خانه | پست الکترونیک | آرشیو

صدایی دیگر = ده نگێکی جیاواز

تماس بانویسنده ازطریق ایمیل:tarikeredemokrat@yahoo.com


کنگره چهارم حزب دمکرات-بخش اول

دوستان گرامی همچنانکه قول داده ایم تا گوشه هایی ازتاریخ مبارزه ملتمان را از زبان گویای دلیرمرد کورد-مامه غنی- که خود سالها درحزب دمکرات حضور داشته و از نزدیک بسیاری ازوقایعدرون حزبی را دیده و لمس کرده،برایتان بازگوخواهیم کرد که دراین قسمت به مباحث اولیه کنگره پر رمز و راز چهارم حزب دمکرات میپردازیم امیدواریم بتوانیم توجه شما عزیزان را به این گوشه مهم از تاریخ و آغاز کجروی رسمی حزب دمکرات جلب نمائیم:

...پس از،ازهم پاشیدن عملی هیئت نمایندگی خلق کورد برای مذاکره با دولت جمهوری اسلامی ومشارکت نکردن حزب در انتخابات ریاست جمهوری ایران،من و قاسملو با هم اختلاف پیدا کردیم.نامبرده یکبار می گفت مذاکره با دولت و روحانیون بیهوده است ویکبار نیز میگفت اگر دولت تهران فقط حزب دمکرات را به رسمیت بشناسد و اجازه فعالیت به آن بدهد،برای ما از همه چیز مهمتر است.قاسملو به طور عام درآنزمان در میان گرداب خیالات مختلف غرق شده بود.یک روز من و قاسملو باهم در دفتر حزب نشسته بودیم که نامبرده گفت:

-«ماباید برای رسیدن به دو هدف اصلی هرچه سریعتر کنگره برگزار کنیم،اول اینکه خودمان را از دست کمیته مرکزی که دربغداد تشکیل داده ایم نجات دهیم و دوم اینکه چند ماده قابل توجه به تصویب برسانیم،تا بتوانیم توجه امام خمینی وحکومت جدید التاسیس ایران را به طرف خود جلب نمائیم.» (دابراو:اعتراف تلویحی قاسملو به اینکه کمیته مرکزی که در عراق تشکیل داده اند وابسته به بعث بوده وزیر نظر و باهماهنگی بعث انتخاب-شما بخوانید انتصاب-شده اند.)گفتم:«کدام مورد از نظرشما مهم است،نامبرده پاسخ داد و گفت:«اجازه بدهید فعلاً در فکر کنگره باشیم آنوقت منظورم را اعلام میکنم.»

چندروز پس از این بحث،دکترقاسملو تلفنی گفت در دفتر حزب منتظرم است و میخواهد مرا ببیند،من رفتم و دیدم دکتر قاسملو به تنهایی نشسته و منتظر من است،گفت:«آنچه را که با تو مطرح کردم که باید در کنگره چهارم تصویب شود تا موانع و مشکلات موجود برسر راه مذاکره با دولت از میان برود،این چند ماده میباشد که من خودم آنرا مشخص کرده ام و دوست دارم قبل از اینکه به کنگره برسیم تو هم به آن نگاه کنی.»

پیشنهادهایش را خواندم،مواردی که می بایست در برنامه حزب گنجانده شود به شرح زیر بود:

1-حزب دمکرات ازجمهوری اسلامی پشتیبانی می کند.

2-حزب دمکرات،آیت الله خمینی را رهبر جمهوری اسلامی میداند.

3-حزب دمکرات از مرزهای ایران در کردستان محافظت میکند(در اینجا منظور این بود که علیه رژیم بعث مبارزه میکند.)

4-حزب دمکرات علیه امپریالیست مبارزه میکند.

5-حزب دمکرات خواهان دمکراسی برای ایران و خودمختاری برای کوردستان است.

پس از خواندن این موادگفتم:به این شرط این موارد را قبول دارم که اگرفرصتی برای حل مسالمت آمیز ایجاد شد آن را از دست ندهی و عملاً نیز برای رسیدن به این اهداف کوشش کنی،نامبرده به من قول داد که این کار را انجام دهد.بدین طریق حزب در روز سوم بهمن 1358/1980باحضور310نفراز نمایندگان،کنگره چهارم را برگزار کرد که پنج روز طول کشید،پس از کنگره اول حزب به رهبری قاضی محمد،کنگره چهارم،دومین کنگره حزب بود که  بطور آشکار در داخل کشور تشکیل میشد.

کنگره چهارم حزب دمکرات،با اکثریت آراء پنج ماده فوق را تصویب کرد وکسی باآن مخالفت نکرد،به این امید که قاسملو پس از کنگره،برنامه تصویب شده را پیگیری نماید...باید به صراحت بگویم پس از کنگره،رژیم بعث عراق کاملاً از مفاد تصویب شده کنگره و مذاکرات نمایندگان حزب با بنی صدر ونمایندگان حکومت مطلع بود...رژیم بعث نگران بودکه نکندحزب دمکرات با دولت ایران به توافق برسد.او هرنوع توافقی را با ایران به زیان خود میدانست و برای اینکه رابطه حزب دمکرات و دولت را به هم بزند و در میان آنها اختلاف ایجاد کند،در برابر مصوبات کنگره چهارم چند ماده تعیین کرده بود،که سرانجام بر حزب دمکرات تحمیل کرد...

ادامه دارد...



+ نوشته شده در 23 / 12 / 1390برچسب:غنی بلوریان؛قاسملو؛کنگره چهارم؛رژیم بعث عراق, ساعت توسط دابراو |

بحران هویت و مشروعیت در حزب دمکرات کردستان

نویسنده:امیدآذرخش

در پاییز ١٣٨٥ جناح اقلیت حزب دمکرات کردستان ایران (حدکا) با صدور بیانیەای، انشعاب خود را از حدکا اعلام کرد.  انشعابیون ابتدا تحت عنوان حزب دمکرات کردستان-ایران و پس از کنگرە این حزب، بە اسم حزب دمکرات کردستان (حدک) بە مبارزە خودشان ادامە دادند. اما از آن زمان تا بە حال انتخاب این اسم از یک طرف و از طرف دیگر کپی برداری از تاریخ و افتخارات حدکا از سوی حدک موجب تنش سیاسی روز افزون میان حدکا و حدک شدە است، طوریکە حدکا هر گونە مذاکرە و بر قراری روابط دیپلوماتیک را با حدک موکول بە تغییر اسم از جانب حدک کردە است. در این مدت حدک با چالشهای فراوانی از جملە بحران هویتی و بحران مشروعیت روبرو بودە کە هر از چندگاهی و بە مناسبتهای گوناگونی دوبارە عود میکنند. این بحرانها ناشی از انتخاب این اسم، تاریخ، سمت گیری و جهت گیریهای سیاسی رهبران این حزب بە منظور کسب مشروعیت و سبقت از حدکا بودە و تا زمانیکە حدکا در میدان مبارزە باشد، حدک این مشکلات را خواهد داشت.

هنوز هم پس از گذشت هفت دهە از بنیانگذاری، حدکا بزرگترین حزب کردستان ایران است. بنابراین هر گونە تحولات و رودادهای مربوط بە حدکا بر فضای سیاسی کردستان تأثیر دارد. در چند هفتە گذشتە چندین نامە و مطلب گوناگون خطاب بە حدک از سوی روزنامەنگاران و فعالین سیاسی کرد، انتشار یافت، کە حاوی چندین نکتە اساسی بودند. بە دلیل اهمیت این نکات و تاثیری کە این نامەها در فضای سیاسی کردستان دارند و گوش زد کردن پارەای از مسائل خطیری کە میتوانند در آیندە در کردستان رخ دهند، باز خوانش آنها لازم است. هرچند متن بعضی از نامەها تند بود و اعضای حدک با تندترین شیوە ممکن ابراز احساسات کردند و اتهامات سنگینی را بە این روزنامەنگاران و فعالین سیاسی وارد کردند، اما با خواندن این نامەها با نگاهی بە دور از تعصب حزبی، شاهد علامت سئوال بزرگی در مقابل مشروعیت حدک میشویم، کە نە تنها رهبری این حزب قادر بە حل و فصل آن نیست بلکە باید این بحران در کنگرە حدک بە طور جدی مورد بحث قرار گیرد تا شاید راە چارەای برای برون رفت از آن پیدا شود. خواست من در نوشتن این مطلب این است کە بە طور عمیقتری این موضوع را مو شکافی بکنم. بە همین دلیل ابتدا نگاهی کوتاە بە تاریخ این انشعابات و عواقب آنها در کردستان دارم.

قبل از انشعاب بعد از کنگرە سیزدهم حدکا، دو انشعاب دیگر در کنگرەهای چهارم و هشتم اتفاق افتادە بود، کە آنها هم اسم و تاریخ حدکا را اقتباس کردە بودند. اما امتناع انشعابیون از تغییر نام و تاریخ خود بعد از اخطار حدکا، موجب تشنج و تلاطم فضای سیاسی کردستان و بروز جنگ داخلی شد. در آن هنگام برخی از رهبران کنونی حدک، در سطح رهبری و فرماندهی حدکا بودند و با تندترین شیوە ممکن بە انشعابیون حملەور میشدند. آنها اقدام انشعابیون را در تصاحب نام و تاریخ حدکا را امری نامشروع و حتی خیانت میدانستند. بە همین دلیل این اقدام انشعابیون زمینە ساز جنگهای داخلی در کردستان شد. بە عنوان مثال عبداللە حسنزادە دبیر کل پیشین حدکا و پایە اصلی انشعاب بعد از کنگرە سیزدهم در مورد انشعابیون کنگرە چهارم میگوید: “کمیتە مرکزی در جلسە خود،عمل گروە هفت نفری را خیانت دانست” (چکیدە تاریخ حدکا/ قسمت گروە هفت نفری/ ع. حسنزادە) همچنین در مورد انشعابیون کنگرە هشتم مینویسد: “اگر انشعاب آن دستە از کادر و اعضای حزب، آنهم بە آن طریق ناشایست و در آن زمان حساس ضرابەی بزرگی بە پیکر جنبش کردستان زد، انتخاب اسم حزب دمکرات برای خودشان ضربە بزرگتری بە پیکر حزب و جنبش بود… قابل یاد آوری است کە نە تنها بە آن هم بسندە نکردند، بلکە مثل اینکە بخواهند جنگ افروزی و تنش ایجاد بکنند، برای تمامی نهادهای خود اسمهای کاملا مشابە نهادهای حزب را نتخاب کردند… با بە کار گیری اسم حزب برای خود عملا زمینەساز جنگ شدند و فضای سیاسی کوردستان را دچار تشنج کردند… اگر اسم دیگری را برای خود انتخاب میکردند، ممکن بود شمار بیشتری از طرفداران مسائل سیاسی را در کردستان بە دور خود گرد آورند.” (ص ٤٤٨ و ٤٤٧/چکیدە تاریخ حدکا/ع. حسنزادە)

اما جناب آقای حسنزادە و همراهان ایشان دو تجربە تلخ جنگ و ستیز داخلی در گذشتە نە چندان دور یعنی دهە اول انقلاب ایران را نادیدە گرفتەاندو با تکرار عمل انشعابیون کنگرە چهارم و هشتم، زمینە ساز جنگ دیگری شدەاند. جالب اینجاست این بار آقای حسنزادە با دو طیف کنگرە چهارم و هشتم متحد شدەاند و حدک را بنا نهادەاند. وی در جواب درخواست رهبران حدکا برای تغییر اسم خود، در گفتگویی با نشریە “والا پرس” در کردستان عراق میگوید: “تا آنجایی کە بە حدک مربوط است، این حزب نە از کسی درخواست تغییر اسم میکند، نە بە خاطر اسم کسی را میکشد و نە درخواست تغییر اسم از کسی را قبول میکند.” این در حالی است کە آقای حسنزادە بە ظاهر هیچ سمتی در این حزب ندارد، اما در اینجا بە تمام رهبری حزب امر میکند، امری کە آن طور کە نشان میدهد غیر قابل تغییر است! این موضعگیری آقای حسنزادە کاملا مشابە موضعگیری انشعابیون کنگرە چهارم و هشتم بود کە منجر بە جنگ و خون ریزی شد و ایشان هم با قلم خود مسببان آن جنگها را محکوم کردە است و حتی در تاریخ حزب از لقب “خائن” برای آنها استفادە کردە است. سوال اینجاست کە اگر بە کار گیری اسم حدکا و تاریخ آن برای کنگرە چهارمیها و ‌هشتمیها نامشروع و زمینەساز جنگ و خون ریزی بود، تکرار همان عمل از جانب خودش بە مثابە چیست؟ این سوال آغازگر  بحران مشروعیت در حدک است کە توسط روزنامەنگاران کرد مطرح شدە است. چراکە هر عملی کە منجر بە ریختن خون انسانهای بی گناە بینجامد، عملی نامشروع است و زمینە سازان آن در دادگاە تاریخ محاکمە خواهند شد.

رهبران این حزب برای توجیە بکارگیری اسم و تاریخ حدکا برای خود نیز دچار سردر گمی شدەاند، کە ناشی از بار سنگین این بحران مشروعیت است کە بە آن اشارە کردم. برای مثال در تاریخ ۳۱ اکتبر ۲۰۱۱ در شهر کلن طی سمیناری خالد عزیزی دبیر کل حدک میگوید: ” یاران و همسنگران قدیمی ما در حزب دمکرات کردستان ایران در تمام آن مدت یک شرط را برای مذاکره تعين نموده ا ند که ما بایستی اسم حزب خودمان را عوض کنیم… هنگامی که حزب دمکرات تاسیس شد اسمش حزب دمکرات کردستان بود نه حزب دمکرات کردستان ایران، زمان قاضی محمد تمام سندهای روزانه کردستان بنام حزب دمکرات کردستان است بعد از آن آرام آرام به دنبال تغیر و تحولات سیاسی در حزب دمکرات به هر دلیلی برای مدتی به حزب دمکرات کردستان-ایران تبدیل می شود و بعد از پیروزی انقلاب ایران به حزب دمکرات کردستان ایران تبدیل شد پس اگر این طور است در تاریخ حزب دمکرات ،حزب دمکرات کردستان و حزب دمکرات کردستان ایران قسمتی از سندها و تاریخ این حزب به شمار آمده و هیچ كس حق ندارد به آن طرف دیگر حزب بگوید که این مال شما نیست…” (وبسایت رادیو کردانە/رحمان حیدری)

ادامه مطلب.....

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در 19 / 12 / 1390برچسب:, ساعت توسط دابراو |

نه جاسوسم، نه وابسته ؛ یک انسانم اما کُرد دگر اندیش!

هشتم مارس مصادف با هیجدهم اسفندماه سالروز فوت مردی است که جان شیفته کردستان بود؛مردی که25سال از بهترین دوران زندگیش را در زندانهای رژیم پهلوی سپری نمودوپس از پیروزی انقلاب 1357ایران به آغوش مردمش بازگشت و زمانیکه به زادگاهش رسیدمردم با شعار«مامه غنی هاته وه یاخودا به خیر بیته وه»ازاو استقبال کردند.

آری این همان غنی بلوریان بود که سالهای سال برای ملتش به زندان افتاده بودهمان کسیکه میگفت:«نه جاسوسم،نه وابسته ؛ یک انسانم اما کُرد دگر اندیش!

مامه غنی 75سال زندگی کرد؛60سال مبارزبودومبارزه کرد؛25سال پشت میله های زندان شاه بودوسالها تهمت و افترای ناروای افرادی را به دوش کشیدکه بجزمنافع شخصی وبرخی مطامع خاص به چیز دیگری نمی اندیشیدند همانها که حزبی را که مامه غنی با خون دل درشرایطی سخت بازسازی کرده بود دو دستی تقدیم بعث وصدام حسین نمودند وزمانیکه مام غنی دم به شکایت ازاین اقدام گشود مورد آماج شدیدترین حملات ازجانب این افراد که زمانی مامورساواک بودند و توده ای وامروز شده بودند "دایه ی مهربانترازمادر"برای کورد!!!

براستی که"تاکنون هیچ کس درمیان ملت ما به اندازه مامه غنی بلوریان برای سعادت ملتمان رنج نکشیده ودچار درد و رنج وشکنجه و آوارگی نشده است،کسی به اندازه او شلاق وسیلی ازدشمن نخورده وکسی نیز مثل او دربرابر آزار اطرافیانش مقاومت نکرده ونتوانسته مثل او بااستقامت خود درزندان ها،دشمن را به زانو دربیاورد.هیچ یک ازرهبران سیاسی کورد به اندازه غنی بلوریان برای رسیدن به اهداف ملتش به منافع خود وخانواده اش ضربه نزده و...»

 یاد مردان آزاده گرامی



+ نوشته شده در 17 / 12 / 1390برچسب:, ساعت توسط دابراو |

قدرت نمایی شاهو حسینی!!!

همچنانکه در روزهای قبل به اطلاع شما خوانندگان عزیز رساندیم کمیته رهبری حدکا درنظرداشت تا افراد خاطی شرکت کننده در «شباهنگ فنلاند»ـشباهنگی که به تلاش و پیگیری های افرادی نظیر «کریم فرخه پور»برای آشتی هردوجناح دمکرات درفنلاند برگزارشده بود-را از حزب اخراج نماید یا درسطحی پایین تر مسئولیتهای حزبی برخی ازافرادشرکت کننده را لغو نماید.لذا درهمین راستا خبردارشدیم که درآخرین نشست اعضای این حزب به سرپرستی شاهو حسینی مسئول بخش خارجی حزب دمکرات کردستان ایران(حدکا) در خارج،مسئول کمیته فنلاندحدکا ومسئول تشکیلات حدکا درفنلاند برای شرکت در این نشست دعوت نشده وخبرهاحاکی از آن است که در این نشست هممسئول کمیته وهم مسئول تشکیلات فنلاند که درآن مراسم شرکت داشته اند را عملاًاز پستشان اخراج کرده و جانشیان آنها را نیز تعیین نموده اند.

شایان ذکراست که این اقدام حدکا امیدافرادی را که هنوز به آشتی دو جناح دمکرات می اندیشدند و برای این امر درتلاش بودند به کلی ازبین برده وبیشتراین افراد حدکا را دیکتاتورپرور میدادنند!ازطرف دیگر بسیاری از افراد حدکا و حدک تا این لحظه احتمال اخراج یاتوبیخ افراد شرکت کننده درآن مراسم را بسیار دور میدانستنند با به میان آمدن پای شاهو حسینی دراین ماجرا وشناخت قدرت مافیایی این شخص،در پذیرش صحت این امر یعنی اخراج افرادکمیته و تشکیلات فنلاند نرمش به خرج داده و اظهار داشته اند«هرکجا شاهو دخالت کند حتما نتیجه مطلوبش را میگرد»واین گفته تائیدی است بر صحت خبراخراج افراد ذکر شده بادستور و اقدام شاهو حسینی.



+ نوشته شده در 15 / 12 / 1390برچسب:, ساعت توسط دابراو |

"ئاله کوک"؛زندگی انسانی صادق

غنی بلوریان ازرهبران و موسسان حزب دمکرات کردستان میباشدکه بیش ازنیم قرن(شصت سال) فعالیت سیاسی رادر کارنامه خویش بهمراه داشته وحدود بیست و پنج سال ازدوران جوانی اش را در زندان گذرانده است.مامه غنی متولدسال1303 شهرستان مهاباد است که سرانجام پس از سختی های فراوان(که گوشه هایی ازاین سختی ها را درکتاب ئاله کوک ذکرکرده است)درسن86سالگی ودرشهرآلنسباخ، آلمان درگذشت"مردی که نزدیک به ۵۰ سال پیش، حکم اعدام وی به درخواست شخصیت هایی چون ژنرال دوگل، آندره مالرو، احمد سوکارنو و جمال عبدالناصر به زندان ابد تخفیف یافت."

کتاب ئاله کوک که خاطرات غنی بلوریان رادربرگرفته است را به جرات میتوان یکی ازبهترین کتابهایی دانست که سیاستمداران به بیان خاطرات گذشته خود پرداخته اند.چراکه مامه غنی دراین کتاب "اشتباهات واعمال نادرست تشکل های سیاسی کورد وایرانی راافشا میکند،در برابر اشخاص فرصت طلب و سودجو می ایستد ومبارزین فداکار و حقیقی ملتش را به مردم می شناساند وبا شجاعت انگشت روی تمامی اشتباهات خودی میگذارد و به مردم اعلام میکند."

دراینجا هدف و مقصود ما از بیان گوشه هایی از کتاب خاطرات مامه غنی چیزی نیست بجزاینکه "مبارزین امروز و جوانان آینده ملتمان از رویدادهای تاریخی ملتمان مطلع باشند و شخصیت های مبارز خود را به درستی بشناسند و میزان ازخودگذشتگی ومقاومت آنها روشن شود.

خود مامه غنی در مقدمه کتابشان درضرورت نوشتن چنین کتابی اینچنین مینویسد:"درنظرنداشتم زندگی سیاسی خود رابنویسم...ولی وقتی چشمم به نوشته های تعداد از سیاسی کاران خودی افتاد دیدم آنها در نوشته های شان به نام «نیم قرن...پنجاه سال...وخاطرات» چگونگی تاسیس حزب دمکرات را پس از سقوط جمهوری کردستان درسال 1325/1946،عمداً از قلم انداخته اند تا مسیر مبارزین حزب را منحرف سازند وهمچنین بر رویدادهای بسیار مهم پس از سال 1357/1979 انقلاب ایران،کودکانه سرپوش گذاشته اند تا اشتباهات خود را بپوشانند،تصمیم گرفتم«ئاله کوک» رابنویسم وحقایق را روشن سازم وانحرافات را افشا نمایم."

 

به اطلاع خوانندگان عزیز میرساند که بزودی گوشه هایی بسیار جالب ازتاریخ مبارزه ملتمان را که کسانی در صدد حذف آن از ذهنها بوده اند ولی مامه غنی آنها را افشا کرد را برای همگان بازگو می نمائیم پس با ما همراه باشید

 

 



+ نوشته شده در 13 / 12 / 1390برچسب:, ساعت توسط دابراو |

پاسخ به سولات یکی ازخوانندگان بانام: ahmed

پاسخ به سولات یکی ازخوانندگان بانام: ahmed

ابتدا سوالات ahmed رابرای سایر مخاطبان عنوان مینماییم(البته ایشان باحروف لاتین نوشته اندکه ماآنرابه فارسی تبدیل کرده ایم) وسپس به جواب سوالاتش میپردازیم:
 
Ahmed:آقای دابراو! باید بگویم که ازهمان سرتیترمطلب که بی هویتی رابرای خود انتخاب نموده اید میتوان نوشته تان را بی اعتبارکرده اید.به همین دلیل بحث و تحلیل مطلب درج شده ازجانب شمارا به گرفتن جواب چندسوال خودازشما موکول میکنم:
 
1-اگرادعای شمادرست وشماازیاران قدیمی حزب دمکرات کردستان ایران بوده وباقاسملوهمرزم بوده ایدچراهویت خودراپنهان میکنید.
 
2-شماچرادرهمان دوران به افشای این اقدامات به قول خودضدحزبی وضدانقلابی مبادرت نکرده وهمراهی وسکوت رااختیارنموده اید؟
 
3-آقای بی هویت لطفاًبگوئیدکه باطرح این مسائل امروزکه سالها ازمرگ قاسملوگذشته چه هدفی را دنبال میکنید؟
 
4-آیافکرمیکنیدکه با توپ انداختن درمیدان بدون حریف کاریست که شخصیت ووجدان مریض وجریحه دارشده ی شما رامداوا وترمیم خواهدکرد؟
 
5-آیا قصد شماازطرح این مسائل چیزی جز به بیراهه بردن اولویت های امروز مبارزه مردم ونیروهای انقلابی یعنی تشکیل یک جبهه واحدضددیکتاتوری برای سرنگونی رژیم ضدبشری جمهوری قتل ودزدی ونیرنگ اسلامیست؟ به امید گرفتن جواب این چندسوال فعلاًاکتفا میکنم.
.......................................................................
 
پاسخ به سوالات فوق:
 
1-باتوجه به ماهیت تروریستی حزب دمکرات وترس از خطرات جانی برای خود،خانواده ودوستانم ناگزیرم هویت خودراپنهان کنم چون قبلا هم ازطرف هیمن آقایان تهدید شده ام.
 
2-من معتقدم هرآدمی دربرهه ای اززمان زندگیش دچار اشتباه یا اشتباهاتی  میشودولی من ازآنجایی که چندوقتیست به اشتباه خودپی برده ومتوجه شده ام که راهی راکه درپیش گرفته بودم راه نبود بلکه بیراهه بود مسیرخودراعوض کرده از این راه بیراهه خودراکنارکشیده وزندگی جدیدی راشروع نمودم.درهرحال گذرزمان باعث تغییراندیشه و فکر میشود و خوش به حال آنکه درکوتاهترین زمان به اشتباهاتش پی برده و درصددجبران آن برآید البته اگر راهی برای جبران باقی بماند!
 
3-اینجا بحث قاسملو نیست.بالاخره هرانسان خطاکاری زمانیکه پی به اشتباهات خودمی برد دوست ندارد افراددیگری هم درهمان مسیرغلط قرار بگیرند وهمان اشتباه وی را دوباره انجام داده و مرتکب اشتباهات دیگری شوندیعنی مسیری راکه این شخص خطاکاررفته و به وضوح دریافته که این راه اشتباه اشت دوباره ازنوافراددیگری همین مسیررا تکرار نکنند.ومن بخاطر اینکه افراد دیگری مرتکب خطای انجام داده من نشوند شروع به بازگوکردن یک سری مسائل وبحثها کرده ام که افرادی که شاید خطا کنند ازاین اشتباهشان دست بکشند.به قول معروف آزموده را آزمودن خطاست.
 
4- اولاًاگرقائل به ایجادفضای گفتمانی و صحبت و گفتگو هستی دیگر عنوان کردن اینچنین اتهاماتی به من وتوهینات به من چه جایگاهی دارد؟ثانیاً کدام میدان بدون حریف؟ حریف! خود تو و خیلی ازافراد و سایت و وبلاگهای دیگر که مشغول ارسال خبر و تبلیغات برای حزب و اندیشه ای خاص هستندودرحال گمراه نمودن افرادی هستندکه به سمت خودشان جذب نمایند و به گمراهی بکشانند.
 
5- اولاً من اصلاًکاری به جمهوری اسلامی ندارم.من فقط برای ملت کورد درتلاشم.ثانیاًکدام وحدت؟؟غیرازاینکه تعدادی دورهم جمع میشوندوگروهکی را بانام کومله میسازندکه الان خود این کومله به سه شعبه تقسیم شده؟یا یک تعدادبلندشده و حزبی رابانام دمکرات درست میکنندکه الان دوشعبه شده؟اگراینها خودشان توانستند ازبین ده نفر به پنج شعبه تقسیم نشوند آنزمان میتوان به وحدت فکرکردولی زمانیکه اینها قدرت طلبی،دنباله روی منافع شخصی و مطامعی که ملت کورد هیچ منفعتی ازآن نمیبرند را دنبال میکنند شما چگونه ازوحدت حرف میزنی؟


+ نوشته شده در 8 / 12 / 1390برچسب:, ساعت توسط دابراو |

مهم ترین حاشیه شب آهنگ دمکراتها در فنلاند

چندروزپیش خبردارشدیم که سایت روژهه لات تایمز خبری رامنتشرکرده دایربرتصمیم"اخراج اعضای حدکا ازطرف کمیته رهبری این حزب به دلیل شرکت دراین مراسم".به همین دلیل بایکی ازدوستان نزدیکمان درحدکا تماس گرفته وصحت و سقم قضیه راخبردارشدیم که ایشان هم این خبرراتائید نموده و اظهارداشتندکه اخراج اعضا ازحدکا به چنان بهانه هایی درگذشته هم وجودداشته واین امرجدیدی نیست ولذا اخراج افرادشرکت داشته دراین مراسم درروزهای آتی بعیدبه نظرنمیرسد.بایستی یادآورشدکه اگراین اقدام حدکا به وقوع بپیوندد؛که صاحب نظران دراین امرهمگی متفق القول اندکه حدکا حتما دست به این اقدام خواهدزد چون درآینده ای نزدیک حدکا کنگره پانزدهم رادرپیش دارد وازاین طریق میخواهد افرادی را که علاقمند به ترکیب و ادغام مجدد انشعابیون درحدکا هستندرابه کنگره راه ندهد واصطلاحا کمترین مخالفان رادرکنگره داشته باشد،واین چندمین باراست که درمقابل چنین اعمالی ازطرف اعضای حدکا،رهبری حدکا عضویتشان رالغو می نمایدوپس ازمدتی دوبارعضویتشان راقبول مینماید اما این بارقطعااگرعضویتشان را هم مجدداًقبول نمایندبایستی منتظربودتابعدازاتمام کنگره پانزدهم.

اما انچه که به یقین به وقوع خواهدپیوست: اگرسران حدکا همه اعضای خودشان راکه دراین شباهنگ شرکت داشته اند اخراج وتوبیخ ننمایدمسئول کمیته فنلاندحدکا ومسئول تشکیلات حدکا درفنلاندرااخراج ودرسطحی پایین تر توبیخ خواهد نمود.حال بایستی منتظرماند ودیدکه سران حدکا تاچه حدمیتوانند خشم وعصبانیت خودراازاین اعضای خاطی کنترل نموده و مشکلی برایشان ایجادننمایند ویا اینکه خودرادارای دیسیپلین حزبی دانسته واقدامی درخوررفتارسرخودآنها انجام دهند.



+ نوشته شده در 8 / 12 / 1390برچسب:, ساعت توسط دابراو |

بنای این انشعابات، نفاق ها ، دودستگی ها و خودراییها را قاسملو در حزب کاشت

شاید جوانان امروز کرد کمتر با واقعیاتی که ۳۰ سال پیش در مناطق کردنشین اتفاق افتاده آشنا باشند. در این نوشتار سعی نداریم به بررسی ابعاد مختلف شخصیت قاسملو و یا عملکرد حزب دمکرات(حدک-حدکا) بپردازیم. اما ذکر مصادیقی از آن برای تأمل بیشتر، خالی از لطف نیست
به راستی قاسلمو که بود؟ یک قدرت کاریزماتیک؟یا یک قربانی که خیلی ها به اسم و رسم مرده بودن آن نیاز داشتند، چراکه می خواستند سال ها آن را علم کنند؟ وهزاران سوال دیگر
حزب دمکرات آن گروهی بود که فردای ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به سرکردگی قاسملو سلاح در دست گرفت، با سلاح سکولاریسم ادعای نوعی خودمختاری سکولاریستی نموده و سال های سال همراه با ارتش بعث عراق علاوه بر نا امن ساختن مناطق غرب ایران ، بسیاری از جوانان این مرز و بوم را در جنگ با ایران و حزب کومله به خاک و خون کشیده و امکان هرگونه آزاد اندیشی و به خودامدن جمعی ازکردهای سرگردان را سلب نموده است. این اقدامات جدای از پرونده مزدوری آنها برای رژیم بعث است.
قاسملو بنا بر دست نوشته های اطرافیان و دوستان نزدیکش،در ظاهر فردی آرام و دارای اخلاقی ملایم و در برخوردها شوخ و بذله گو بوده و کمتر اتفاق می افتاده که وی عصبانی شود.خودخواهی، پول پرستی، علاقه به خوردنیها و نوشیدنیها از دیگر خصوصیات وی است اما بسیار کینه توز بوده به طوری که خوبیها را به زودی فراموش و بدی ها را در حق خود هیچ گاه فراموش نمی کرده است. یکی از افراد جدا شده از حزب در کنگره چهارم در این خصوص می گوید:"او علاقمند به فرهنگ لاابالی غرب بود و تلاش زیادی برای ترویج آن در حزب می نمود. هیچ گاه هیچ کس نگفت قاسملو در زمانی که فعالیتهای حزب رو به رکود بود، ما را به ساواک فروخت. خود آقایان هم می دانند، اما اصولاً پس از انقلاب شخصیتی جز قاسملو برای اتحاد کردستان نداشتیم و نمی بایست وجهه ایشان را در آن مقطع حساس تخریب می کردیم.! اما بعدها خودمان هم به اشتباه باورمان شد که ایشان انسان فرهیخته ای هستند."
هیچ گاه هیچ کس در زندگی نامه قاسملو به دوران قبل از حزب و فعالیت های او در آن زمان نپرداخته است. اینکه وی از سال ۱۳۲۳ با طرفداران احمد کسروی تحت پوشش حزب جوانان توده فعالیت می کرده و یا اینکه در ۲۴ خرداد ۱۳۲۴ به عضویت سازمان حزب توده (وابسته به شوروی سابق) در می آید. در سال ۱۳۳۱ در کمیته شماره ۱ حزب توده مشغول به فعالیت می شود. در سال ۱۳۳۲ کمیته حزب توده در مهاباد را راه اندازی نموده و در سال ۱۳۳۵ (به دلیل انتشار اعلامیه به نام حزب دمکرات و کنار زدن فعالیت های توده ای) روز دوشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۳۵ در سر قرار ساواک دستگیر می شودکه در واقع این دستگیری بهانه ای برای عمق بخشیدن به همکاری با ساواک بوده است. ایشان پس از صحبت های چند تن از مسئولین ساواک و آموزش های لازم بکارگیری، پس از سه روز آزادمی شود، مشروط بر آنکه با ساواک در خصوص فعالیت های حزبی گروه های کردی، همکاری داشته باشد.
قاسملو که به نوعی نگران لو رفتن وجهه اش نزد احزاب کرد عراقی و جریانات کرد ایرانی در آن زمان بود سعی می کند به بهانه تحصیل از کشور خارج شود. اما پس از کودتای عراق، فضا را مهیا دیده و با بودجه سازمان امنیت عراق شروع به تشکیل جریانی موازی بر علیه کردهای آنجا می کند که در نهایت منجر به درگیری های او با عبداله اسحاقی (دبیرکل وقت حزب دمکرات کردستان ایران) می شود و در آنجاست که اسحاقی این جمله تاریخی را به قاسملو گفته و بخشی از واقعیات را آشکار می سازد:"تو تا به حال ما را دنباله روی حزب توده کرده بودی و با ساواک هم همکاری داشتی و کل سازمان ما را در ایران به دست پلیس دادی ! حالا هم در عراق با امنیتی ها زد و بند داری و
در سال ۱۳۴۳ هجری شمسی در کنگره دوم حزب دمکرات، بنا بر پیشنهاد احمد توفیق (عبداله اسحاقی)، قاسملو به دلیل خیانت به حزب، همکاری با ساواک و لو دادن بسیاری از اعضای حزب، فساد مالی و ربودن دو فقره پول از گروه اخراج می شود.

به دنبال این قضایا حتی به دنبال توطئه ای که قاسملو با همکاری رژیم بعث عراق تدوین می کنند، احمد توفیق را کشته و کنگره سوم حزب در سال ۱۳۵۲ را تشکیل می دهند!!! ضمن تدوین اساسنامه ای جدید، قاسملو به جای اسحاقی دبیرکل می شود! در فضای پس از انقلاب بیشترین سوء استفاده را قاسملو می کند، یک عامل ساواک و عامل کشتن احمد توفیق و فروختن بسیاری از حزبی ها که تا قبل از انقلاب اصلاً نامی از وی نبود، به یک شبه در میتینگ مهاباد به رهبر جریان کردی مبدل می گردد!
تعجب بیشتر آن است که حتی در سال ۱۳۵۸ در کنگره چهارم حزب که در مهاباد تشکیل شد، علی رغم آنکه غنی بلوریان بیشترین آراء را آورده بود، مجدداً با حیله و نیرنگ، قاسملو رهبریت را در دست گرفت و جالب آن است که تمام حضرات حاضر در کنگره هم این را می دانند و حتی این زمینه ای شد برای جدایی بسیاری از افراد در حزب. در پی این نیرنگ وی تمام مصوبه های کنگره چهارم را تغییر داد که چنین قانون شکنی در تاریخ هیچ یک از احزاب سابقه نداشته و لکه ننگی در تاریخ حزب دمکرات است. این حرکت بنای بدعت و توطئه و نگاه بدبینی به جریانات کرد و جنگ های داخلی کردستان در آن زمان را گذاشت. و سرآغازی شد برای انحراف در حزب دمکرات و مزدوری این گروه! قاسملو آن زمان فرصت را غنیمت شمرده و برای اینکه حزب را یکدست نماید، با دادن بیانیه، افرادی که انشعاب کرده بودند را به عنوان خیانت به جنبش کردستان، اخراج می کند!چه که این افرادخودقبلااعلام جدایی نموده بودند.
قاسملو بعد از آن با هدایت استخبارات عراق و مسئولان عملیاتی راعد قاضی و ابوعلی در کرکوک سیاست نزدیکی به سازمان منافقین خلق را پیگیری می کند و با پیوستن به شورای ملی مقاومت، لکه ننگی در کارنامه حزب ثبت می کند که حتی رهبران کنونی جرأت پرداختن به این قسمت از تاریخ زندگی قاسملو را ندارند. نزدیکی به سازمانی که در کشتار کردها نهایت بی رحمی خود را در قضیه انفال ثابت کرد در فاصله کنگره ۵ و ۶ با اخراج کلیه مخالفین، حزب را کاملاً یکدست نمود.

 دیکتاتوری قاسملو آن قدر زیرکانه و گسترده بود که حتی خود آقایان و حضرات کنونی هم شاهد آن بودند که در کنگره ۶ نیز علی رغم آنکه حسن رستگار بیشترین آراء را آورد، مجدداً قاسملو رئیس شد. و مشی سوسیال دمکراسی را علی رغم مخالفت خیلی ها برگزید و تغییر جهت داد!
من نمی دانم چرا هر دفعه انتخابات می شد به کس دیگری رأی می دادند اما قاسملو دبیر کل می شد، اصلاً در کنگره های حزب حتی یکبار این آقا رأی نیاورد اما نمی دانم چه قدرتی داشت که هردفعه دبیر کل می شد. هر دفعه هم مخالفینی داشته که انشعاب می کردند اما باز ما درس نمی گرفتیم. حتی ملا حسن رستگار در کنگره ۸ که جدا شد، مجدداً درس نگرفتند. اصلاً بنای این انشعابات، نفاق ها ، دودستگی ها و خودراییها را قاسملو در حزب کاشت.



+ نوشته شده در 6 / 12 / 1390برچسب:, ساعت توسط دابراو |

منوی اصلی

دسته بندی خبر ها

درباره ی ما


ده نگێکی جیاواز له ناو حیزبی دێموکرات صدایی متفاوت از درون حزب دمکرات

آرشیو

نویسندگان

پیوند های وبلاگ

لینک های روزانه

امکانات

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 150
بازدید ماه : 652
بازدید کل : 220283
تعداد مطالب : 226
تعداد نظرات : 156
تعداد آنلاین : 1


خدمات وبلاگ نویسان
قالب وبلاگ - یاس تم

کلیه ی حقوق مادی و معنوی وبلاگ tarikere محفوظ می باشد.
قالب وبلاگ - بازی آنلاین - طراحی سایت

بازی آنلاین

بازی آنلاین

عکس

طراحی سایت

ابزار وبلاگ

قالب وبلاگ

موسیقی بی کلام

دانلود اندروید

گرافیک - ابزار طراحی

برترین مطالب