خانه | پست الکترونیک | آرشیو

صدایی دیگر = ده نگێکی جیاواز

تماس بانویسنده ازطریق ایمیل:tarikeredemokrat@yahoo.com


کُرد ایرانی؛ شهروند درجه 2 در کردستان عراق

 

شخصیت واقعی بارزانی ها و مسئولین اقلیم بهتر و بیشتر نمایان میشود

روزی روزگاری در کردستان عراق جنگ مشهور به برادر کشی دراوج خود بود و رهبران خودخوانده کردستان عراق(همانهایی که امروز خودرارهبر تمام کردهای جهان هم میدانند!)باعث بی خانمانی و دربدری کردهای عراق شد.مردم کردستان عراق به مرزهای ایران آمدند و ایران اجازه ورودشان را صادر کرد ومردم کردستان ایران با تمامی آوارگان کردعراقی همچون یک میهمان برخورد می نمود؛به ایشان احترام میگذاشتند؛به آنها کار میدادند و دستمزدشان را مانند ایرانیها حساب میکردند و اصلا درجه و رتبه و مقام به میهمانشان نمیدادند.

حال کردهای ایرانی که فکر میکنند در کردستان عراق شرایط به نوعیست که میتوانند آنجا به راحتی کار کنند و پولهای صدشبه را یک روزه بدست آورند به کردستان عراق تحت سیطره حکومت اقلیم مسافرت کرده و در آنجا به اصطلاح مشغول کارگری میشوند وصدالبته غافل از آنند که دراینجا با آنها طوری دیگر رفتار خواهد.از همان آغاز راه تعدادی بازرسی های لب را مشاهده میکنند که بازرسی بدنی دختران کُرد ایرانی توسط سربازان مرد کُرد مرزی اقلیم کردستان صورت میگیرد!!! سرانجام بعد از کلی سرگردانی درداخل اقلیم کاری پیدا میکنند و مشغول میشوند ولی هنگام دریافت دستمزد کارشان مشاهده میکنند که اصلاً عدالتی در کار نیست و کرامت و شخصیتشان زیر سوال میرود.در اینجا کارگران ایرانی شهروند درجه دوم و درجه چندم اقلیم کردستان محسوب شده و دستمزدشان نه به دلار و نه به دینار بلکه به ریال ایرانی پرداخت میشود وتازه متوجه میشوند که مانند کارگر عراقی الاصل نگاهشان نمیکنند؛بیمه نمیشوند و قانون کار شاملشان نمیشود واصلا مجوز کار هم بهشان نمیدهند و نیروهای پلیس و آسایش هم هرروز به بهانه های واهی اقامت به آنها تعرض میکنند.و ...

این دست بی احترامی ها به شخصیت کردهای ایرانی در اقلیم کردستان باعث شد تا سرانجام آقای محمد صاحبی(مسئول دفتر حدکا در سلیمانیه) طی سمیناری در سلیمانیه به اوضاع وخیم معیشتی کارگران در کردستان عراق بپردازد و به نوعی از اوضاع بوجود آمده برای کارگران کرد ایرانی اعتراض نماید.هرچند برخی از افراد دیگر هم تا حدودی در مورد این قضایا و اعتراض به سران اقلیم سخن گفته اند اما متاسفانه تاکنون هیچگونه تغییر رویه ویا بهبود وضعیت کارگران کورد روژهلاتی را شاهد نبوده ایم.

اینجاست که شخصیت واقعی بارزانی ها و مسئولین اقلیم همانهایی که امروزه داعیه دار حکومت مستقل کردستان را دارند و خود را هم رهبر همه کردهای جهان میپندارند و گوش جهانیان را با ادعاهای پوچشان کر کرده اند بهتر و بیشتر نمایان میشود.شما که از هم اکنون شهروندان را به چندین درجه تقسیم بندی میکنید فردای روزی که حکومت کردستان دستتان باشد چکارها که نخواهید کرد؟؟؟

اما آنچه جای تاسف بیشتری دارد این است که واقعاً چه شده کردهای عراقی که روزی محتاج آرد- نان و مایحتاج روز بودند اکنون بی حرمتی به کُردهای ایران را به هر بهانه ای روا داشته اند؟ای کاش سالهای آواره گی را به یاد می آوردید و به یاد می آوردید که مسبب این بلایا چه کسی یا چه کسانی هستند و بیادتان بیاید که چه کسی با آغوش باز به شما پناه داد و کار داد و احترام دادو حتی دستتان را گرفت تا بچه هایتان درس هم بخوانند.راستی جناب آقایان بارزانی یادتان هست کجا درس خواندید؟منطقه موکریان را بیاد دارید؟مریوان و بانه و سردشت و پیرانشهر را بیاد دارید؟اصلا کرج(نزدیک پایتخت ایران)یادتان هست؟؟؟پس شما را چه شده که همین کردهای ایرانی را شهروند درجه 2 میدانید؟براستیکه لیاقت شما حرفهایی نیست که این مدت برزبان رانده اید و خود را محافظ حقوق کردها بدانید و داعیه کردستان بزرگ و رهبری آن را داشته باشید.

ضمناً حضرات احزاب روژهلاتی هم توجه داشته باشند که بیشتر افراد جدا شده از گروهشان به چه ذلت و خواری دچار شده اند و خوب ببینند که جوانان مردم که با هزار آرزو وامید،فریب وعده هایتان را خوردند و به کردستان عراق آمدند و در حربتان عضویت یافتند دارند تن فروشی میکنند و مسبب اصلی شمایید و روزی باید پاسخگو باشید.



+ نوشته شده در 20 / 2 / 1394برچسب:, ساعت توسط دابراو |

بارزانی مخالف یا موافق اتحاد حدک و حدکا؟!

 

بارزانی ها در حال حاضر نه تنها عملاً تلاشی برای اتحاد دوباره نمی کنند بلکه در پنهان و خفا علیه آن سنگ اندازی هم می کنند

پس از انشعاب سال 1385 در حزب دمکرات، مسعود بارزانی تلاش های بسیار زیادی انجام داد تا بلکه این انشعاب صورت نپذیرفته و حدک و حدکا دوباره متحد شوند. حتی چندین جلسه مشترک تشکیل داده و آنها را دعوت به آرامش نمود.با نگاهی به تاریخ فعالیت حزبی مسعود بارزانی به نکاتی قابل تامل میرسیم. اینکه بارزانی بخت و اقبال خود را درهمین عدم اتحاد و وجود دو دستگی(یا بهتربگوئیم چنددستگی)در میان احزاب دیگر کوردی می بیند.یادمان هست که بارزانی پس از مرگ قاسملو هم شاد و خوشحال بود که رقیب منتقد جدی اش را از دست داده و در سال1992 هم که اقلیم کردستان با نظر مساعد ایران و امریکا شکل گرفت خود را رهبر بلامنازع کردستان میدانست و اکنون هم که از طرفی جلال طالبانی چند سالیست در اثر بیماری زمین گیر شده و عملاً از صحنه سیاست کناررفته است واز طرف دیگر عبدالله اوجالان کماکان در زندان می باشد موقعیت برای مسعود بارزانی موقعیتی بسیار طلایی و حتی رویایی می باشد تا "از آب گل آلود ماهی بگیر"غافل ازاینکه "قبری که برسر آن گریه میکند مرده ندارد!"

 طی چند سال اخیر معادلات منطقه ای روی مواضع حکومت اقلیم تأثیرگذار بوده و باعث چرخش استراتژیک آنها شده است.درواقع بارزانی پس از آنکه با ان همه ارتباط با کشورهایی نظیر قطر،امارات و عربستان نتوانست نظر انان را به سمت خود جلب نماید و به نوعی حامی سیاست تجزیه طلبانه وی شوند تنها امیدش به ترکیه و اسرائیل بود به طوریکه پس از طرح کنگره ملی کُرد و توافق ترکیه با بارزانی ها به قیمت سرکوب پ.ک.ک و پذیرش ضمنی اینکه مشکلات کُردی و استقلال خواهی و... همه و همه در خاک کردستان عراق باشد والبته به ریاست بارزانی ؛موضع اقلیم تغییر اساسی یافت.البته بارزانی به جای تعقل،فریب حزف ها و وعده های سران رژیم اسرائیل را خورده که ظاهراً از اقدام استقلال طلبی کردها به رهبری بارزانی دفاع کرده است و ای کاش بارزانی اندکی حافظه تاریخی اش را در مورد اقدامات جاسوسی موساد در عراق و خصوصاً شهر موصل در آن زمان که پاراستن را برای بارزانی تاسیس کرد به خاطر می آورد چرا که به قول گفتنی"هیچ گربه ای بخاطر رضای خدا موش نمیگیرد"!

اکنون ظاهراً بارزانی ها توافق با یک کشور را دارند و سودای اولین کشور کُردی را در سر می پرورانندومسعودبارزانی میخواهد با این تز خود را در تاریخ ماندگار کند(حال به هر قیمتی که باشد!).واضح است که در چنین شرایطی آنها به هیچ وجه نمی خواهند یک حزب فراگیر و قدرت مند ایرانی هم در این معادلات نقش آفرینی کند. آنها به هیچ وجه حزب دمکرات زمان قاسملو و حتی پیش از آن را نمی خواهند. در حال حاضر بارزانی در کنگره ملی کُرد اصلاً جایگاهی برای احزاب ایرانی قائل نیست چرا که هیچ یک به زعم آنها در برابر احزاب کُرد عراقی و پ.ک.ک موقعیت و جایگاهی ندارند. این درحالی است که اگر 1 درصد هم فکر کنند با اتحاد دوباره قدرت حزب دوچندان می شود، حتی الامکان در مقطع فعلی از این پدیده ممانعت به عمل می آورند. لذا اینکه بارزانی ها در حال حاضر نه تنها عملاً تلاشی برای اتحاد دوباره نمی کنند بلکه در پنهان و خفا علیه آن سنگ اندازی هم می کنند مهر تأییدی بر همین طرز تفکر آنهاست. آنها دمکرات قوی و یک پارچه را نمی خواهند در واقع هیچ حزب رقیب قوی نمی خواهند نه اتحادیه میهنی، نه پ.ک.ک، نه پژاک و بدتر از آن نه هیچ حزب ایرانی. آنها به تازگی ریاست فرضی کُردهای دنیا را به زعم خودشان برعهده گرفته اند و حاضر به از دست دادن این جایگاه نیستند. متأسفانه بعضی از احزاب کُرد ایرانی نظیر حدکا نیز آنها را در نیل به این مهم همراهی می کنند چرا که حیات و ممات خود را به این تأمین مادی از جانب بارزانی ها گره زده اند.و نمونه اخیرش هم تحریک مصطفی هجری برای انتشار کتاب "نسکو و دابران" در این موقعیت زمانی که اتحاد مجدد هردو جناح دمکرات در حال شدت گرفتن بود میباشد.

 



+ نوشته شده در 17 / 2 / 1394برچسب:, ساعت توسط دابراو |

حدک؛سیاست گذاری یا دنباله روی!

 

حزب به جای سیاست سازی و برنامه ریزی سیاسی و فکری به دنباله روی از اوضاع و احوال روز پیش میرود

خبرها حاکی از آن است که خالد عزیزی در یک نشست حزبی دونکته قابل تامل را عنوان داشته که در اینجا به صورت اجمالی به بحث پیرامون این دو نکته می پردازیم:

اول اینکه ایشان عنوان کرده که سیاست حزب دمکرات کردستان سرنگونی نظام نیست و ایران را "کورد" درست نکرده که بخواهد آن را سرنگون کند:آقای عزیزی انگار شهامت به خرج داده وما پس از سالها شاهد یک برداشت وموضع گیری عقلانی بوده ایم چرا که واقعیت امر این است که جمهوری اسلامی نه تنها به وسیله احزاب و گروههای چند نفره امروزی،بلکه به وسیله ابرقدرتهای سیاسی و نظامی هم نابود نخواهد شد ونیم نگاهی هرچند مختصر به وقایع و اتفاقات چند ساله اخیر-هم در صحنه بین الملی و هم درصحنه داخلی ایران-مصدق این ادعاست.ضمناً باید یادآور شد که در دوران طلایی این احزاب-خصوصاٌ کومله و دمکرات-یعنی در سالهای اواخر دهه پنجاه و سالهای دهه شصت که ایران بیشتر مشغول جنگ با رژیم بعث عراق بود،کومله و دمکرات با آن همه پیشمرگ نتوانستند کار به جایی ببرند چه برسد به زمان فعلی که ... . درهرحال این نگرش آقای عزیزی بعنوان دبیر کل حزب دمکرات کردستان قابل ستایش است چرا که با واقع بینی،تطبیق داشته و امیدواریم کماکان شاهد تصمیم گیری ها و اتخاذ سیاست های واقع بینانه تر برای حدک باشیم تا شاید جبرانی باشد برای آن همه بی کفایتی ها و بی تدبیری های سیاسی در گذشته.

اما نکته دوم که خالد عزیزی به آن اشاره داشته است این است که گفته اند:"اگر جنبش مردمی نظام را به سمت سرنگونی سوق دهد نقش جدی ایفا خواهیم کرد."اینجاست که ما معتقدیم حزب و سرانش همیشه دچار یک نوع آشفتگی ذهنی و توهمی بالاتراز قدرت و توان سیاسی،نظامی و جایگاه مردمی خود می باشد و در واقع ازاین گفته ی عزیزی چنین برداشت میشود که حزب به جای سیاست سازی و برنامه ریزی سیاسی و فکری به دنباله روی از اوضاع و احوال روز پیش میرود و این یعنی عقب ماندگی و تقلید سیاسی و به تعبیری دقیق تر روزمره گی سیاسی بهترین عنوانی است که به چنین تفکری میتوان اطلاق کرد و شاید آقایان معنای روزمره گی سیاسی را بهتر از هرکس دیگری بدانند! و بدانند که یک حزب زمانیکه دچار چنین تفکر عوامانه ای شود سرانجامش چه خواهد بود!

حال سوال اینست که آیا بهتر نیست به عنوان یک حزب سیاسی دارای استراتژی،هدف و برنامه باشید تا بتوانید افکار عمومی را هماهنگ کنیدومنتظر نباشید اتفاقی از جانب اهداف دیگر بیفتد و سریعاً دنباله رو شده و تغییر موضع دهید؟ آقایان! اگر شما واقعاً معتقد به سرنگونی نظام نیستید شجاعانه از آن دفاع و تزهایتان را درآن چارچوب طراحی کنید.اگر واقعاً حسن نیت دارید واستراتژی شما سرنگونی نیست؛چرا صحبت از برنامه تان در صورت سرنگونی نظام میکنید؟ آیا این صحبتهای شما به معنای نفاق و دورویی یا عدم داشتن استراتژی منسجم، کارآمد وپویا نیست؟

 



+ نوشته شده در 15 / 2 / 1394برچسب:, ساعت توسط دابراو |

یک سوال از رهبری حزب!

افشای سند توافق یکیتی و حزب دمکرات که نشان میدهد حزب دمکرات هرگز ودرهیچ زمینه ای قابل اعتماد نبوده و نیست...

 

خوانندگان عزیز سندی که امروز برای شما منتشر میکنیم مربوط به توافقنامه فیمابین اتحادیه میهنی کردستان عراق(یکیتی)و حزب دمکرات در سال 1375 شمسی میباشد.دراین سند،حزب دمکرات متعهد میشود که هیگونه اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی از طریق خاک کردستان عراق انجام ندهد و حتی بگفته خودشان به همه نیروها و حتی طرفدارانشان در داخل کشور هم تذکر اکید داده اند که هیگونه عملیاتی انجام نداده و از هرگونه درگیری با نیروهای جمهوری اسلامی جداً خودداری کنند.حال سوال ما از افرادی که احیاناً دررشته حقوق تحصیل کرده و در حزب دمکرات عضویت دارند این است که عدم رعایت مفاد این توافق از طرف حزب دمکرات(هردو جناح) نشانه چیست و به لحاظ حقوقی چه معنایی را میتواند داشته باشد و عواقب حقوقی ناشی از عدم رعایت توافقنامه ها و معاهدات چه خواهد بود؟آیا حزب در تمامی توافقاتش این چنین عمل میکند؟آیا درصورت عدم رعایت مفاد این توافقنامه(که البته بارها از طرف هردو جناح دمکرات و به کرّات نقض گردیده است)یکیتی حق ندارد که رفتارش را با حزب تغییر دهد؟

سوالات از این دست زیاد است و عدم رعایت مفاد توافقات از طرف حزب به مراتب بیشتر؛واین گویای این مطلب است که رهبریت حزب در طول تاریخ فعالیتش هرگز و در هیچ زمینه ای نه برای احزاب دیگر قابل اعتماد بوده و نه برای جمهوری اسلامی.واین مهم را با نگاهی جزئی به تاریخچه این حزب از همان فردای انقلاب 1357 درایران و تا امروز میتوان مشاهده کرد.

 



+ نوشته شده در 7 / 2 / 1394برچسب:, ساعت توسط دابراو |

منوی اصلی

دسته بندی خبر ها

درباره ی ما


ده نگێکی جیاواز له ناو حیزبی دێموکرات صدایی متفاوت از درون حزب دمکرات

آرشیو

نویسندگان

پیوند های وبلاگ

لینک های روزانه

امکانات

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 19
بازدید ماه : 327
بازدید کل : 219618
تعداد مطالب : 226
تعداد نظرات : 156
تعداد آنلاین : 1


خدمات وبلاگ نویسان
قالب وبلاگ - یاس تم

کلیه ی حقوق مادی و معنوی وبلاگ tarikere محفوظ می باشد.
قالب وبلاگ - بازی آنلاین - طراحی سایت

بازی آنلاین

بازی آنلاین

عکس

طراحی سایت

ابزار وبلاگ

قالب وبلاگ

موسیقی بی کلام

دانلود اندروید

گرافیک - ابزار طراحی

برترین مطالب