لحظه‌ کنونى در کردستان ایران میگذرد، با شما در میان بگذاریم . پیش از هر چیز به‌ اطلاعتان میرسانیم که‌ کمیته‌ مرکزى حزب توده‌ ایران اعلامیه‌ 18 دى ماه‌ شما را با خشنودى استقبال کرد. این خوشنودى از اینجهت است که‌ کمیته‌ مرکزى حزب دموکرات کردستان ایران طى این اعلامیه‌ براى اولین بار بطور علنى نخستین گام را براى جداکردن جبهه‌ نیروهاى انقلاب راستین خلق کرد و از شخصیت ها و گروههاى اشوبگر ضدملى برداشته‌ است ، همان گروههائى که‌ به‌ تحریک و گردانندگى دشمنان خارجى و داخلى ایران میکوشند حل مسالمت آمیز مسئله‌ ملى را غیر ممکن سازند وآتش جنگ برادر کشى را در کردستان ایران برافزودند و از این راه‌ انقلاب ایران و بویژه‌ رهبرى امام خمینى را تضعیف کنند و راه‌ را براى تسلط مجد نیروهاى ضد انقلابى در میهن ما هموار سازند. مدتها بود که‌ کمیته‌ مرکزى حزب توده‌ ایران انتظار چنین اقدامى را از طرف رهبرى حزب دموکرات کردستان ایران داشت زیرا از حزبى که‌ در آن مبارزان وفادار به‌ راه‌ قهرمانان ملى خلق کردستان ایران و همه‌ خلقهاى ایران - قاضى محمد، صدر قاضى سیف قاضى ، گردآمده‌اند، انتظار دیگرى نمیرفت . همانطور که‌ بارها در دوران پس از انقلاب در دیدارهاى دوستانه‌ بین رفقاى رهبرى حزب توده‌ ایران و دوستانى از رهبرى حزب دموکرات کردستان ایران و در بیانیه‌هاى حزب توده‌ ایران بمناسبت اوضاع و حوادث کردستان بر دشمنى بیان گردیده‌است ، برداشت ما درباره‌ اوضاع کردستان ایران چنین است : اول - جریان سیاسى متکى به‌ نیروهاى راستین خلق کرد ایران که‌ در عین وفادارى کامل به‌ انقلاب ضد امپریالیستى دموکراتیک و خلقى سراسر ایران خواستار آنند که‌ در چارچوب پیروزى و پیشرفت این انقلاب در چارچوب تثبیت تحکیم و گسترش همه‌ جانبه‌ آن به‌ محرومیتهاى ملى خلقهاى غیر فارس در ایران و از آنجمله‌ خلق کرد ایران پایان داده‌شود. این نیروها بخوبى درک میکنند که‌ پایان یافتن محدودیتهاى خلق کرد ایران تنها در صورت تامین واقعى استقلال ملى سراسرى ایران و رهائى از نوع تسلط امپریالیستى و در درجه‌ اول امپریالیسم امریکا امکان پذیر است . دوم - جریان سیاسى متکى به‌ ضد انقلاب در کردستان این جریان داراى ریشه‌هاى داخلى و خارجى است و از طرف سرسپردگان و وابستگان به‌ رژیم سرنگون شده‌ خاندان پهلوى پشتیبانى میشود به‌ نیروهاى خارجى دشمن انقلاب ایران یعنى امپریالیسم آمریکا و انگلیس صهیونیسم و دولت بعثى عراق متکى است و از آنها نیرو میگیرد. این جریان همه‌ نیروهاى ارتجاعى کردستان ایران را در بر میگیرد و با چهره‌هاى ماسک دار رنگارنگ بخشى در قیافه‌ خانها و فئودالها بخشى با قیافه‌ مذهبى و بخشى با قیافه‌ هاى چپ نما میکوشد خلق کرد را گمراه‌ کند. و بدنبال نقشه‌هاى شوم خود بکشاند این جریان بدون تردید با جریانهاى ضد انقلابى دیگر در سراسر ایران و از آنجمله‌ در دستگاه‌ دولتى و سازمانهاى ضد انقلابى در ارتباط مستقیم است . و براساس نقشه‌ مشترکى با آنان عمل میکنند. تاسف کمیته‌ مرکزى حزب توده‌ ایران و همه‌ نیروهاى انقلابى راستین ایران در این بود که‌ در کردستان ایران تا همین هفته‌هاى اخیر خط فاصلى بین این دو جریان دیده‌نمیشد. این وضع از دو طرف مورد سوءاستفاده‌ قرار میگرفت از یکسو شونییتهاى فارس که‌ هیچگونه‌ حقى براى خلقهاى غیرفارس در ایران قائل نیستند و در دستگاه‌ دولتى و بویژه‌ در ارتش هنوز پستهاى بسیار حساس را در دستگاه‌ دولتى و بویژه‌ در ارتش هنوز پستهاى بسیار حساس را در دست دارند همیشه‌ کوشیده‌اند که‌ از واقعیت نبودن مرز روشن بین نیروهاى انقلابى و ضد انقلابى در کردستان بهره‌ گیرى کنند و تمامى خلق کردستان را در موضعى دشمنانه‌ علیه‌ انقلاب ایران را وانمود کنند و با این بهانه‌ هر گونه‌ کوششى را در جهت حل مسئله‌ ملى و شناخت حقوق حقه‌ خلق کردستان ایران با ناکامى روبرو سازند و تنها راه‌ حل آرزوئى خود را که‌ سرکوب خونین خلق کرد است . بعنوان مبارزه‌ قاطع علیه‌ دشمنان انقلاب تحمیل نمائید. از سوى دیگر دشمنان انقلاب ایارن هم ، که‌ بدون تردیدو متاسفانه‌ هنوز در مقامات دولتى و رادیو و برخى مطبوعات مواضعى را در دست دارند، در عین اینکه‌ از آنطرف میکوشند خلق کرد را به‌ موضعگیرى خصمانه‌ علیه‌ انقلاب تحریک کنند از اینطرف هم فریاد: "کردستان انقلاب را بخطر انداخته‌ است " میکوشند هر چه‌ زودتر و هر چه‌ عمیقتر و آشتى ناپذیرتر قدرت مرکزى دولت را علیه‌ خلق کرد وارد عملیاتى خصمانه‌ نمائید آنها خوب میدانند که‌ برافروخته‌ شدن جنگ برادر کشى و ریشه‌ گرفتن دشمنى بین خلقهاى ایارن انقلاب را با دشواریهاى فراوان روبرو خواهد کرد. جبهه‌ انقلاب را ناتوان خواهد ساخت و اجازه‌ نخواهد داد که‌ در جنگ زندگى و مرگ مردم ایران علیه‌ توطئه‌هاى امپریالیستى همه‌ نیروهاى خلق تجهیز شوند. بدون تردید شعله‌ور شدن آتش برادر کشى در ماه‌ شهریور [1358/06/] در کردستان ایران را باید بخشى از همین نقشه‌ جهنمى دشمنان انقلاب ایران دانست . نباید اجازه‌ داد که‌ یک چنین توطئه‌اى دوباره‌ امکان عملى شدن پیدا کند. در این راه‌ بویژه‌ در لحظه‌ کنونى که‌ انقلاب میهن ما در رودروئى با توطئه‌هاى خطرناک امپریالیسم آمریکا قرار گرفته‌ است ، بسیار سنگین و پر مسئولیتى بعهده‌ رهبرى حزب دموکرات کردستان ایران است . دوستان گرامى ! شما خوب میدانید که‌ امپریالیسم بسرکردگى امپریالیسم آمریکا که‌ از پیروزى انقلاب در ایران ضربه‌ جبران ناپذیرى بر پیکرش وارد آمده‌ و از تعمیق ستمگرى ضد امپریالیستى و خلقى انقلاب ایران در ماههاى اخیر و تاثیر روز افزون آن در تمام کشورهاى منطقه‌ که‌ هنوز دید سیطره‌ امپریالیستها قرار دارند، سخت هراسان شده‌ تمام وسائل و امکانات خود را بکار انداخته‌ است ، تا انقلاب ما را با شکست روبرو سازد. شما خوب میدانید که‌ دولت بعثى عراق با ارسال اسلحه‌ و پول در کردستان ایران شدیدا فعال است . شما خوب میدانید که‌ دولت بعثى عراق با ارسال اسلحه‌ و پول و مهمات و آذوقه‌ از گروههائى وابسته‌ به‌ خود و گروههاى دیگر ضدانقلابى از دارودسته‌ شیخ عثمان و شیخ جلال و زرگارى ها گرفته‌ تا کومله‌ و دارودسته‌ سرهنگ علیار با تمام قوا پشتیبانى میکند. شما خوب میدانید که‌ بین دولت بعثى عراق و گروههاى ضد انقلابى کردید دیدارهاى منظم براى تنظیم نقشه‌ واحد در جهت دشمنى عملى با انقلاب ایران انجام میگیرد. شما خوب میدانید که‌ دولت بعثى عراق به‌ نمایندگى جبهه‌ مشترک دشمنان انقلاب ایران یعنى آمریکا اسرائیل رژیم سادات و عربستان سعودى نه‌ تنها در کردستان بلکه‌ در خوزستان و بلوچستان در پخش اسلحه‌ و پول براى تجهیز نیروهاى ضدانقلاب ، فعالانه‌ دست بکار است . شما خوب میدانید که‌ گروههاى از ارتشیان ضد انقلابى در تهران و در واحدهاى دیگر ارتش و همچنین از افسران آریامهرى باز نشسته‌ با نیروهاى وابسته‌ به‌ ضد انقلاب در کردستان رابطه‌ برقرار کرده‌اند و با آنها اقدامات مشترک اشوب طلبانه‌اى را ترتیب میدهند. شما خوب میدانید که‌ گروههاى سیاسى وابسته‌ به‌ ضدانقلاب مانند حزب جمهورى خلق مسلمان پیروان شاپور بخیتار در حزب ایران تا جبهه‌ دموکراتیک ملى و گروههاى وابسته‌ به‌ ضدانقلاب در کردستان رابطه‌ برقرار کرده‌اند و با آنان اقدامات مشترکى را علیه‌ انقلاب سازمان میدهند. انقلاب ایران از رهبرى حزب دموکرات کردستان ایران حزبى که‌ بدون شک بخش چشمگیرى از بهترین فرزندان انقلابى میهند دست خلق کرد. در صفوفش گردآمده‌اند. میطلبد که‌ بیدرنگ در کشیدن خط مشخص و بدون ابهام جدائى میان نیروهاى میهندوست و ترقیخواه‌ کرد و گروههاى ضدانقلابى و خیانت وابسته‌ به‌ دشمنان به‌ اقدام همه‌ جانبه‌ و عملى دست زند و از این راه‌ کمک موثرى به‌ تثبیت تحکیم و گسترش انقلاب برساند. دوستان خلق کرد و انقلاب ایران از رهبرى حزب دموکرات کردستان ایران انتظار دارند که‌ هر چه‌ سریعتر خود را از جبهه‌ همکارى با کومله‌ و شخصیتها و گروههاى وابسته‌ به‌آن و همچنین گروههاى حادثه‌ جو و آنار شیست که‌ با جنگ و آشوب بازى میکنند جدا کند و توطئه‌هاى ضد ملى و ضد انقلابى آنانرا افشاء نماید. و از اینراه‌ امکان توفیق مذاکرات صلح را بر پایه‌ پیام تاریخى امام خمینى رهبر انقلاب ایران ، و پیشنهادهاى هئیت نمایندگى دولت و پیشنهادهاى تکمیلى کمیته‌ مرکزى حزب توده‌ ایران بوجود آورد و صلح و سازندگى و حقوق ملى را براى خلق کرد ایران تامین کند، دوستان گرامى ! کمیته‌ مرکزى حزب توده‌ ایران امیدوار است که‌ رهبرى حزب دموکرات کردستان ایران با موضعگیرى قاطع خود یک گام تاریخى در جهت تحکیم جبهه‌ متحد خلق جبهه‌اى که‌ همه‌ نیروهاى انقلابى راستین را در بر میگیرد بردارد. ما بشما اطمینان میدهم که‌ نیروهاى توده‌اى در سراسر ایران درآینده‌ هم مانند گذشته‌ پرچم مبارزه‌ براى پایان دادن به‌ محرومیتهاى ملى راهمپا با پرچم مبارزه‌ براى استقلال ملى آزادى و تغییرات بنیادى در نظام اجتماعى بود زحمتکشان شهر و روستا برافراشته‌ نگاه‌ خواهد داشت . ما امدواریم که‌ حزب دموکرات کردستان ایران با گامهاى شجاعانه‌ و انقلابى جاى شایسته‌ خود را در مجموعه‌ جنبش انقلابى بدست آورد و نقش خلقى خود را در جهت تثبیت تحکیم و گسترش انقلاب ایران بثبوت برساند. با درود برادرانه‌ کمیته‌ مرکزى حزب توده‌ ایران دبیر اول : نورالدین کیانورى 22 دى ماه‌ 1358 [1358/10/22] ---------------------------------------- [1358/10/22]



+ نوشته شده در 22 / 10 / 1392برچسب:, ساعت توسط دابراو |

منوی اصلی

دسته بندی خبر ها

درباره ی ما


ده نگێکی جیاواز له ناو حیزبی دێموکرات صدایی متفاوت از درون حزب دمکرات

آرشیو

نویسندگان

پیوند های وبلاگ

لینک های روزانه

امکانات

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 20
بازدید ماه : 328
بازدید کل : 219619
تعداد مطالب : 226
تعداد نظرات : 156
تعداد آنلاین : 1


خدمات وبلاگ نویسان
قالب وبلاگ - یاس تم

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

کلیه ی حقوق مادی و معنوی وبلاگ tarikere محفوظ می باشد.
قالب وبلاگ - بازی آنلاین - طراحی سایت

بازی آنلاین

بازی آنلاین

عکس

طراحی سایت

ابزار وبلاگ

قالب وبلاگ

موسیقی بی کلام

دانلود اندروید

گرافیک - ابزار طراحی

برترین مطالب