خانه | پست الکترونیک | آرشیو

صدایی دیگر = ده نگێکی جیاواز

تماس بانویسنده ازطریق ایمیل:tarikeredemokrat@yahoo.com


چۆمسکى : ئه‌مریکا مه‌شقى به‌ ئه‌ندازیارانى چه‌کى ناوه‌کى عێراق کرد

نوام چۆمسکى گه‌وره‌  بیرمه‌ندى ئه‌مریکا ئاشکراى کرد کاتێک ئه‌نفال و کیمیاباران روویدا سه‌ره‌تا ئه‌مریکا ئێرانى تۆمه‌تبار ده‌کرد به‌و کاره‌و ته‌نانه‌ت کۆنگرێسى ناچار کرد بێده‌نگى هه‌ڵبژێرن، وتیشى له‌گه‌ڵ ده‌ستبه‌کاربوونى بۆشى باوک ئه‌مریکا ئه‌ندازیارانى چه‌کى ناوه‌کى عێراقى بانگهێشت کرد تا به‌شداریی له‌ پێشکه‌وتووترین مه‌شقى چه‌کى ناوه‌کى بکه‌ن. 
 
نواى چۆمسکى گه‌وره‌ بیرمه‌ندى ئه‌مریکا له‌ دیدارێکدا له‌گه‌ڵ که‌ناڵى رووداو رایگه‌یاند: کاتێک ئه‌نفال و کیمیابارانى هه‌ڵه‌بجه‌ روویاندا سه‌ره‌تا حکومه‌تى ئه‌مریکا نکۆڵى لێکردو ئێرانى تۆمه‌تبار کرد به‌ ئه‌نجامدانیان، ته‌نانه‌ت رێگه‌ى له‌ کۆنگرێس گرت جگه‌ له‌ ناره‌زایی ره‌مزیانه‌ هیچ کارێکى دیکه‌ نه‌کات،  
 
چۆمسکى ده‌شڵێت: ئه‌مریکا تا راده‌یه‌کى زۆر شه‌ڕى ئێران و عێراقى بۆ رژێمه‌که‌ى سه‌دام بردبۆوه‌، وه‌ کاتێک  شه‌ڕ کۆتایی هات و بۆشى باوک بووه‌ سه‌رۆک، ئه‌ندازیارانى چه‌کى ناوه‌کى عێراقى بانگهێشت کرد بۆ ئه‌وه‌ى بێنه‌ ئه‌مریکا و به‌شدارى بکه‌ن له‌ مه‌شقى پێشکه‌وتوو بۆ دروستکردنى چه‌کى ئه‌تۆمى، به‌ڵام دواى دوو مانگ ئه‌مریکا سیاسه‌تى خۆی گۆڕى، له‌و روانگه‌یه‌شه‌وه‌ ده‌ڵێت: حکومه‌ته‌کان به‌رپرسیارێتى ئه‌خلاقییان نیه‌ و هه‌میشه‌ به‌دواى به‌رژه‌وه‌ندى خۆیاندا ده‌گه‌ڕێن و ده‌توانن 180 پله‌ بیگۆڕن ئه‌مه‌ش به‌رده‌وام روویداوه‌.


+ نوشته شده در 29 / 4 / 1392برچسب:, ساعت توسط دابراو |

ئایا قاسملوو ئه توانێ پێغەمبەری ئاشتی بێت؟؟؟!!!!!!!!

ئایا ئەو کەسەی بڕیاری ئیعدامی حەسەن ئیسلامی و دیار جەناح دەدات
دەبێتە پێغەمبەری ئاشتی؟
ئایا ئەو کەسەی بڕیاری شەڕی ناوخۆیی و کوشتنی کوڕی کورد دەدات دەبێتە پێغەمبەری ئاشتی؟

ئەو کەسەی بڕیاری ئیعدامی حەسەن ئیسلامی و قارەمانێکی وەک دیار جەناح دەدات  دەبێتە پێغەمبەری ئاشتی؟ ئەو کەسەی بڕیاری شەڕی ناوخۆیی و کوشتنی کوڕی کورد دەدات دەبێتە پێغەمبەری ئاشتی؟



+ نوشته شده در 22 / 4 / 1392برچسب:, ساعت توسط دابراو |

نامه یه ک پر له شه رم!!!

ئایا بەراستی ئەمە خەباتی ئێمە کورد و سەرکردەکانمان بووە و خەباتێکی لەتیف و موخلیسانەی لە بەرابەر ئەوانەی کە توڕیان هەڵداین و بەوەش رازی نەبوون پێمان؟
بەراستی خەباتی ئێمە لە پێناو ( اصل مقدس خودمختاری کردستان) و لەمە نەهامەتیتر ( استقلال و آزادی جمهوری دموکراتیک اسلامی).
ژێر دەستی کورد بەم نامە و شێوەکانی ئەم چەشنە خەباتە رزگاری دەبێت؟
قسەم پێ نییە بۆ وتن مەگەر شەرم و.......

ئایا بەراستی ئەمە خەباتی ئێمە کورد و سەرکردەکانمان بووە و خەباتێکی لەتیف و موخلیسانەی لە بەرابەر ئەوانەی کە توڕیان هەڵداین و بەوەش رازی نەبوون پێمان؟ بەراستی خەباتی ئێمە لە پێناو ( اصل مقدس خودمختاری کردستان) و لەمە نەهامەتیتر ( استقلال و آزادی جمهوری دموکراتیک اسلامی).  ژێر دەستی کورد بەم نامە و شێوەکانی ئەم چەشنە خەباتە رزگاری دەبێت؟  قسەم پێ نییە بۆ وتن مەگەر شەرم و.......



+ نوشته شده در 20 / 4 / 1392برچسب:, ساعت توسط دابراو |

ویکی لیکس: قاسملو به مسخره گفت "بارزانی ها تنها یک قبیله هستند"!

سند منتشر شده توسط ویکیلیکس بتاریخ یک سپتامبر ۲۰۱۱ ،

 

گزارش از سفارت آمریکا در بغداد، گزارش شماره BAGHDAD۸۵۵۸۸

 

تاریخ گزارش : ۱۶ فوریه ۱۹۸۸

 

عنوان گزارش: نظرات قاسملو یک کرد ایرانی

 

۱ ـ محرمانه : تمامی متن

 

۲ ـ خلاصه: قاسملو رهبر کردهای ایرانی، در حال پائین آمدن از کوهها بهنگام یکی از سفرهای گاه و بیگاهش به بغداد در تاریخ ۱۰ فوریه با صدام ملاقات کرد. قاسملو قبول کرد که بمباران وسیع در ستاد پیشینش (پایین رودخانه منتهی به شهر موات که صف آرایی شده بود) منجر به این شد که مجبور شود ستاد فرماندهی خود را ۳۵ کیلومتر به طرف شمال تغییر دهد. او ادعا کرد که ۱۰ تا ۱۲ هزار جنگنده فعال در اختیار دارد و قادر است افراد بیشتری هم بخدمت خود در آورد. علاوه بر این هم تسلیحات زیادی در اختیار دارد (تسلیحاتی که از ایرانیان به غنیمت گرفته شده است) و هم پول که از طریق قاچاق بدست آمده است. او از آمریکا تقاضای حمایتهای سیاسی و معنوی کرد. با توجه به اینکه حزب خودش همیشه با جریان گروگانگیری مخالفت شدید داشته، سفیر ایتالیا از طرف گروگان گرفته شدگان توسط طالبانی از او طلب کمک کرده و او امیدوار است که در این جهت [آزادی گروگانها] بتواند موثر واقع شود.

 

 

 

۳ ـ قاسملو مردی است که روابط خوبی با طالبانی دارد. هر چند مشی قاسملو در حفظ بیطرفی بین طالبانی و عراقی ها منجر به بروز تنش میشد. قاسملو متوجه بود که نیازی برای ائتلاف بین گروههای مخالف ایرانی وجود دارد. ولی رجوی، که قاسملو او را فردی غیر حرفه ای میدانست، تمایلی به این موضوع نداشت. عملیات نظامی محدود رجوی در شمال، روابط قاسملو و طالبانی را پیچیده کرد و حالا رجوی در پی آن است که فعالیتهایش را در جنوب متمرکز کند. قاسملو بر خلاف رجوی، از اینکه با صدام عکس داشته باشد پرهیز می کرد.قاسملو توضیح داد که در سه ماه اخیر وضعیت کردستان ایران از ثبات برخوردار بوده در حالیکه وضع کردستان عراق در سه سال اخیر "شدیدا وخیم" است (از دید دولت مرکزی در عراق). برنامه ویران سازی روستاهای کردستان توسط عراق هنوز در ایران در مقیاس بزرگ اعمال نشده است.

 

۴ ـ بعد از پایان کنگره حزب دمکرات کردستان در سال ۱۹۸۸، قاسملو دبیر کل حزب در تاریخ ۱۰ فوریه از کوهها پایین آمد تا با صدام ملاقات کند. بخاطر تعداد زیاد کردها در سوئد و فرانسه بطور طبیعی هنگام سفر به بغداد با سفرای سوئد و فرانسه نیز تماس می گیرد. رئیس گروه (منظور رئیس گروه اطلاعاتی آمریکا در بغداد است. مترجم) نزد سفیر سوئد تومن وساطت کرد تا وی با قاسملو ملاقات کند و بدین منظور در تاریخ ۱۲ فوریه برای صرف ناهار که مدت ۶ ساعت به طول انجامید، دعوت شد. قاسملو فردی بسیار روشنفکر جا افتاده و در عین حال سخنور بنظر می رسید. حتی در انگلیسی که زبان ششم او (بعد از کردی، فارسی،،عربی، فرانسوی و چکی) محسوس بود از قدرت بیان خوبی برخوردار است. در این ملاقات نمایندگان حزب دمکرات کردستان ایران در کشورهای پاریس، بغداد و استهکلم او را همراهی میکردند (عبدالله قادری، ابراهیم جورابکا و سلام عزیزی).

 

۵ ـ درخواست برای کمکهای معنوی: قاسملو از آمریکاییها قویا تقاضای حمایتهای سیاسی و معنوی کرد. با توجه به اینکه حزب دمکرات کردستان ایران همواره شدیدا مخالف تروریسم و گروگانگیری بوده است به رئیس گروه سندی ارائه داد که اخیرا این سند از طریق نماینده وی در گردهمایی در مورد تروریسم ارائه شده بود که در آن گردهمایی استفاده از تروریسم بعنوان ابزاری برای رسیدن به هدف توسط گروههای انقلابی آزادیبخش مخالفت شده بود. قاسملو عمیقا متاثر از این است که رئیس جمهور آمریکا مشتی از بنیادگرایان عقب افتاده افغانی را ملاقات کرده است و اصرار به بزرگ نمودن گروههای نیکاراگوئه که هیچ شانسی ندارند می نماید، در صورتی که هیچ توجهه به گروههایی که برای ارزشهای جهانی حقوق بشری می جنگند، ندارد.

 

۶ ـ رئیس گروه متوجه شد با این که مردم در آمریکا اطلاع زیادی از وضعیت کردستان ندارند امّا نسبت به کردها دل نگرانی دارند و شاید به نفع قاسملو باشد که با ایجاد ارتباط با خبرنگاران رسانه ها از این وضعیت بہره برداری کند. قاسملو گفت از جمله اقداماتی که دفعه آخر هنگام اقامتش در بغداد کرده این بوده که برای'گرفتن ویزای آمریکا برای جنفن رندل (پاریس) کمک کرده است. قاسملو به وی، خبرنگار واشنگتن پست که مشغول نوشتن کتابی راجع به کردها میباشد، ۱۴ ساعت وقت مصاحبه داد. قاسملو از اینکه "شورویہا پیوسته فکر می کنند که حزب دمکرات کردستان ایران به آمریکایی ها نزدیک است و امریکاییها فکر میکنند که به روسها نزدیک هستند" شکوه میکرد، وی ادعا میکرد "کردها هیچ دوستی به غیر از کوهستانہا ندارند".

 

۷- گروگانهای ایتالیایی: قاسملو تایید کرد که با سفیر ایتالیا، تسکانو دیدار کرده و قول داده است که برای آزادی ۳ گروگان ایتالیایی که توسط اتحادیه میہنی طالبانی ربوده شدند کمک کند. وی اظہار داشت که هر بار که در این موارد وساطت کرده است موفق بوده و وساطتش مورد قبول واقع خواهد شد. وی این طور وانمود میکرد که این اولین بار است که در مورد آزادی ۳ گروگان ایتالیایی اقدام کرده است و تا بحال از وی خواسته نشده بود که اقدامی انجام دهد). قاسملو از اینکه گروهہای دیگری که برای رسیدن به اهدف خود به تروریسم متوسل میشوند بیشتر از حزب دمکرات کردستان ایران که ”سازمان مستجم تر و گسترده تری از دیگر گروهہاست“ مورد توجه واقع میشوند شکایت کرد.

 

۸- پایه های قدرت حزب دمکرات کردستان ایران : قاسملو ادعا میکرد بین ۱۲۰۰۰-۱۰ رزمنده مسلح تحت فرماندهی دارد و وی به دلایل مسایل لجیستیکی توان تجہیز کردن افراد بیشتر از این را ندارد. وی مدعی است در هیچ مسابقه ای برای نفوذ بیشتر بین کردهای ایران شرکت ندارد ( چون ۸۰٪ از کردهای ایران را جانبدار خود میداند) او به وضعیت عراق پوزخند میزد و میگفت: "در ایران وضعیت مشابہی مانند عراق( کسی مثل طه معروف) معاون رییس جمہور عراق (و یا شرکت وزرای کرد در کابینه) و یا کردهای جاش نداریم.

 

۹- قاسملو تاکید می کرد که وی خواستار پول یا اسلحه نیست بلکه در" پی حمایت سیاسی و معنوی" است. وی اظہار میداشت که گرچه همیشه آدمی بیشتر از آنچه را که دارد میخواهد امّا آنها به اندازه کافی پول و اسلحه دارند. وی مدعی بود که حزب دمکرات کردستان ایران در طی سالہا به اندازه کافی از ارتش و پاسداران (ایران) اسلحه به غنیمت گرفته است. وی از افشا منابع مالی خود ابا داشت و مدعی بود که هر خانواده کرد به آنها کمکهای داوطلبانه ای مینماید. امّا در طی گفتگو معلوم شد که حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میہنی کردستان مخارج عمده خود را از راه قاچاق به دست می آورند. قاسملو اظہار داشت که وی تنہا ۳٪ از بہای کالاهایی که بین ایران و عراق (از راه قاچاق) مبادله می شود را دریافت می دارد در حالی که به گفته وی گروه طالبانی ۲۰٪ از کل بہا را دریافت می نماید. از جمله کالاهایی که از عراق به ایران قاچاق می شوند می توان ویسکی و ویدئو را مثال زد، و از جمله کالاهایی که از ایران به عراق قاچاق می شوند می توان فرش و پسته را ذکر نمود. سابقاً چایی از عراق و شکر از ایران مبادله می شد امّا اکنون هم چایی و هم شکر از عراق به ایران وارد می شود. قاسملو می گفت که اخیراً از طالبانی پرسیده که اگر دستش از منابع مالی که دارد بریده شود تا چه زمان می تواند دوام بیاورد، طالبانی در پاسخ گفته است که تا ۲ ماه، در حالی که قاسملو مدعی بود که خود وی تا ۲ سال میتواند دوام بیاورد.

 

۱۰- قاسملو وضعیت کردستان ایران را ثابت توصیف می کرد. به گفته وی وضعیت امروز کردستان مثابه وضعیت سال ۱۹۸۰ میلادی است، سالی که حزب دمکرات کردستان کنترل شہرهای کردستان را از دست داد و روی به تاکتیکہای چریکی آورد. به گفته وی دولت ایران کنترل شہرها را در دست دارد، امّا تسلط آنہا به جاده های اصلی محدود به ساعات ۵ صبح تا ۸ شب می باشد و در طی شب سازمان دمکرات کردستان کنترل (راه ها) را در دست دارد. از آنجایی که قاسملو مطمئن از حمایتی تزلزل ناپذیر از خود در کردستان است، آینده خوش بینانه ای را پیش گویی می کرد. او می گفت که آماده است در کوهستانہا تا ۲۵ سال دیگر دوام بیاورد، وی هم چنین اظہار می داشت کر اگر خمینی به زودی از دنیا برود در ایران به ویژه در تہران امکان وقوع آشوب میرود در عین اینکه وضعیت اقتصادی نیز متزلزل است. وقتی که از قاسملو سوال شد که آیا وی به مناطق بیشتری مسلط و یا طالبانی و بارزانی، وی پاسخ داد که تا ۳ سال پیش وی به مناطق بیشتری مسلط بود امّا اکنون اکراد عراق مناطق بیشتری در تسلط دارند. البته نه به دلیل آن که وضعیت وی بدتر شده است بلکه از آنجایی که کنترل رژیم بغداد در سال اخیر در مناطق کرد نشین بیشتر از پیش متزلزل شده است. چنین بنظر میرسد که اکراد عراق در این مورد از وی بیشی گرفته اند . وی مدعی بود که نقش کلیدی در مذاکرات طالبانی بین صدام حسین و طالبانی که اکنون متوقف شده است را داشته است.

 

۱۱- مجبور به انتقال ستاد: قاسملو پذیرفت که اخیرا بعلت بمباران شدید توپخانه ایران او مجبور به انتقال ستاد خود شده است. او به نقشه ای متاسفانه نه چندان دقیق اشاره کرد و که در آن به نظر می رسد که محل سابق ستادش در نزدیکی قسمتهای پایینی جائی که رودخانه ZAB که به عراق جریان دارد می بوده است. در آنجا بیمارستان بزرگی در اختیار داشت که پزشکان فرانسوی هر ماه به آن رفت و آمد داشتند، و اغلب حزب دمکرات کردستان در شرایط غیر عادی قرار میگرفت زیرا این بیمارستان در عین حال پذیرای مجروحان هر دو طرف، طالبانی و ارتش عراق میشد. آن محل دیگر قابل دفاع نبود زیرا ارتش ایران در شرق بود ، ارتش عراق در غرب، و نیروهای طالبانی در پشت ارتش عراق بیشتر در غرب و "هر کسی روی هر کسی بمب میریخت". در حال حاضر او حدودا به یک نقطه در سی و پنج کیلومتری به سمت شمال ، بر روی مرز ایران نقل مکان کرده است. طوری که قاسملو بیشتر وقت خود را در خاک ایران (او ادعا می کند) صرف میکند. مکانی که در آن ارتش عراق در غرب بسیار دورتر است. بنابراین به نظر می رسد که مقرش اکنون در زمینی بلامدعی است در آن حزب دمکرات کردستان تحرک تمام دارد. او می گوید که بیمارستان را آنجا درست کرده است.و پزشکان فرانسه همچنان می آیند.

 

۱۲- در مورد جنگ در موات، کنار رودخانه گوگاسور درسمت جنوب جای مقر سابقش، قاسملو گفت که هدف ایرانی ها باز کردن گذر شرق ـ غرب برای طالبانی است. قاسملو مدعی است که مقر طالبانی در جنوب غربی موات است (جایی حدودا در دره رودخانه شیلر که در جنوب موات با رودخانه گوگاسور تلاقی دارد) تقریبا در ۳۵۴۷ شرق و ۴۵۴۰ شمالی. ایرانی ها بلندی مشرف بر موات از شرق را کنترل میکنند، عراقی ها تپه های جنوب غربی موات را کنترل میکنند و جنگهای زیادی آنجا و در کوه غربی موات که ایرانی ها نسبتا آنرا کنترل میکنند، وجود دارد. همان صبح قاسملو تلفنی از مقرش دریافت کرده بود که عراقی ها حمله جدیدی به مواضع ایرانی ها در غرب موات انجام داده بودند. قاسملو اضافه کرد که خود موات مثل پنجوین به طور کامل ول شده است.

 

۱۳ ـ روابط با طالبانی : قاسملو مدعی شد که "دوستی بسیار" نزدیکی با طالبانی دارد. اخیرا از طالبانی خواسته بود که برای او خاویار دریای خزر را از ایران بیاورد. و وقتی طالبانی خاویار را آورد با شوخی گفت که برای آوردن خاویار برای او و بنابراین بیش از حد مجاز، مجبور شده است که از طریق "روابط ویژه خویش" اقدام کند و اگر مقامات ایرانی می فهمیدند که خاویار برای کیست "سکته می کردند". قاسملو قبول کرد که برخی اوقات مسائل ظریفی نیز پیش می آید. مثلا اخیرا ۵۲ سرباز عراقی شامل ۶افسر به حزب دمکرات کردستان ایران پناهنده شده بودند و طالبانی درخواست تحویل آنها را کرده بود. نزاع تا دو هفته طول کشید اما قاسملو مصر بود که حزب دمکرات بایستی مطلقا در تمام امور بین عراقی ها و کردها باید بیطرف بماند. و بالاخره سربازان و افسران را به ارتش عراق تحویل داد. قاسملو در عین باز بودن بنحو بارز لغات خود را با دقت انتخاب می کرد. او مایل نبود که در مورد روابطش با مسعود بارزانی سخن بمیان آید. معذالک این فکر را که حزب دمکرات بارزانی یک حزب واقعی است را بمسخره گرفت و گفت "اینها تنها یک قبیله هستند".

 

۱۴ ـ صدام همه کاره : قاسملو مایل نبود که در باره ملاقاتش با صدام و حتی اینکه ملاقاتی بوقوع پیوسته است صحبت کند (هر چند که بطور خصوصی در ملاقات با سفیر سوئد صریح تر بود). هر چند که به مثل فارسی که "اگر میتوانی خدا را ملاقات کنی دیگر لازم نیست که با یکی از ۱۲ امام کار داشته باشی" اشاره کرد. قاسملو گفت که برخلاف رهبر مجاهدین خلق رجوی، او مطلقا میل نداشت که با صدام در عکسی بیافتد، و یا در مورد مسافرتش به بغداد اطلاع رسانی شود و یا حتی کمتر، از اینکه با صدام ملاقات کرده باشد،"در ایران انعکاس خوبی ندارد". رئیس گروه، روی او فشار آورد که چه کسی در عراق مسئول مسائل مربوط به کردها است.قاسملو گفت "صدام مسئول است او مسئول همه چیز است". این بکنار، با اینهمه ادامه داد که در موضاعات روزانه "سه فرد مهم در عراق هستند صدام، عدنان (خیرالله وزیر دفاع و پسر عموی اول و شوهر خواهر صدام)، که مسئول جنوب است و علی حسن (المجید پسر عموی پدری و شبیه ساوا) که مسئول شمال است. با وجود این قاسملو اشاره کرد که علی حسن را که مقرش در کیرکوک بود را زیاد ندیده است. ظاهرا بخاطر اینکه که قاسملو به کمتر از "ملاقات با خدا" راضی نبود.

 

۱۵ ـ تخریب دهکده ها : رئیس گروه، از قاسملو در مورد واکنش او به کمپین عراق برای ویران کردن دهکده های کرد سئوال کرد. قاسملو معترف شد "اکثر" دهکده ها ویران شده بودند. ولی در اینمورد بنظر بدون احساس می رسید. رئیس گروه سئوال کرد که آیا این کمپین تاثیری در افزایش تعداد چریکها و پناهندگان داشته است؟ قاسملو جواب داد که تعداد چریکها را بسیار افزایش داده است. ولی نه او و نه طالبانی بخاطر سختی فراوان خوراک دادن و رسیدگی به افراد، مشوق پناهندگی به سرزمینهای دیگر نبودند. او قبول کرد که تاثیر نهایی کمپین ویرانی دهات کرد، ویرانی نسبتا کامل زندگی سنتی کشاورزی کردهای عراق بوده است. مردهای کرد در عراق تنها دو انتخاب دارند یا به شهر بروند و یا در مراکز تازه تاسیس که تنها امکان غذایی کمکی دارند، بمانند. قاسملو گفت که ایرانی ها تاکنون فقط ۲۵ دهکده از ۷۰۰۰ دهکده کردستان را خراب کرده اند و جمعیت کردان ایران ۷ میلیون نفر است و ادامه داد که افسوس که هر طرف از عادتهای بد طرف دیگر یاد میگیرد. یک عادت بدی که او مدعی شد ایرانیان دارند استفاده از اسلحه های شیمیایی است "هر دو طرف اینکار را میکنند با وجودیکه عراقی ها بسیار بیشتر". رئیس گروه از قاسملو پرسید ایا با وجود طبیعت سرسبز اکثر کردستان هلیکوپترها و حملات هوایی مسئله جدی ای برای پیشمرگان ایجاد میکنند. قاسملو پاسخ داد "نه ما و نه کردهای عراق در مورد هلیکوپترها نگرانی نداریم، نا میتوانیم حسایبشون را برسیم. اما توپخانه است که مسئله جدی ایجاد میکند و حملات شیمیایی نیز مسئله جدی است.

 

۱۶ ـ دید یک کرد از عراق: قاسملو ملایمتش را از دست نداد که از عراق انتقاد کند. ولی جلوی خودش را نیز از نکته پرانی هایی نمی توانست بگیرد که نسبت به عربها و رژیم عراق حالت تحقیر دارد. مشخصا گفت که بسیار از بغداد بدش می آید و از آمدن به بغداد مگر اینکه مطلقا لازم باشد اجتناب می کرده است. او مجبور به قبول کردن این نکته شد که جامعه ایران جامعه ای سیال تر و دینامیک تر است. او آرزومندانه گفت که "بله در ارومیه مردم هر زمان که دلشان بخواهد میتوانند به آمریکا زنگ بزنند و مسافرت نیز آزاد است." ولی بلافاصله تاکید کرد که در عراق کمتر در اخلاقیات خصوصی مردم دخالت میشود و عراق برای ایده های مدرن تر بازتر است. او از شاه نفرت داشت "ولی خمینی خیلی بدتر است". او خمینی را دو بار در سال ۱۹۷۹ دیده بود و "بطور شرم آوری به او دروغ گفته شده بود". قاسملو خطابه ای در مورد روش "تقیه" (کلک زدن برای هدفی بالاتر) در شیعه داد که یک قسمت حکاکی شده شخصیت شیعه است. رئیس گروه متذکر شد که خود ما نیز در اینمورد چند درس یاد گرفته بودیم.

 

۱۷ ـ رجوی: قاسملو پذیرفت که حزب دمکرات کردستان محتاج اتحاد با دیگر گروههای ایرانی است. زیرا بدیهی است که به تنهایی نمی تواند رژیم را واژگون کند. او قبول کرد که رژیم پایگاه حمایتی وسیع دارد ("صدها هزار ملا که معاش خود را در خطر میبینند") و سرنگونی اش امر آسانی نیست. رئیس گروه در مورد امکان یک اتحاد با رجوی، که در هر حال حاضر که گزارش شده بود در حال انجام عملیات نظامی در شمال بود پرسید. قاسملو رجوی را بی اعتبار خواند و بعنوان آماتوری که "حداکثر" ۱۲۰۰جنگجو ولی یک دستگاه خوب تبلیغاتی دارد، دانست. قاسملو قبول کرد که رجوی " اقدام به چند عملیات در شمال کرده است ولی برخلاف حزب دمکرات کردستان ایران، مجاهدین خلق هیچ توانایی واقعی در میدان عمل در ایران ندارند". قاسملو مدعی شد که "در واقع از میان تمامی گروههای اپوزیسیون فقط حزب من است که توانایی قابل توجه در داخل ایران دارد". قاسملو گفت که عملیات اخیر رجوی در شمال برای حزب دمکرات کردستان ایران مسائلی ایجاد کرده اند. زیرا که در مناسبتهایی با نیروهای طالبانی درگیر شده بودند. قاسملو گفت که از این به بعد رجوی در شمال عملیات نخواهد کرد ولی بجایش در جنوب انجام خواهند داد. او قبول کرد که رجوی " ظاهرا مشتاق هیچ اتحادی نیست. رجوی رویای بزرگی دارد، او فکر میکند قادر است اینکار را تنهایی انجام دهد".

 

۱۸ ـ کنگره حزب دمکرات کردستان ایران: در این میانه، نماینده حزب دمکرات کردستان ایران در پاریس (کسی که به همراه همکارش در استکهلم باید در ۱۵ فوریه به اروپا باز گردد) گفت که "تقریبا ۲۰۰" نماینده حزب در کنگره که در مقر جدید برگزار شد، شرکت داشتند. قبلا کنگره همیشه دو سال یکبار بود اما اینبار بعلت مشکلات ناشی از سفر نمایندگان در کردستان ایران در کنار مرز، کنگره آینده سه سال دیگر برگذار میشود. قاسملو به تکرار بر طبیعت دمکراتیک حزب و سیاستش تاکید میکرد (و مشخص کرد که دمکراتیک به مفهوم غربی و نه شرقی آن) قبول کرد که حریفی برای مقام دبیرکلی حزب ندارد. رئیس گروه از او پرسید آیا حزب نماینده ای از آمریکا داشت و او جواب داد دفعه قبل بله اما اینبار نه.

 

۱۹ ـ کومله: سفیر سوئد بهت و حیرت خود را نشان داد از اینکه او دو هفته پیش به یک کرد ایرانی برجسته، شیخ عزدالدین حسینی ویزای توریستی برای ورود به سوئد داده بود و در حال حاضر او تقاضای پناهندگی کرده است. درخواست ویزا از طرف دامادش بنام شمسی نماینده کومله (گروه کوچک مارکسیست کرد ایرانی) در بغداد صورت گرفته بود.قاسملو اهمیت مذهبی شیخ عزالدین و کومله را کم کرد.

 

۲۰ ـ زندگی نامه: قاسملو در سال ۱۹۳۰ متولد شد. تحصیلات اولیه خود را در ارومیه انجام داد. اما او همچنین کالج آمریکایی در تهران تحصیل کرد. او در پاریس به دانشگاه رفت ، ولی از ایران بخاطر فعالیت های انقلاب اخراج شد. او برنده یک بورس تحصیلی از دانشگاه پراگ شد و بمدت بیست سال استاد اقتصاد در پراگ بود. او در سال ۱۹۶۸ هنگامی که روس ها پراگ را اشغال کردند آنجا را ترک کرد. روشن و خاموش در طول سالهای ۱۹۷۰ او به عنوان اقتصاددان در وزارت برنامه ریزی در بغداد خدمت کرد. او ادعا می کند در طی آن مدت او طرح مهم اقتصادی کلان برای عراق می نوشت. قد متوسط و بلند و باریک با موهای سفید شده، اما او با سرعت و چابکی یک مرد جوان حرکت می کند. او خوب حکایت میکند و مکالمه خود را دائم طنز نمکی میکند.

 

 http://www.cablegatesearch.net/cable.php?id=BAGHDAD8885

 


+ نوشته شده در 17 / 4 / 1392برچسب:, ساعت توسط دابراو |

رفتارشناسی رهبران دمکرات

این نوشتارازوبلاگ خبری سیاسیrastiha.blogfa.comگرفته شده است

 

بررسی تاریخی تحلیلی رفتار سیاسی رهبران دمکرات قبل و بعد از کنگره 13
مقدمه:
 

این نوشتار رفتار سیاسی و قدرت¬طلبی رهبران حزب دمکرات کردستان ایران را از کنگره 13 تا کنون و همچنین نتایج و پیامدهای آن را مورد مطالعه و بررسی قرار میدهد، و برای اینکار حوادث و رویدادهایی را که قبل و بعد از کنگره 13 در حزب اتفاق افتاد را ابتدا به صورت تاریخی بررسی میکند و سپس با دیدگاهی تحلیلی به رفتارشناسی و ریشه های انحصارطلبی رهبران این گروهک میپردازد. این مقاله خود شامل چندین بخش میباشد که در این قسمت کنگره 13 را نقطه آغاز شروع تحلیل خود قرار میدهد سپس در بخشهای بعدی حوادث بعد از انشعاب تعدادی از اعضای گروهک که در اثر اعتراض به نتایج کنگره 13 رخ داد را تجزیه و تحلیل میکند.
کنگره 13 و ریشه های اختلاف در دمکرات
رقابت بین مصطفی هجری و عبداله حسن زاده در واقع برمیگردد به زمانیکه مصطفی هجری پس از به قتل رسیدن دکتر شرفکندی به عنوان جانشین موقت وی در سمت دبیر کلی قرار گرفت،  و این امر با نارضایتی هایی از طرف عبداله حسن زاده و لابی های وی در بدنه حزب که اتفاقا کم هم نبودند  مواجه شد همین امر موجب شد تا در اولین کنگره بعد از به قتل رسیدن دکتر شرفکندی عبداله حسن زاده با استفاده از قدرت طلبی و لابی های خاص خود و با استفاده از رشوه دهی بتواند طرفداران خود را افزایش دهد و در انتخابات رای اکثریت کنگره را به دست آورد؛

از طرف دیگر مصطفی هجری که عملا خود را شکست خورده میدید منتظر فرصتی بود تا در زمانی معین بر کرسی رهبری حزب بنشیند به همین دلیل به صورت ظاهری از عبداله حسن زاده پشتیبانی میکرد تا بتواند برنامه ها و توطئه های خود را به مرحله اجرا درآورد. چون از این طریق دو هدف اساسی خود را میتوانست دنبال کند؛ یکی اینکه با اعلام پشتیبانی از عبداله حسن زاده هرگونه شک و شبهه ای را از خود دور میکرد و در واقع نزدیکی به رهبری و عوامل مرتبط با رهبری میتوانست ضامن امنیت وی تا رسیدن به خواسته هایش باشد دوم اینکه وی میتوانست با کسب اعتماد طرفداران حسن زاده کم کم آنها را نیز به سوی خود جلب کند و برای اینکار از هیچ کوششی من جمله دادن وعده وعیدهای پوچ و توخالی به بعضی از کادرهای درجه چندم حزب، دادن رشوه به برخی از اعضای کمیته مرکزی و... دریغ نکرد. این اقدامات تا فرارسیدن کنگره 13 ادامه داشت و حتی قبل از برگزاری کنگره مذکور به بعضی از کادرها  پیشنهاد پست و مقامهای بالاتر و استفاده از منابع مالی بیشتر داده بود یکی از کسانی که در آن زمان عضو دمکرات بود و اکنون پس از دیدن این وضعیت و فساد اداری و مالی در بدنه حزب به وطن برگشته اند و زندگی عادی خودشان را از سر گرفته اند مطالب جالبی عنوان میکرد میگفت:مصطفی هجری حتی به ساده ترین پیشمرگهای دمکرات هم وعده دادن پست در کمیته مرکزی را داده بود .
به این ترتیب و با استفاده از منابع مالی حدکا که به تدریج به انحصار رهبران دمکرات درآمده بود، مصطفی هجری توانست با نیرنگ بازی، رشوه دهی و دادن وعده های پوچ رهبری را به دست گیرد و روز موعودی که سالها برایش نقشه کشیده بود بالاخره در جریان کنگره 13 فرا رسید به گفته بعضی از کسانی که در این کنگره به هجری رای داده بودند و بعدها فهمیدند که همه وعده ها جز دروغ چیز دیگری نبوده است در این کنگره پس از مشخص شدن نتیجه انتخابات کنگره تعدادی از کاندیداهای سمت دبیر کلی شدیدا معترض بودند در واقع اعتراض آنها به دو مساله بود یکی چگونگی کسب آرا توسط هجری یعنی به روش "هدف وسیله را توجیه میکند" و دوم اینکه طیف معترضین در اصل از نزدیکان عبداله حسن زاده بودند چرا که طبق مصوبات اساسنامه ای که اتفاقا یکی از اصلیترین امضاکنندگان این قانون خود حسن زاده بود هر شخصی مجاز است فقط دوبار دبیر کل شود و چون عبداله حسن زاده دو بار این سمت را در اختیار داشت دیگر صلاحیت به دست گرفتن دبیر کلی را نداشت؛ بنابراین طبیعی است که با آن انحصارطلبی و اقتدارگرایی که در نزد رهبران دمکرات علی الخصوص حسن زاده و هجری وجود داشت از دست دادن سمت دبیر کلی بسیار سخت می نماید و برای بدست آوردن آن انجام چنین اقداماتی زیاد دور از ذهن نیست.
 با شدت گرفتن اعتراضات بدنه دمکرات کم کم دچار فروپاشی شد و در این بین عبداله حسن زاده نیز با گرد آوردن افرادی ساده لوح که از مسایل پشت پرده کاملا بی اطلاع بودند بیانیه هایی در اعتراض به برندگان کنگره 13 صادر نمودند یکی از آنها بیانیه ای بیست ماده ای بود که محتوای بیانیه در اصل بسیار ضعیف و بی محتوا بود و خواسته هایی که در آن مطرح شده بود ادبیات قدرت طلبی و نوعی احساس حقارت سیاسی به خاطر از دست دادن قدرت درآن نمایان بود از طرف دیگر مصطفی هجری و باند وی که افرادی مثل حسن شرفی، تیمور مصطفایی، رحیم رشیدی و ... بودند در سایتها و رسانه های متمایل به گرایش فکری خود به صورت مداوم مصاحبه هایی علیه گروه مخالف به رهبری عبداله حسن زاده انجام میدادند.
باند عبداله حسن زاده نیز که شامل افرادی مثل قادر وریا، حسن رستگار، کمال کریمی، مصطفی شلماشی و مصطفی مولودی بودند مصاحبه های زیادی بر ضد رقیب انجام میدادند طوریکه تا مدتهای مدیدی در فضای مجازی جنگ رسانه ای به اوج خود رسید حتی کار به جایی رسید که چند بار کار به درگیری مسلحانه کشید که هربار با پادرمیانی و وساطت مسولین حکومت اقلیم کردستان قائله پایان میگرفت .
شدت اختلافات به حدی رسید که جناح مخالف کنگره 13 به رهبری عبداله حسن زاده در آذرماه 1385 بیانه ای در خصوص جدایی کامل خود از حدکا را منتشر کردند و طبق آیین نامه صادره ازین پس با نام حزب دمکرات کردستان-ایران به فعالیت خود ادامه میدهند که تنها تفاوت یک خط تیره بود که بعدها به حزب دمکرات کردستان تبدیل شد و خط تیره به همراه ایران را از نام خودشان حذف کردند این در حالی است که هم اساسنامه هم اهداف و هم نوع ساختار و سازماندهی آنها کاملا مشابه یکدیگر بود. حوادث بعد از انشعاب و اقدامات  گروه انشعابیون را در بخش دیگر این نوشتار بررسی میکنیم. اکنون دراین بخش به تفصیل به تجزیه و تحلیل رهبران دمکرات از دیدگاه رفتارشناسی سیاسی میپردازیم این تحلیل تا زمان انشعاب می باشد و همانطور که گفته شد حوادث بعد از انشعاب در بخش دیگری از این نوشتار مورد بحث قرار میگیرد.
رفتارشناسی سیاسی رهبران دمکرات(کنگره 13)
تحقیقات نشان داده است که تجاوزطلبی و خشونت در دل هر انسانی یکی از بزرگترین و حیرت آورترین جنبه های وجودی انسان است. هر موجودی در عین اینکه میخواهد در میان لذت زندگی کند از طرفی هم در پی نابودی نفس خویش است؛ اما هیچکس را یارای مقابله با مرگ نیست بنابراین اراده خود شکنی خود را به دیگران انتقال میدهد و تجاوز طلبی و پرخاشگری میکند .
تجاوزطلبی، خشونت، تسلط جویی و قدرت گرایی که از عناصر تشکیل دهنده مسلم تضادهای سیاسی اند، که ممکن است ناشی از پدیده جبران باشد . با نگاهی باریک بینانه به روند حوادث کنگره 13 دمکرات که قبلا اشاره کردیم میتوان این مورد را به وضوح در رفتار رهبران دمکرات مشاهده کرد  به این ترتیب که شخص عبداله حسن زاده که در دو دوره قبلی لذت رهبری و دبیر کلی را با تمام وجود حس کرده بود و از راه نشان دادن قدرت خود به افراد زیردستش به نوعی لذت جویی دست می یافت، که این خصلت یکی از وجهه های شخصیتی وی بود؛ اما زمانی که رهبری را عملا از دست داد و خود را دیگر در سمت دبیر کلی نمیدید؛ لذا جهت به دست آوردن دوباره قدرت و در اصل به دلیل از دست دادن منبع لذت دست به کارها و اقداماتی زد که همگی در جهت جبران گذشته ای بود که حالا دیگر آن را از دست داده بود. بنابراین راه اعتراض را انتخاب کرد که در واقع میخواست با استفاده از شیوه های تخریبی اعتراض منبع از دست داده را دوباره به دست آورد و برای اینکار با استفاده از پدیده جبران دست به هر اقدامی میزد از مصاحبه گرفته تا درگیری مسلحانه که البته در مورد این آخری مصطفی هجری هم یکی از مقصران اصلی بود وی برای اینکه منبع لذتی که تازه آن را به دست آورده بود و حاضر نبود به هر قیمتی آن را از دست بدهد دامن زدن به درگیریهای مسلحانه از طرف هجری نیز اقدامی عجیب نمیتواند باشد.
راهبردهای اقتدارگرایانه  جهت کسب امنیت و اطمینان  سه مولفه اصلی دارند که عبارتند از :
1- مطیع بودن: تمایلی است کاملا مطیعانه نسبت به قدرتهای آرمانی
2- تجاوز طلبی: محکوم کردن و آزار و اذیت افرادی که از ارزشهای خاصی پیروی میکنند 
3- ویرانگری و بدبینی: دشمنی کردن با همه و توهین به انسانها
در مورد مولفه اول یعنی "مطیع بودن" باید گفت که این خصوصیت به خوبی در گذشته سیاسی مصطفی هجری دیده میشود. زمانیکه هنوز عبداله حسن زاده دبیر کل بود بنابراین با اتخاذ راهبردی مطیعانه که البته کاملا ظاهری و صرفا جهت رسیدن به اهداف دراز مدت خویش بود نسبت به عبداله حسن زاده توانست اعتماد بسیاری از کادرهای حزب را جلب نماید.
مولفه دوم نیز به وضوح در رفتارهای سیاسی هجری مشاهده میشود آنهم زمانی است که با دامن زدن به درگیریهای مسلحانه و میدان ندادن به مخالفان و حتی آزار و اذیت افرادی که خط مشی وی را قبول نداشتند.( البته در این میان حتی افرادی هم که هیچکدام از جناحهای درگیر را قبول نداشتند از قربانیان این تجاوزطلبی و خشونت بودند). در واقع این مورد در هردو جناح مشاهده میشد.
مولفه سوم یعنی ویرانگری و بدبینی در اقدامات انجام شده توسط رهبران هر دو جناح امری کاملا آشکار و مبرهن بود.به عنوان مثال انجام مصاحبه هایی در رسانه های مجازی و نشریات داخلی حزب که گاهی اوقات شدت توهینها و بدگویی ها به حدی میرسید که هر خواننده ای از خواندن آنها امتناع میکرد. این مورد در مصاحبه های دو طرف که البته با هماهنگی رهبرانشان انجام میشد به خوبی مشاهده میشد.مثلا مصاحبه های قادر وریا در حمایت از حسن زاده و یا مصاحبه های رحیم رشیدی در حمایت از هجری.
اما ویژگیهای انحصارطلبی و اقتدارگرایی که افراد با این تیپ شخصیتی واجد آن هستند به شرح زیر میباشند:
- جزم اندیشی: اعتقاد به  یک محدوده فکری مشخص و مخالفت با دگراندیشی
- شدیدا خودمحور و خودشیفته
- تملق نسبت به منابع قدرت
- زورگو نسبت به زیر دست
- دارای پیشداوریهای بی اساس
- پیروی از نظامهای ارزشی متعارف
- دیدگاهی سطحی و باریک بینانه از دنیا
با نگاهی مختصر به حوادث کنگره 13 که در ابتدای این نوشتار شرح آن رفت ویژگیهای فوق به صراحت در لابلای رفتارها و استراتژیهای رهبران دمکرات مشاهده میشود اگر بخواهیم برای روشن تر شدن بحث حاضر مثالی بزنیم میتوانیم جزم اندیشی را در رفتار مصطفی هجری مشاهده کرد که حاضر نشد از بیست ماده ای که بیانیه گروه رقیب ارائه دادند حتی یک ماده را بپذیرد چنین رفتاری نشانه کامل جزم اندیشی یک شخص میتواند باشد در واقع دلیل اصلی چنین رفتاری یکی دیگر از خصوصیات فوق که همانا خودمحوری و خودشیفتگی است میباشد چراکه فرد خودمحور هیچگاه حاضر نیست بین دیدگاه خود و دیگران تمیز قائل شود به همین دلیل خود را مرکز رویدادها قلمداد میکند و دچار توهمی میشود که در آن تنها فرد آگاه اوست که وجود دارد و می اندیشد. بنابراین وجود همه این ویژگیها در شخصیت مصطفی هجری موجب این شد که به هیچ کدام از خواسته های رقیب وقعی ننهد و حتی در جهت سرکوب آنها قدم بردارد.
از طرف دیگر عبداله حسن زاده به دلیل داشتن دیدگاهی باریک بینانه و سطحی از مسایل و امور نتوانست در مبارزه خود برای بدست آوردن دوباره قدرت  با مصطفی هجری و باند وی به نتیجه ای برسد. نتیجه چنین دیدگاهی را میتوان در راهبردها و شیوه های مبارزه با رقیب میتوان مشاهده کرد یا اینکه همان بیانیه بیست ماده ای که محتوای آن بسیار سطحی بود، این امر ناشی از وجود دیدگاههای باریک بینانه و نازل نسبت به دنیا و محیط سیاسی میباشد.
با توجه به مواردی که مطرح شد میتوان چنین نتیجه گرفت که رهبران دمکرات به جای اینکه به قول خودشان برای آزادی مردم کرد تلاش کنند تمام انرژی خود را صرف مبارزات و اختلافات درون حزبی خود کردند و در این راه از هیچیک از اقدامهای غیر اخلاقی دریغ نکردند اما مردمی که آنها داعیه مبارزه برای حقوق آنها را دارند اکثریت قریب به اتفاق معتقدند که چنین رهبرانی با این رفتار نه تنها متعلق به مردم کرد نیستند بلکه افرادی هستند که دچار بحران هویت شده اند و صرفا قدرت طلبی و به دست آوردن منابع مالی با سواستفاده از مردم استرتژی اصلس آنهاست.
امروزه مردم کرد به دلایلی از جمله بالا رفتن میزان سواد و نیز شعور سیاسی و اجتماعی مردم دیگر نیازی به وجود چنین گروههایی احساس نمیکنند. 

 


+ نوشته شده در 10 / 4 / 1392برچسب:, ساعت توسط دابراو |

منوی اصلی

دسته بندی خبر ها

درباره ی ما


ده نگێکی جیاواز له ناو حیزبی دێموکرات صدایی متفاوت از درون حزب دمکرات

آرشیو

نویسندگان

پیوند های وبلاگ

لینک های روزانه

امکانات

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 19
بازدید ماه : 327
بازدید کل : 219618
تعداد مطالب : 226
تعداد نظرات : 156
تعداد آنلاین : 1


خدمات وبلاگ نویسان
قالب وبلاگ - یاس تم

کلیه ی حقوق مادی و معنوی وبلاگ tarikere محفوظ می باشد.
قالب وبلاگ - بازی آنلاین - طراحی سایت

بازی آنلاین

بازی آنلاین

عکس

طراحی سایت

ابزار وبلاگ

قالب وبلاگ

موسیقی بی کلام

دانلود اندروید

گرافیک - ابزار طراحی

برترین مطالب