خانه | پست الکترونیک | آرشیو

صدایی دیگر = ده نگێکی جیاواز

تماس بانویسنده ازطریق ایمیل:tarikeredemokrat@yahoo.com


دُروغی دیگر و بی آبرویی بیشتر برای حدک

برابر اعلام رسمی سایت کوردستان کورد و کوردکانال(ارگانهای رسمی حدک)" روز پنجشنبه 18 آبان ماه  رئیس دفتر نمایندگی حزب دمکرات کردستان در هولیر ، آقای  ابراهیم زیوه یی از کنسولخانه ی فلسطین در هولیر دیدار به عمل آورده و از سوی " نظمی حضوری " مورد استقبال قرار گرفت."
سایت کوردستان کورد می افزاید:"در این نشست هر دو هیأت ضمن اشاره به  سوابق دیرینه ی روابط دوستانه ی حزب دمکرات و سازمان آزادیخواه فلسطین ، بر ضرورت تحکیم همکاری در عرصه های مختلف تأ کید ورزیدند."

حال شما خوانندگان عزیز خود به قضاوت بنشینید و ببینید آیا روابط حدک با رژیم غاصب اسرائیل بهتر است یا سازمان آزادیخواه فلسطین؟برای این امر هم عکس دیدار ابراهیم زیوه یی با نظمی حضوری و دیدار خالدعزیزی با ایهود باراک را مشاهده فرمائید و خود به دورویی و نیرنگ و سرتاپا فریبکاری و عوامفریبی این گروه نادمکرات پی ببرید!!!
 
عکس دیدار ابراهیم زیوه یی به نمایندگی حدک و نماینده سازمان آزادیخواه فلسطین"نظمی حضوری"
 

عکس دیدار خالد عزیزی با ایهود باراک



+ نوشته شده در 21 / 8 / 1391برچسب:ایهود باراک,خالد عزیزی,ابراهیم زیوه یی,حدک, ساعت توسط دابراو |

نگاهی اجمالی به کنگره اخیر حزب دمکرات کردستان ایران(کنگره 15 حدکا)

همچنانکه اطلاع دارید یکی دو هفته قبل کنگره 15 حدکا کنگره ای که اعضایش کاملاً دستچین شده بود به اتمام رسید و آقای مصطفی هجری برای سومین بار پیاپی به دبیر کلی این حزب انتخاب-با آن ترکیب کنگره شما بخوانید انتصاب!-شدند و صدای خیلی از هواداران و اعضای این حزب بخاطر چنین انتخابات و انتصاباتی درآمد که البته اعضای کمیته مرکزی جدید هم خوب حقشان را کف دستشان گذاشتند تا دیگر کسی جرات نکند در کنگره حدکا و آنهم در اواسط جلسه را ترک کند!!! به هرحال خیلی هم دور از انتظار نبود که چنین رویدادها و اتفاقات عجیب در کنگره و پس از کنگره روی دهد(هرچند هنوزهم تسویه حسابهای زیادی مانده که باند هجری و باند جنوبی های حدکا-مخصوصاً هورامی ها-انجام دهند)و قطعاً از امروز به بعد ما شاهد درگیرها و اختلافات بیش از پیش در داخل حدکا خواهیم بود و حتی برخی از افراد حدکا چنین برداشت میکنند که اگر انشعابی دیگر روی ندهد لااقل افراد زیادی به شاخه انشعابی-حزب دمکرات کردستان(حدک)می پیوندند.واقعیت این است که بنا به گفته یکی از افراد حاضر در کنگره،آقای هجری با دبیر کلی خودش دراین دوره به معنای واقعی کلمه کودتای باندی کرده و به قدرت مجدد رسیده اما این قدرت وی مانند دو دوره قبل نخواهد بود چرا که ترکیب افرادی که از دبیرکلی مجدد وی حمایت کرده اند تا حدودی عوض شده و حتی به ایشان گوشزد کرده اند که چنانچه مطابق میل آنها رفتار نشود و دفتر سیاسی باب میل آنها معرفی نگردد براحتی از دبیرکلی ساقطش خواهند کرد و فردی دیگر-شاید حسن شرفی- را به جای وی منصوب نمایند.بعید هم به نظر نمیرسد که چنین شایعاتی صحیح باشد چرا که ترکیب دفتر سیاسی گویای واقعیتی است بنام قدرت مافیایی یک باند که هرکس مخالفتی با رویه و رفتار آنها در حزب داشته باشد نتیجه اش اخاج،توبیخ و ساقط شدن خواهد بود.نکته جالبتراین است که بااین رفتار،سایر اعضا و کادرها وپیشمرگه ها بایستی توجه کامل داشته باشند سخن گفتن از اتحاد با حدک جرمی است نابخشودنی و محرومیت کامل از هرپست و مقام وحتی اخراج و مثال گویای این مورد هم بی بهره ماندن بهرامی ها از پستهای سابقشان است...



+ نوشته شده در 1 / 8 / 1391برچسب:, ساعت توسط دابراو |

هجری دبیرکل منتخب و مهندسی انتخابات

دیارونادیار:همانطور که در مطالب پیشین سایت به اطلاع خوانندگان محترم رسید، کنگره 15 حزب دمکرات کردستان ایران که تا ساعات حدود 2:30 بامداد روز جمعه 14 مهرماه به طول انجامید سرانجام با انتخاباتی مهندسی شده از جانب شخص مصطفی هجری به پابان رسید. از آن روز شاهد سیل ارسال خبر های مختلف از حواشی کنگره از جانب خوانندگان محترم سایت و شرکت کنندگان در کنگره هستیم که دیار و نادیار بر خود فرض می داند به جهت اطلاع رسانی شفاف، در اسرع وقت این حواشی را بازتاب دهد! در این قسمت توجه شما خوانندگان محترم را به سومین بخش از اخبار حواشی کنگره جلب می نماییم!

 

 

 

 1-   دکتر عبدولا حجاب، ابراهیم لاجانی و محی الدین پالانی  به علت بالا گرفتن اختلافات، اهانت های مکرر و نقض قوانین از جانب هجری و طیف شمال عراق و در مخالفت با طرح مهندسی شده هجری در انتصاب اعضای کمیته خارج به عنوان اعضای کمیته مرکزی و علی البدل، دو روز پیش از پایان کنگره، کنگره را ترک و تحریم نمودند. بنابراین آمار کسانی که در کنگره حق رأی داشتند، عملاً به 139 نفر رسیده است.

2-   بیشترین تعداد آراء مربوط به حسن شرفی با 115 رأی بوده و پس از او هجری با 113رأی نفر دوم، چکو رحیمی با 110رأی نفر سوم، رامبد لطف پوری با 93 رأی نفر چهارم! عمر غلامعلی، رستم جهانگیری، کاوه جوانمردی و تیمور مصطفائی هر یک با 88 رأی در رتبه های بعدی قرار گرفتند!

3-   آراء دو نفر بسیار جالب است : کاوه بهرامی با 79 رأی و محمد نظیف قادری با 70 رأی آخرین نفری بود که با تقلب یک رأی در دور اول انتخاب شد. فکرش را بکنید! علی رغم اینکه شرکت کنندگان در کنگره دست چین شده هجری، نظیف قادری و بهرامی بودند، حمه نظیف یعنی عضو دفتر سیاسی و کسی که ادعای دبیر کلی داشت، با تقلب در مرحله اول رأی آورده و به عنوان آخرین نفر انتخاب شد. نکته جالب دوم اینکه رامبد لطف پوری در رتبه چهارم و بیش از کاوه بهرامی رأی آورده است. از این پس باید او هوای کاوه را داشته باشد.

4-   سوال این است آیا این ترکیب دفتر سیاسی به حق است : حمه نظیف 70رأی؟ تیمور88 رأی؟ به نظر دیار و نادیار جای افرادی نظیر رامبد لطف پوری با 93 رأی یا حداقل چکو رحیمی با 110 رأی در دفتر سیاسی خالی است!

5-      به نظر شما دبیرکلی حق کیست؟ مصطفی هجری با 113 رأی یا حسن شرفی با 115 رأی؟

6-   علی رغم شعارهای حزب در خصوص حقوق زنان تنها 6% شرکت کنندگان در کنگره را زنان تشکیل می دادند. تعداد آنها در کمیته مرکزی را که خودتان بهتر می دانید!

7-    سال های گذشته راپورت کنگره را ملاعبداله حسن زاده تهیه می کرد، دوره قبلی کنگره 14 به علت انشعاب و از طرفی بیسواد بودن هجری و دیگر اعضای دفتر سیاسی، راپورت کنگره را کریم پرویزی و عرفان رهنمون تهیه کردند! اما بشنوید که اینبار که در کمال ناباوری و سرافکندگی و برای اینکه اختلاف ایجاد نشود و گزک دست کریم پرویزی ندهند و آقایان قادری و بهرامی با کریم پرویزی مخالف بودند، به علت پیدا نشدن فرد با سواد و مورد قبول در حزب راپورت کنگره ابتدا توسط میرو علیار تهیه و سپس با همکاری بهزاد خوشحالی و یکی از اعضای کومله مهتدی تهیه و تکمیل شده و برای اینکه گند کار بالا نیاید در شب قبل از برگزاری میان اعضا تقسیم شد در صورتی که می بایست حداقل 72 ساعت قبل از کنگره تقدیم اعضا می شد. این امر اعتراض همگان را در پی داشته است. آری راپورت کمیته مرکزی حزب دمکرات با ادعای بیش از 60 سال سابقه توسط کومله تهیه می شود!!!



+ نوشته شده در 17 / 7 / 1391برچسب:, ساعت توسط دابراو |

از بی شرمی های تیشک تا سوتی جدید کوردستان میدیا

چندوقت پیش بود که پشت صحنه یکی از برنامه های تلویزیون تیشک پخش گردید و بیسوادی و بی شرمی بیش از حد گردانندگان این تلویزیون برهمگان آشکار شد.حال سوتی جدید سایت رسمی حدکا را نگاه کنید که چگونه باسوادیشان را به رخ همه میکشانند!!!



+ نوشته شده در 11 / 7 / 1391برچسب:, ساعت توسط دابراو |

توصیه های مهم هجری به هئیت مذاکره کننده نظیف قادری

دیارونادیار:همانطور که در خبرها شنیدید چندی پیش هیئتی از حدک و حدکا با یکدیگر مذاکره نمودند. در این خصوص هیئت حدکا به سرپرستی محمد نظیف قادری و همراهی افرادی نظیر اسعد احمدی و شاهو فرازمند و هیئت حدک به سرپرستی مصطفی مولودی و با همراهی آسو حسن زاده و کریم سقزی در این نشست حضور داشتند. هر چند بر کسی پوشیده نیست این تحرکات حدکا در آستانه کنگره 15 طبیعی بوده و فقط برای مانور تبلیغاتی است. اما مکاتبه ای از جانب یکی از اعضای کمیته مرکزی حدکا به سایت واصل شده که حاکی ازتوصیه های مهم مصطفی هجری (دبیرکل حدکا) به اعضای این هیئت پیش از نشست با منشعبین است.

به دلیل رعایت حقوق افراد و حفظ حریم آنها از انتشار اصل سند و حتی ترجمه تمامی مفاد آن خود داری ولی به چند نکته که هجری روی آنها تأکید داشت اشاره می شود :"
اصل ترجمه توصیه های هجری به هیئت مذاکره کننده به سرپرستی نظیف قادری :
1-فراموش نکنید حدکا اصل حزب است و آنها جمعیتی جدا شده و خطاکار بیش نیستند!
2-آنها هیچ گاه حزب دمکرات کردستان نبوده و نیستند و نباید این را پذیرفت!
3-چیزی از منشعبین باقی نمانده! سران سرسخت و لجباز آنها جدا شده و کنار کشیده اند! افراد باقیمانده بیشتر درگیر کارهای شخصی خود هستند!
4-باید از آنها که برگشته اند استفاده نموده و این افراد را تشویق کنیم که به تضعیف آنها کمک کنند!
5-هر چه فشار برای ضعف آنها زیاد شود، ریزش آنها هم زیادتر و موقعیت ما برتر می شود! آن گاه جماعت جدا شده ناچارند در حدکا حل شوند!
6-شما فقط باید این پروسه را زمان بر کنید تا آنها روز به روز ضعیف تر شوند. ابتدا فقط روی شرایط همکاری دو حزب صحبت کنید. آنها چاره ای جز پیوستن به ما ندارند و چیزی برایشان نمانده!
7-فراموش نکنید روی بحث های تبلیغاتی آنها در خصوص کنگره توافق کنید که این برای ما مهم است و مبادا آنها به این اختلافات دامن بزنند. "
این توصیه های هجری نشان دهنده هدف واقعی و تکان دهنده و ژست های فریبنده آنها در آستانه کنگره است. براستی آیا هیچ گاه اعضای مرکزیت صادقانه به فکر همکاری و اتحاد دوباره بوده اند؟ آیا اگر اینگونه بود این پروسه تا این حد زمان بر می شد؟ اگر واقعاً این اتفاق پیش از کنگره 15 می افتاد چه نتایجی داشت؟ پس از کنگره 15 و تثبیت دوباره قدرت رهبران حدکا آنها آیا واقعاً حاضرند کمترین جایگاهی برای حدک قائل شوند؟ آیا توافق آنها با کومله خط نشان و دهن کجی برای ارتباط با طیف های مخالف در احزاب خودشان نبود؟
آری هجری حاضر است با کومله و حتی رضا پهلوی (فرزند قاتل قاضی محمد) همکاری کند ولی حدک را به رسمیت نشناسد! این است خصلت قدرت طلبانه و کینه توزانه ای که سالها مانع کارآمدی احزاب شرق کوردستان شده است.


+ نوشته شده در 6 / 7 / 1391برچسب:, ساعت توسط دابراو |

فه‌س پاڵه‌وانی دوینی و فه‌س فه‌س پاڵه‌وانی ئه مرۆ

ماوه یه ک له مه و پێش یه کێک له دۆستان له رێگای ئیمایل بابه تێکی جوانی بو ناردبووین که هه ر ئه و کات ئیزنی بڵاو کردنه وه مان له خوی وه رگرت وئیستا بڵاوی ده که ینه وه(هه لبه ت ناوی ئه م به رێزه له لامان به نه هینی ماوه ته وه) به ڵام ئه مرۆ دیسان که سێک به ناوی"کومه ڵه ی دێموکرات" که ئه و لۆگۆیه شی بۆناردووین به هه مان  شێوه ناردویه تی و زۆریش به ته ئکیده وه کوتویه تی بڵاوی که ینه وه: 

ماوهێکهخهرێکی خۆیندنهوهی شاهکاری دۆن کێشۆت فهس فهس پاڵهوانی مانش، ئازا و قارهمان حهق بهدهست هاۆری و هاوودردی بێوژن و ڵی قهماوانی وڵاتی خۆی کهبۆ بی نهرخ ترین پێشهات ههڵ وێستی دهگهرت زور کهسی نهناسراۆ و وون بۆ بێ ناوو نێشان وهک پاڵهوانی سهر گهردان دهناساند ، کهڵایان بهریز ئهحمدی قازی بهکوردیکی پاراو و رهوان وهرگێراوه.
ههر بۆیهبهپێویستم زانی ئهم سهر گوزشتهڵهسهر ئیزنی دؤن کیشۆت و بێ دهستکاری بڵاو بهکهمهوه،ههرچهند دهزانم دهکهوومهبهر پهڵاماری سانکوی مێتهری پاڵهوانی رۆخسار خهمگین وکهرهکهی وئاموزای رێ نیشاندهری، کهبهچهحهقیک سهر گوزشتی ئهوان بۆ جاریکی دیکهدهنوسمهوه‌ ‌،بهڵام بهڵامهوهگهرێنگ نییه،چونکهباش دهزانم ههر وهک من ماۆهیکهتۆزی خهفت سهر شانی گهرتووم،بهزهم لهسهر ڵیهۆان نهماوه،زۆر کهسیش دیکهش ههن چارهنۆسیان باشترنێهو بهچهرمهسهری ژیان تێپهردهکهن،بهخوێندنهوهئهم بهسهرهاتهرۆخساریان بۆ ماۆیک گهش دهبێتهوه. ‌
لهگهرانهوهئهشکهوتی مۆنتهزینووس کهلهلایان فهس فهس پاڵهوان داگیر کرا،ریبواریکی کهبارهیکی لهسهر ئیسترهکهدانابووبهکاروانی پاڵهوانهوهپێوست بهبوو،ههڵ ۆیستی خۆی بهم شێوهبۆ دۆن کیشۆت هاۆریانی دهربهری.

به ادامه مطلب بروید


ادامه مطلب
+ نوشته شده در 3 / 7 / 1391برچسب:, ساعت توسط دابراو |

ابتذال مفاهیم سیاسی در گفتمان بنیاد گرایی قومی

سالار سیف الدینی:مفاهیم علوم اجتماعی و علوم سیاسی هر یک در بستر تحولات خاصی پدید می آیند. این مفاهیم برآمده از شرایط اجتماعی و بسترهای ویژه هر جامعه هستند. در این میان گفتمان قومیت گرایی که تحت تاثیر فروپاشی شوروی و شدت گرفتن روند جهانی سازی در سراسر جهان از جمله خاورمیانه رشد چشمگیری داشته است سعی می کند با ساده سازی و تفسیر به رای اصطلاح ها و ترم های پیچیده مانند حق تعیین سرنوشت، استعمار داخلی و… مبنای نظری و هم چنین مشروعیت بین المللی برای خود فراهم آورد.

در نوشته ها و اعلامیه هایی که اخیرا از سوی برخی احزاب متعلق به جامعه سنی مذهب کردستان ایران منتشر شده است، تاکید زیادی بر مفاهیمی چون حق تعیین سرنوشت (در بعد خارجی و یا به مثابه حقی برای تجزیه طلبی) رفته است.

بی تردید حق تعیین سرنوشت مهم ترین عبارتی است که معمولا از زبان فعالان قومی شنیده می شود، به همین میزان مبهم ترین و پیچیده ترین عبارتی نیز هست که ترجیح می دهند حدود و ثغور آن را مخفی نگه دارند. طبیعی است که نگارنده در پی آن نیست که در فضای اینترنت به بحث و گشودن ابعاد این ترم حقوقی بپردازد. مقالات علمی و کتاب های منتشره در این خصوص تا اندازه زیادی گویا هستند و باید منابع اطلاعاتی فعالان سیاسی را تشکیل دهند.

حق تعیین سرنوشت self determination of peoples دارای یک بُعد فلسفی- سیاسی و یک بُعد حقوقی در حوزه بین الملل است. بعد فلسفی و سیاسی آن تا اندازه زیادی مرهون گفتمان مارکسیسم-لنینیسم است. در این گفتمان از آزادی خلق ها و ملیت های تحت ستمی که در دوران شکل گیری دولت-ملت های اروپا خارج از مرزهای ملی باقی مانده بودند و یا اقلیت های ملی که خواستار آزادی و استقلال از امپراتوری های بزرگ بودند حمایت می شد.

مارکس شخصا استانداردی دوگانه در این خصوص داشت. به این معنی که از مبارزات مردم لهستان جهت استقلال از امپراتوری تزاری به شدت دفاع می کرد و در مقابل از کوشش مردمان اسلاو بالکان برای اتحاد با امپراتوری تزاری مخالفت می کرد(آندرسن،۱۳۹۰). از همین زمان بود که حق تعیین سرنوشت حتی در میان روزنامه نگاران و فیلسوفان نیز به عنوان یک “ابزار سیاسی” مورد توجه قرار گرفت. به همین نسبت در آرای لنین نیز مقوله حق تعیین سرنوشت مورد توجه بود. بعدها ویلسون در منشور چهارده ماده ای خود از حق تعیین سرنوشت به عنوان مکانیسم سریع حل منازعات سیاسی استفاده نمود.

به هنگام تنظیم منشور سازمان ملل متحد، حق تعیین سرنوشت در بند دوم از ماده یک آن مورد لحاظ قرار گرفت. اما سوالی که در این جا مطرح بود این موضوع مهم بود که منشور سازمان ملل کدام جنبه از این مفهوم را در نظر گرفته است؟

حقوقدانان بین الملل دو جنبه از حق تعیین سرنوشت را شناسایی کرده اند. نخست بُعد خارجی آن و دوم بُعد داخلی آن. بُعد داخلی ناظر به اقدام در راستای در دست گرفتن سرنوشت جمعی و فردی توسط افراد جامعه و در یک کلام اعمال دموکراسی بود و بُعد خارجی به مثابه مکانیسمی برای حل مسئله اقلیت ها، از فدرالیسم تا جدایی خواهی را در بر می گرفت.

همه مناقشات پیش رو به این امر خلاصه می شود که منشور سازمان و میثاقین در تصریح خود از حق تعیین سرنوشت کدام بُعد را اراده کرده اند؟

گفتمان قومیت گرایی به ویژه در ایران با خلط صورت حقوقی حق تعیین سرنوشت(منشور و میثاقین) و صورت فلسفی آن (در مارکسیسم- لنینسم) علاقه مند است جدایی خواهی را به مثابه یک حق، مستند به “حق تعیین سرنوشت ملت ها” نماید. بنابراین گزاره “حق ملل در تعیین سرنوشت” خود در تمام اسناد سازمان های قومی به چشم می خورد.

بزرگ ترین خلط مفهومی و یا عوام فریبی گروه های قومی، تغییر و تحریف حق تعیین سرنوشت “مردم” self determination of peoples به حق تعیین سرنوشت “ملل” است.

یعنی جا به جایی واژه ملت با مردم. در واقع از نظر منشور ملل متحد مخاطبان و ذی نفعان حق تعیین سرنوشت مردم peoples هستند نه ملت ها. تفاوت حقوقی استفاده از واژه مردم به جای ملت، در این نکته نهفته است که جریان های قومی و ناسیونالیست های حاشیه ای همواره مدعی وجود یک ملیت (ملت بالقوه – خرده ملت) در مناطق بوده اند که مخاطب و ذینفع این حق شناخته می شوند. به عبارت بهتر از نظر حقوق بشر این مردم هستند که اهلیت استفاده از این حق را دارا می باشند. اگر منشور از عبارت ملت یا قوم به جای مردم استفاده می کرد آنگاه تفاسیر متعددی در خصوص تعریف ملت یا قوم شکل می گرفت و هر کس بنا بر تعریف مد نظر خویش از اصطلاح ملت در صدد اعتبار بخشیدن به نظریه خود بر می آمد حال آن که واژه مردم اعم از همه این اصطلاح ها است.

این همان نکته ای است که خانم شادی صدر نیز در مقاله اخیر خود با عنوان “دموکراسی با تمام تبعات آن، در نقد مخالفان حق تعیین سرنوشت” بدان بی توجه بوده و با شتابزدگی که از یک حقوق خوانده بعید است، می نویسد:

« این در حالی است که حق تعیین سرنوشت ملت ها، یکی از بنیادی ترین اصول حقوق بشر است که در منشور ملل متحد و نیز میثاق بین المللی حقوق مدنی-سیاسی به رسمیت شناخته شده و در دوران پسااستعمار نیز همچنان لازم الاجراست. به عقیده حقوقدانان بین المللی، این اصل جنبه قاعده آمره ( jus cogens) پیدا کرده است که معنای آن این است که تمامی اعضای جامعه بین المللی موظف به احترام و رعایت بی چون و چرای آن هستند. بنابراین، اصل حق تعیین سرنوشت ملتها، اصلی غیرقابل مناقشه است. تنها موضوعی که می توان بر سر آن مناقشه داشت این است که آیا کردها یا عرب ها یا هریک از اقوامی که در چارچوب مرزهای قراردادی ایران به دنیا آمده اند، می توانند ملت به حساب آیند یا نه ».

انتظار می رفت خانم صدر به عنوان معدود فعال حقوق بشری که حقوق هم خوانده است دست کم یکبار متن منشور سازمان ملل را به دقت مطالعه کرده و چنین با عجله، اشتیاق خود را در راستای تجزیه ایران بیان نمی نمود. اگر ایشان منشور را مطالعه می کردند حتما به کلمه “مردم” برخورد می کردند و یا در صورت مراجعه به هر کتاب معتبر در خصوص حق تعیین سرنوشت به سر فصلی در مورد مخاطبان این حق برخورد می نمودند.

اگر ایشان فقط یکبار اصول اولیه منشور و از جمله بند ۴ ماده ۲ را ملاحظه می کردند می دانستند که سازمان ملل مقرر می دارد: “کلیه اعضاء در روابط بین المللی خود از تهدید به زور و یا استعمال آن علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر کشوری یا از هر روش دیگری که با مقاصد ملل متحد مباینت داشته باشد خودداری خواهند نمود”.

فعالان قومی تا کنون در کمال بی صداقتی ترجیح داده اند از اصطلاح ها و جملات مبهم در خصوص حقوق بشر برای اقلیت های قومی بهره برده و از حقوق بشر به عنوان یک ویترین مشروعیت بخش استفاده نمایند.

مجموعه این فعالان تا کنون حتی یکبار نیز طی سعی نکرده اند طی مقالات و کتاب های دقیق و علمی به توضیح چگونگی تجویز جدایی خواهی و یا یکسری مفاهیم مانند

فدرالیسم، خودمختاری و… به صورت مستند بپردازند. آن ها هیچگاه به این موضوع اشاره نکرده اند که اصل ثابت و تغییرناپذیری مرزهای بین المللی Uti Possidetis جزو قواعدی است که حوزه عملکرد آن عام بوده و جز در موارد استثنایی از جمله توافق دولت ها (مانند چکسلواکی) و یا وضعیت استعماری و اشغال قابل خدشه نیست.

سازمان ملل و کمیسیون های آن بارها در گزارش های خود بر رعایت تمامیت ارضی کشورها تاکید کرده اند. از جمله بند ۴ ماده هشت از اعلامیه “حقوق اشخاص/افراد متعلق به اقلیت های قومی یا ملی یا مذهبی یا زبانی” که موکدا تاکید دارد یکی از وظایف سازمان ملل دفاع از تمامیت ارضی و حاکمیت ملی کشورها است:

“هیچ یک از اصول سازمان ملل متحد نباید به طوری تفسیر شود که هرگونه فعالیت علیه اهداف و اصول سازمان ملل متحد از جمله حاکمیت برابر،تمامیت ارضی و استقلال سیاسی دولت ها مجاز باشد”.

این بند روشن می سازد که نه تنها اجرای حقوق اقلیت ها شامل مسائل ارضی و اغماض در این حوزه نمی شود بلکه حق تعیین سرنوشت نیز به معنای تجویز جدایی طلبی در دستور کار سازمان ملل متحد قرار ندارد زیرا با یکی از اهداف و اصول این نهاد یعنی حفظ تمامیت ارضی و استقلال کشورها منافات دارد.

در این جا است باید باید پرسید که آیا ممکن است بتوانیم تصور کنیم که گفتمان بنیادگرایی قومی و فعالان قومی چنین صراحتی را در این بیانیه متوجه نشده اند و ولی از ابهام و اجمال بند دوم از ماده یک منشور و میثاقین برداشت تجزیه طلبانه نموده اند که مقرر می دارند: “توسعه روابط دوستانه میان ملل بر مبنای احترام به اصل تساوی حقوق مردم و حق ایشان در تعیین سرنوشت شان” و “همه مردم اختیار تعیین سرنوشت خویش را دارا هستند و بنابراین مختارند نظام سیاسی خویش را معین نموده آزادانه به توسعة اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خویش همت گمارند”.

این میزان از دروغ گویی و وارونه جلوه دادن نصوص حقوق بشری را به چه چیزی می توان تعبیر کرد؟ ابتذال کاملی که بر گفتمان بنیادگرایی قومی حاکم شده است و تعصبات بی جا باعث می شود رهبران جریان های قومی به هر شیوه ای در راستای مشروع جلوه دادن ادعاهای خود متوسل شوند.

نمونه این گونه ساده پنداری ها را می توان در مصاحبه آقای محمدرضا یزدان پناه با عبدالله مهتدی در سایت روزآنلاین مشاهده کرد. آقای مهتدی در پاسخ به این پرسش که “چگونه می توان حق تعیین سرنوشت را به حق جدایی تفسیر کرد” می گوید:

“بله این هم تفسیری است که می شود از حق تعیین سرنوشت کرد. می دانید مثل چه می ماند؟ شبیه حق طلاق. شما با قبول حق طلاق برای زن این منظور را ندارید که از همه زن ها بخواهید از شوهرانشان جدا شوند. قبول این حق برای ما به معنی این است که ما در ایران متساوی الحقوق شناخته می شویم و این اهمیت را دارد وگرنه تا الان، احزاب اصلی که در کردستان ایران شناخته می شوند در نیم قرن اخیر هیچ کدام چنین خواستی نداشتند و در بدترین شرایط که کردستان کوبیده می شد…”

در واقع تنها جمله درستی که آقای مهتدی در این جا بیان داشته اند جمله نخست ایشان است که احتمال صحت این قرائت از حق تعیین سرنوشت، توسط اکثریت قریب به اتفاق حقوقدانان و همین طور اعلامیه های آشکار سازمان ملل متحد و اظهارات روسای سازمان مانند اوتانت، پطروس غالی و… رد شده است. در بقیه پاسخ، آقای مهتدی یک اصل حقوقی مهم و پیچیده را به طلاق سیاسی تقلیل می دهد و سعی می کند سریعا از موضوع رد شود. به درستی مشخص نیست که این شیوه را باید از روی ناآگاهی و عدم اطلاع دانست و یا از روی عوام فریبی، ولی آن چه آشکار است اطلاعات نادرستی است که از سوی ایشان مطرح شده است.

آقای مهتدی در مصاحبه خود در پاسخ به یکی دیگر از پرسش ها در خصوص تجربه کانادا در برگزاری انتخابات در کبک این گونه می گوید:

“سوال- اما مگر همان دولت مرکزی نمی توانست مجوز برگزاری این رفراندوم را صادر نکند یا اینکه شکل آن را تغییر دهد و مثلا بگوید رفراندوم باید در “تمام کانادا” برگزار شود و همه مردم این کشور درباره آن نظر بدهند؟ بالاخره همین مسئله نشاندهنده این هست که جدایی طلبان هم به اختیار قانونی و حقوقی دولت مرکزی برای برپایی رفراندوم، حتی درباره موضوعی مانند جدایی بخشی از خاک کشور واقف بودند.

پاسخ- نه نمی توانست مجوز رفراندوم را در کل کانادا صادر کند، اصلا نمی توانست. و اگر مجوز برگزاری رفراندوم را هم صادر نمی کرد خب تنش های اجتماعی به وجود می آمد و نهایتا می توانست به برخوردهای خشونت بار منجر شود. دموکراسی جامعه کانادا بسیار ریشه دارتر و متساهل تر از این حرفهاست و بنابراین با وجود اینکه اکثریت کانادایی ها مخالف این جدایی بودند ولی با کمال احترام تحمل کردند این مناظره دموکراتیک را و نتیجه اش هم اتفاقا عدم جدایی شد”.

جناب آقای مهتدی یا نمی داند و یا نمی خواهد اظهار کند که دیوان عالی کانادا در رایی که در خصوص همین رفراندم صادر نموده است اعلام کرده است تا زمانی که نظر سایر استان ها در خصوص جدایی کبک از کانادا از طریق رفرندام پرسیده نشود نتیجه این گونه رفراندم ها غیر نافذ است. رای دیوان عالی کانادا در این خصوص به این شرح بود:

اگر چه بسیاری از جمعیت کبک قطعا ویژگی های مشترک یک ملت را دارد ولی اصل فدرالیسم مندرج در قانون اساسی کانادا به این معنا است که تصمیم جدا شدن حتی اگر توسط اکثریت سکنه و رای دهنده این استان باشد بدون موافقت سایر استان ها نمی تواند قانونا نافذ باشد و در مورد این ادعا که چنین حقی را می توان طبق حقوق بین الملل مطالبه کرد یا نه دادگاه چنین نظر داد: که حق جدا شدن زمانی به موجب اصل خودمختاری مردم مطرح می شود که آن مردم به عنوان قسمتی از یک امپراتوری استعمارگر تحت حاکمیت باشند، [یا] آن مردم تحت انقیاد یا تسلط یا استعمار بیگانه باشند و احتمالا آن مردم از هر گونه فعالیت واقعی در داخل کشوری که بخشی از آن را تشکیل می دهند محروم باشند. ( عزیزی ۱۳۸۵: ۳۷۹ و هرست هانوم ۱۳۸۵)

نکته جالبی که در رای دیوان عالی کانادا بر آن تاکید رفته است این بود که از ۴۰ تا ۵۰ سال پیش نخست وزیر کانادا به صورت متناوب از میان مردم کبک بوده و آن‌ها در کابینه حضور فعالی داشتند. دیوان در رای خود می‌نویسد:

“از ۸ سال پیش تا سال ۱۹۹۷ نخست وزیر و رهبر مخالفان دولت در مجلس عوام هر دو اهل کبک بوده‌اند. در حال حاضر نیز رییس دیوان عالی و دو عضو دیگر دادگاه و رییس ستاد کل نیروهای مسلح از اهالی کبک هستند. بنابراین نمی‌توان گفت که مردم کبک از ورود به حکومت منع شده‌اند. آن‌ها تا کنون عالیترین جایگاه را در حکومت کانادا داشتند و در نهادهای تقنینی، قضایی و اجرایی کشور به صورت برابر با دیگران حضور دارند”.(عزیزی: ۴۰۲).

آقای مهتدی که دموکراسی ریشه دار و متساهل کانادا را می پذیرد و به آن استناد می کند بهتر است من بعد در خاطر داشته باشد که از نظر همین دموکراسی (و البته از منظر حقوق بین الملل و حقوق بشر) حق تعیین سرنوشت متعلق به سرزمین های مستعمره در آن سوی دریاها است و از این پس از تسری نا بجای آن به سایر جوامع از جمله ایران احتیاط به خرج دهد.

نکته مهم دیگری که آقای مهتدی باید به آن توجه داشته باشد آن است که اهالی فرانسوی زبان کبک همچون مردم کرد و آذری در ایران در ساختار قدرت، نهادهای عمده حکومتی و همینطور اپوزیسیون، نقش های مهمی برعهده داشتند. از جمله افراد تاثیرگذار در دیوان عالی کانادا که در صدور این رای دخیل بودند از اهالی کبک به شمار می آمدند.

کمیته رفع تبعیض نژادی به صراحت حق تعیین سرنوشت را از آنِ “مستعمرات خارجی” و مردم تحت اشغال حکومت های خارجی می داند و حقی برای گروه های اقلیت در جدایی یکجانبه قائل نیست. همچنین کمیته به نظر دبیرکل وقت سازمان ملل که در گزارش دستور کار برای صلح درج شده است استناد می کند. پطروس غالی در این گزارش می گوید تجزیه دولت ها ممکن است به حمایت از حقوق بشر و صلح و امنیت بین المللی آسیب وارد کند.

ماده ۸ اساسنامه دیوان کیفری بین المللی مصوب ۱۹۹۸ نیز پس از برشمردن مصادیق جنایات جنگی و تاکید بر ممنوعیت این مصادیق و مجازات مرتکبان آن ها بر این مطلب تاکید می کند که دولت ها حق دارند تا با تمام وسایل قانونی از وحدت و تمامیت ارضی کشور خود دفاع نمایند.

بدرستی معلوم نیست که اعمال حق تعیین سرنوشت آن گونه که گفتمان قومیت گرایی می پسندد در کجا متوقف می شود. برای نمونه آیا اقلیت های موجود در بین گروه های

قومی مدعی اعمال حق تعیین سرنوشت نیز می توانند از این حق بهره برده و دولت خود را تشکیل بدهند یا خیر. مثلاً اقلیت‌های ساکن کِبِکْ کانادا (غیر فرانسوی زبان) می‌توانند مانع جدایی‌خواهی فرانسوی‌ زبان ها از کانادا شوند؟ و یا آیا اقلیت‌های کوچک داخل یک اقلیت می‌توانند خود نیز خواهان جدایی از جدایی‌خواهان شوند؟ این همان مسئله ای است که آقای مهتدی و سایر جریان های قومی نمی توانند پاسخی برای آن پیدا کنند.

بسیاری از حقوقدانان بین الملل بر این باورند که مجرای احقاق حقوق اقلیت ها از طریق قواعد حقوق بشری است و در مسئله حق تعیین سرنوشت مردم، اصل بر بعد داخلی آن (دموکراسی خواهی) است و بعد داخلی این امر (تجزیه طلبی) امری استثنایی است که موارد اعمال آن از سوی نص صریح اعلامیه ها و قواعد بین المللی و هم چنین رویه قضایی مشخص شده است. افزون بر آن ابهام و اجمالی که بر روح اصل حق تعیین سرنوشت مردم حاکم است راه تفسیر مضیق بر آن را در مقام عمل هموار می سازد. چگونه می توان تصور کرد که حقوق بشر نوین، در حالی که تلاش دارد راه هرگونه سو استفاده گروه های سیاسی یا کشورهای دیگر را از قواعد و قوانینی که به نفع اقلیت ها ترتیب داده شده است مسدود نماید، نسبت به تجزیه کشورها از طریق سازوکاری که خود ایجاد نموده بی تفاوت بماند؟

برای نمونه بند ۱ از ماده ۴ میثاق حقوق مدنی و سیاسی اقداماتی را اجازه می‌دهد که اصولا تخطی از وظایف دولت‌های عضو به شمار می‌رود ولی در شرایط استثنایی مصرح مانند “به خطر افتادن موجودیت ملی” قابل اتخاذ است.

بنابر بند ۳ از ماده ۱۹ همین میثاق قلمرو آزادی بیان در برخی موارد مانند به خطر افتادن “امنیت ملی”محدود خواهد شد. از سوی دیگر حمایت حقوق بشر از حقوق اقلیت‌ها در واقع نه به خود مجموعهٔ واحدی به نام اقلیت بلکه به “افراد متعلق به اقلیت” تعلق می‌گیرد. فرد حق دارد از این حق استفاده نماید و یا از آن اعراض کند و هیچ گروهی اجازه نخواهد داشت که افراد اقلیت را به مجبور به پذیرش فرهنگ ویژه اقلیت نماید. بر اساس سند ملاقات کپنهاک- مصوب ۱۹۹۵مسائل مربوط به اقلیت‌ها باید در یک چارچوب سیاسی دموکراتیک و براساس حاکمیت قانون حل و فصل گردد؛ افراد وابسته به اقلیت‌ها از حقوق انسانی بدون هیچ تبعیضی برخوردارند؛ وابستگی یک شخص به یک اقلیت قومی ـ محلی به “انتخاب” وی برمی‌گردد و شخص به خاطر این انتخاب نباید متحمل هیچ‌گونه تبعیضی گردد.

روناک اسمیت از متخصصان حقوق بشر و مولف کتاب درسی قواعد حقوق بین المللی بشر معتقد است که حق تعیین سرنوشت صرفا در راستای پایان بخشی به دوران استعمار بوده است. وظیفه احترام به حق تعیین سرنوشت مردم در اعلامیه مجمع عمومی در مورد اصول حقوق بین الملل راجع به روابط دوستانه و همکاری میان دولت ها بر طبق منشور سازمان ملل متحد مصوب ۱۹۹۷ نیز مورد تاکید قرار گرفته است. قطعنامه شماره ۲۶۲۵ مجمع عمومی، رسما اصل حقوق برابر و تعیین سرنوشت مردمان که هر “دولتی” موظف به ترویج آن از طریق اقدامات مشترک و جمعی است را اعلام نموده است. این اعلامیه مقرر می‌دارد که هیچ چیز در این اعلامیه نباید به گونه‌ای تفسیر شود که هر گونه تجزیه یا خدشه پذیری به تمامیت ارضی یا وحدت سیاسی دولت‌های حاکم را اجازه دهد (اسمیت، ۱۳۸۸: ۳۳۳).

روشن است که اگر سازمان ملل از حق تعیین سرنوشت حق جدایی طلبی را اراده می کرد نمی توانست از دولت های عضو، این درخواست را مطرح سازد که در راستای تجزیه قلمرو خود تلاش داشته باشند. بنابراین همانطور که قبلا نیز ذکر شد علی الاصول بُعد داخلی حق تعیین سرنوشت (دموکراسی) است که مد نظر قرار گرفته است مگر در شرایط استعماری و اشغال گری. برای نمونه اشغال قره باغ توسط ارمنستان یکی از مواردی است که می تواند به رفراندم حق تعیین سرنوشت واگذار شود.

مجمع عمومی سازمان ملل در اعلامیه ۱۵۱۴ در مورد اعطای استقلال به کشور‌ها و مردمان مستعمره-مصوب ۱۹۶۰ در عین اینکه از حق تعیین سرنوشت مردم سرزمین‌های مستعمره (بُعد خارجی) دفاع می‌کند، قصد دارد راه را بر سوء برداشت و سوء استفاده ببندد. به همین دلیل تصریح نموده:

هر گونه تلاش به منظور از هم پاشی جزئی یا کلی وحدت ملی و تمامیت سرزمینی یک کشور با اهداف و اصول منشور سازمان ملل متحد ناسازگار است. (اسمیت: ۳۳۷)

قطع نامه ۱۵۱۴ برای جلوگیری از سوء استفاده از مفهوم “استعمار” از سوی پویش‌های قومی تعریف نسبتا دقیقی از آن ارائه داده است و از نظریه آب‌های شور استفاده کرده است. بر اساس این نظریه مصداق خلق برخوردار از حق تعیین سرنوشت خارجی، گروهی از افراد هستند که سرزمین‌های مجزا از سرزمین استعمارگران سکونت دارند و آب‌های آزاد مرز میان سرزمین مستعمره و دولت استعمارگر را تشکیل می‌دهد. در نتیجه بند ۶ این قطع نامه هرگونه اقدام گروه‌های اقلیت برای استناد به حق تعیین سرنوشت را مغایر مقررات حقوق بین الملل دانسته است (عزیزی، ۱۳۸۵: ۳۶۳).

 

بهره سخن:

روح فردگرایانه لیبرالی بر تمام متون حقوق بشری حاکمیت دارد. بنابراین نمی توان یک متن لیبرال را در یک بستر پُست مدرن و یا چپ، مورد تحلیل، ارزیابی یا اجرا قرار داد. مشکل جامعه سیاسی ایران در این است که بعضا افراد چندفرهنگ گرا و غیره سعی می کنند با برداشت ایدولوژیک خود از مسائل، از حقوق بشر به عنوان یک ابزار در جهت تحمیق بقیه و اثبات مشروعیت استفاده نمایند.

گفتمان بنیادگرایی قومی و سازمان های قومیت گرا همواره با تاکید بر حق تعیین سرنوشت ملل برای جدایی و استقلال از کشورها چنین وانمود کرده اند که چنین حقی از سوی نهاد حقوق بشر مورد شناسایی قرار گرفته است. اما واقعیت این است که حق تعیین سرنوشت مردم به عنوان یک ترم پیچیده و تاریخی دارای قبض و بسط مفهومی بوده است. دکتر علی امیدی استاد روابط بین الملل معتقد است تحول و تغییر مفهومی حق تعیین سرنوشت در سه بستر تاریخی قابل بررسی است. هدف این ایده ابتدا مشروعیت دادن به فروپاشی امپراتوری های چند ملیتی و شکست خورده در جنگ جهانی نخست بود. مرتضی مردیها در این خصوص می نویسد:

مضمون اساسی ناسیونالیسم لیبرال از کنگره وین تا عهدنامه ورسای و چهارده اصل ویلسون حق خودمختاری ملل بود. ولی مسئله عمده آن بود که به محض انتشار ایده خودمختاری ملل معلوم نبود در کجا می توان آن را متوقف کرد(مردی‌ها ۱۳۸۶: ۱۳۷). پس از جنگ جهانی دوم این حق بیشتر به عنوان راه حلی برای حاکمیت یافتن سرزمین‌های تحت استعمار بیگانگان تحول معنایی پیدا کرد (امیدی، ۱۳۸۵). پس از دهه ۱۹۷۰حق تعیین سرنوشت به مفهوم حاکمیت دموکراسی و تضمین حقوق اقلیت از طریق اعطای خودمختاری های فرهنگی موضوعیت داشت. بنابراین امروزه مفهوم حق تعیین سرنوشت پس از پایان روند استعمارزدایی بر مفهوم دموکراسی و حقوق برابر مردم تاکید دارد و از مفهوم پیشین خود بویژه قبل از دوران تنظیم منشور ملل متحد تهی شده است.

در پایان، مرور اعلامیه سازمان ملل به مناسبت پنجاهمین سال تاسیس اش در خصوص حق تعیین سرنوشت، خالی از لطف نخواهد بود:

“حق تعیین سرنوشت مردم، وضعیت خاص مناطق تحت سلطه و استعمار بیگانگان و سایر َاشکال خارجی را در نظر گرفته و حق مردم در پرداختن به اقدامات مشروع در چارچوب منشور سازمان ملل متحد برای تحقق حق برگشت ناپذیر تعیین سرنوشت را به رسمیت می شناسد. این اصل به معنی تشویق یا ارائه دستور العمل برای تجزیه و خدشه دار کردن کلی یا جزئی تمامیت ارضی و وحدت سیاسی دولت های مستقل حاکم نیست” (به نقل از امیدی ۲۳۹)

 

منابع:

- عزیزی، ستار (۱۳۸۵)؛ حمایت از اقلیت‌ها در حقوق بین الملل، نور علم، تهران

- اسمیت، روناک (۱۳۸۸)؛ قواعد حقوق بین الملل بشر، فاطمه کیهانلو، دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و مرکز مطالعات حقوق بشر، تهران

- مرکز مطالعات حقوق بشر (۱۳۸۲)؛ گزیده‌ای از مهم‌ترین متون حقوق بشر، دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، تهران

- امیدی، علی (۱۳۸۵)؛ قبض و بسط حق تعیین سرنوشت در حقوق بین الملل، نشریه مرکز امور حقوقی بین المللی معاونت مجلس و امور حقوقی مجلس، شماره ۳۵، صص۲۵۰-۲۲۵، تهران

- ماتیل، الکساندر (۱۳۸۳)؛ دایره المعارف ناسیونالیسم: زیر نظر الکساندر ماتیل، کامران فانی، محبوبه مهاجر، وزارت امور خارجه، تهران

- مردی‌ها، مرتضی (۱۳۸۶)؛ نقد فکر سیاسی، نشر نی، تهران



+ نوشته شده در 23 / 7 / 1391برچسب:, ساعت توسط دابراو |

هجری به مدرسه میرود!

دوستان عزیز اگر به یاد داشته باشید چند سال پیش آقای مصطفی هجری در گفتگو با تلویزیون صدای امریکا،زمانیکه مجری از ایشان راههای ارتباط با حزبش را جویا میشود؛هجری اولاً شماره تلفن دفتر کارشو نمیدونست! ثانیاً(نکته جالبش اینجاست:)وقتی آدرس اینترنتی میداد به جای w میگفت...حتماً یادتونه!حالا اونوقتو مقایسه کنید با این عکس!



+ نوشته شده در 1 / 7 / 1391برچسب:, ساعت توسط دابراو |

هەر لە ئێستاوە دانیشتنەکانی حدک و حدکا بە سەقەتی بەرەو پێش دەچن

ێستان کوردستانی:هەر لە ئێستاوە دانیشتنەکانی حدک و حدکا بە سەقەتی بەرەو پێش دەچن


لە یەکەمین دانیشتنی نێوان دوو سکرتێردا پێداگری کرا لەسەر ئەوەی کە چۆن هەن ئاوا دان بەیەک دابنێن و لەسەر ئەو بنەمایە دانیشتنەکان بەرەو پێش ببەن بەڵام دەبینین لە کۆبونەوەی دووهەم ئەو ئەسڵە لەلایەن برایانی حدکا ژێر پێ نرا و دەبینین راگەیاندنی حدک زۆر بە زمانێکی پاراو باسی دانیشتنەکەی دوێنێی کردوە بەڵام راگەیاندنی حدکا پێداگرە لەسەر قەبووڵ نەکردنی هاوسەنگەرانی پێشوویان وەک حدک و ئەمەش لە کاتێکدایە کە نوێنەری حدکا لەجیاتی بچێتە دەستی ئاڵای کوردستان دابنیشێت لە دەستی ئاڕمی حدک دانیشتبوو! لەو حیسابە وا تێدەگەین کە شاندی حدکا بە دڵێکی پاکەوە سەردانی حدکیان کردووە بەڵام لە ناو بەشی راگەیاندنی حدکا کەسانی نابەرپرس و دژی یەکگرتنەوەی تێدایە و ئەوەش یارمەتی بە وەزعی ئێستا نادات.

جا ئێوه خۆتان قزاوه ت که ن ئایا ئه م دانیشتانه ئه گه ر کوو به یه کگرتنه وه ش بگات چه ن خۆراده گرێ؟؟؟

جا له لایه کی تر،زۆر که س له هه ردو لای دێموکراته وه پێ یان وایه که ئه م هه وڵانه ی حدکا بۆ دانیشتن له گه ڵ حدک ته نانه ت کارێکی ته بلیغیه چوون حدکا کۆنگره ی 15ی له پێش دایه و ده ی هه وێ زاری نارازیانی ناو خۆی ببه ستێ.چوون له راستی دا بۆ حدکا زۆر زۆر گرینگه کۆنگره که به که مترین رخنه و ناخۆشی به ڕێوه بچێت.با بزانین دوا به ڕێوه چوونی کۆنگره ی 15ش حدکا به چالاکیه کانی بۆ نزیک بوونه وه و تێکه ڵ بوونه وه درێژه پێ ده دات یا نا؟؟؟



+ نوشته شده در 29 / 6 / 1391برچسب:, ساعت توسط دابراو |

40 ساڵ چه‌واشه‌کاری ڕاستیه‌کان،دوکتۆر عه‌بدوڕه‌حمان قاسملو نیشتمان په‌روه‌ر بوو، یان خه‌یانه‌تکار ؟

کوردستان پۆست:ئاگاداریه‌ک بۆ هه‌موو‌ کوردستان په‌روه‌ران‌. تکایه‌ با چی تر ڕاستیه‌کان چه‌واشه‌ نه‌کرێن‌. زۆربه‌ی خه‌ڵکی کوردستان له‌ سه‌ر دوکتۆر عه‌بدوڕه‌حمان قاسملو ئاگاداری ڕاستیه‌کان نین، و ئه‌و وه‌ک قاره‌مانێکی کورد ده‌ناسن. هه‌ر بۆیه‌ به‌ پێویستم زانی که‌ کورته‌یه‌ک له‌ سه‌ر دوکتۆر عه‌بدوڕه‌حمان قاسملو بنوسم. خوێنه‌ری به‌ڕێز له‌ کۆتای دا ویژدانی خۆت بکه‌ قازی:
دوکتۆر عه‌بدوڕه‌حمان قاسملو نیشتمان په‌روه‌ر بوو، یان خه‌یانه‌تکار؟


 

له‌ ساڵی 1950 دا کۆمه‌ڵێک گه‌نجی شۆڕشگێڕی ڕۆژهه‌ڵاتی کوردستان بۆ درێژه‌ دان به‌ ڕێگای پێشه‌وا قازی محه‌مه‌د و هێنانه‌دی ئاواته‌کانی کۆماری کوردستان له‌ دژی حکوومه‌تی داگیرکه‌ری ئێران ده‌ست به‌ خه‌باتێکی سیاسی ده‌که‌ن. له‌ شاری مهاباد ئه‌حمه‌د تۆفیق، غه‌نی بلوریان، سولێمان موعینی، ئه‌میر قازی و سمایل شه‌ریف زاده‌، له‌ شاری سه‌قز مه‌لاسه‌ید ڕشید حوسێنی، له‌ شاری پیرانشار عه‌بدوڵڵا زه‌کی، و له‌ شاری سه‌رده‌شت مه‌لا ئاواره‌ (ئه‌حمه‌د شڵماشی) ڕێبه‌رایه‌تی ئه‌م شۆڕشه‌ و حیزبی دێموکڕاتی کوردستان به‌ده‌سته‌وه‌ ده‌گرن.
پاشان به‌ هۆی لێوه‌شاوه‌ی ئه‌حمه‌د تۆفیق وه‌ک سکرتێری حیزبی دێموکڕاتی کوردستان هه‌ڵده‌بژێردرێت. به‌هۆی نایاسایی بوونی هه‌ڵسوڕانی سیاسی ڕێکخرا‌وه‌یی له‌و به‌شه‌ی کوردستان دا، خه‌باتی سیاسی به‌ شێوه‌یه‌کی نهێنی به‌رده‌وام بوو تا ئه‌وه‌ی که‌ ئه‌حمه‌د تۆفیق له‌ ساڵی 1954 دا له‌گه‌ڵ هێندێک له‌ هاوڕێیانی له‌ ژێر ته‌وژمی هێرشی ملهوڕانه‌ی ده‌زگای سه‌ربازی و پۆلیسی ئێران دا، سه‌نگه‌ری خه‌باتیان گواسته‌وه‌ بۆ باشوری کوردستان و ‌ناچار به‌ هه‌ڵبژاردنی تاکتیکی شه‌ڕی پارتیزانی بوون.
حیزبی دێموکڕاتی کوردستان به‌ ڕێبه‌رایه‌تی ئه‌حمه‌د تۆفیق خه‌باتی سیاسی و چه‌کداری خۆی له‌ ناو خۆ و ده‌ره‌وه‌ی ڕۆژهه‌ڵاتی کوردستان درێژه‌ پێدا، تا ئه‌وه‌ی له‌ ساڵی 1957 ڕه‌حمان قاسملو له‌ لایه‌ن ئه‌حمه‌د تۆفیقه‌وه‌ بۆ تێکه‌ڵاوی له‌ گه‌ڵ خوێندکارانی کوردی زانکۆکانی تاران ده‌نێردرێته‌ تاران.
ڕه‌حمان قاسملو له‌ تاران له‌ لایه‌ن ڕوکنی ئێران (ساواک) ده‌گیرێت و زیندانی ده‌کرێت. قاسملو له‌ زیندان دا زۆر زوو خۆی ده‌دۆڕێنێت و به‌ڵێنی هاوکاری به‌ ساواک ده‌دات. ساواک دوای ته‌سلیم بوونی ڕه‌حمان قاسملو، ئه‌و ئازاد ده‌کات و له‌ به‌رانبه‌ر ئیعترافه‌کانی دا پاداشی پێده‌دات.
پاشان ڕه‌حمان قاسملو له‌ لایه‌ن ساواکه‌وه‌ ده‌نێردرێته‌وه‌ باشوری کوردستان، و له‌ لای ئه‌حمه‌د تۆفیق و به‌رپرسانی تری حیزبی دێموکڕات ده‌ڵێت: "کڵاوم نا‌وته‌ سه‌ر ساواک و به‌درۆ به‌ڵێنی هاوکاریم پێداون، بۆیه‌ ئازاد کراوم." به‌ڵام حیزبیه‌کان باوه‌ڕ به‌ قاسملو ناکه‌ن و پاش دادگای کردنی زیندانی ده‌که‌ن.
ئه‌وکاته‌ حیزبی شوعی ئێڕاق ده‌سه‌ڵاتێکی زۆری هه‌بوو له‌ ئێڕاق و له‌گه‌ڵ حیزبی توده‌ی ئێرانی دۆستایه‌تی زۆر خۆش بوو. چونکوو هه‌ر دووکیان سه‌ر به‌ ڕوسیه‌ بوون. ڕه‌حمان قاسملو که‌ به‌ نهێنی ئه‌ندامی توده‌ بوو و هاوکاری ك.ج.پ(ڕێکخراوی جاسوسی ڕو‌سیه‌)ی ده‌کرد، بۆیه‌ ڕوسیه‌ توانی به‌هاوکاری حیزبی شوعی ئێڕاقی، قاسملو له‌ زیندانی حیزبی دێموکڕاتی کوردستان له‌ شاری سلێمانی ئازاد بکات، و له‌ به‌غدا وه‌ک کارمه‌ندێکی ڕه‌سمی ئیدار‌ی له‌ وه‌زاره‌تی دارایی دایمه‌زرێنێت.
شایه‌نی باسه‌ که‌ له‌ ئێڕاقی ئه‌وکات دا، وه‌ک کارمه‌ند دامه‌زراندنی خه‌ڵکی ڕۆژهه‌ڵاتی کوردستان (هاووڵاتی ڕه‌سمه‌ن ئێرانی) شتێکی زۆر نائاسایی بوو و لای هه‌موو که‌سێک سه‌یر بوو.
له‌ هه‌مان کات دا سمایل قاسملو که‌ ئامۆزای ڕه‌حمان قاسملو بوو، له‌ لایه‌ن ساواکه‌وه‌ ده‌گیرێت و زیندانی ده‌کرێت. ساواک له‌ زیندان دا سمایل قاسملو له‌ ئیعترافه‌که‌ی ڕه‌حمان قاسملو ئاگادار ده‌کاته‌وه‌.
سمایل قاسملوش له‌ پێناوی ئازادکردنی خۆی دا ناوی 250 که‌س له‌ کادرانی به‌توانای نهێنی حیزبی دێموکڕاتی کوردستان ده‌داته‌ ساواک. له‌ ئاکام دا حکوومه‌تی ئێران له‌ هێرشێک دا هه‌ر 250 که‌سه‌که‌ ده‌سگیر ده‌کات.
غه‌نی بلوریان، و عه‌زیز یوسفی که‌ دوو که‌س له‌و کادیرانه‌ بوون، ده‌که‌وه‌ن به‌ندیخانه‌ی ساواکه‌وه‌ و بۆ ماوه‌ی 25 ساڵ له‌ به‌ندیخانه‌کانی حکوومه‌تی داگیرکه‌ری ئێران دا شۆڕشگێڕانه‌ به‌ره‌نگاری ده‌که‌ن.
له‌ ساڵی 1964 دا کۆنگره‌ی دووه‌می حیزبی دێموکڕاتی کوردستان له‌ گوندی سونێی سه‌ر به‌ شاری قه‌لادزێ گیرا، که‌ تێیدا ئه‌حمه‌د تۆفیق به‌ سکرتێری گشتی هه‌ڵبژێردرا. هه‌ر له‌م کۆنگره‌ دا ڕه‌حمان قاسملو به‌تاوانی هاوکاری ساواک وخه‌یانه‌ت به‌ شۆڕشی نه‌ته‌وه‌ی کورد له‌ حیزبی دێموکڕات ده‌رکرا. غه‌نی بلوریان و عه‌زیز یوسفی که‌ له‌ ناوبه‌ندیخانه‌کانی ساواک دا قاره‌مانه‌تیان ده‌نواند، وه‌ک ئه‌ندامی کۆمیته‌ی ناوه‌ندی حیزبی دێموکڕاتی کوردستان هه‌ڵبژێردرانه‌وه‌.
پێش به‌ستنی کۆنگره‌ی دووه‌می حیزبی دێموکڕاتی کوردستان، سه‌لاح موهته‌دی که‌ ئه‌ندامی حیزب بوو، له‌ حیزبی دێموکڕاتی کوردستان جیا بۆوه‌ و حیزبێکی به‌ناوی حیزبی ڕزگاری کوردستان دامه‌زراند که‌ زۆرینه‌ ئاغاکانی ناوچه‌ی مو‌کریانی له‌گه‌ڵ دا بوو. به‌ڵام پاشان ئاشکرا بوو که‌ سه‌لاح موهته‌دی جاسوسی ساواک بووه‌، هه‌ر بۆیه‌ش بوو که‌ گه‌ڕایه‌وه‌ باوه‌شی ساواک، و ئه‌م جاره‌یان بوو به‌ سه‌رۆک جاشی ناوچه‌ی موکریان.


شایانی باسه‌ که‌ جه‌لالی بوون چۆن مایه‌ی شه‌رمه‌زاری و مانای خه‌یانه‌تکار و جاشایه‌تی ده‌دا له‌ باشوری کوردستان، موهته‌دی هه‌مان مانای هه‌بوو له‌و کاته‌ی شۆڕشی ڕۆژهه‌ڵاتی کوردستان دا.
ئه‌حمه‌د تۆفیق خزمه‌تێکی یه‌کجار زۆری به‌ شۆڕشی باشوری کوردستان و شه‌خسی مه‌لامسته‌فا بارزانی کرد. چه‌ندین ساڵ شان به‌شانی هاوڕێیه‌کانی له‌ دژی داگیرکه‌ری ئێڕاق دا شه‌ڕی ده‌کرد. هه‌وڵ و خه‌باتی شێلگیرانه‌ی ئه‌حمه‌د تۆفیق بۆ یه‌کگرتویی هه‌موو باڵه‌کانی شۆڕش له‌ هه‌ر چوار پارچه‌ی کوردستان بوو.
دوای تێکه‌ڵاوی مه‌لامسته‌فا بارزانی له‌ گه‌ڵ حکوومه‌تی ئێران له‌ ساڵی 1968دا، بارزانی پشتی کرده‌ ئه‌حمه‌د تۆفیق و چه‌ندکه‌س له‌ به‌ ڕێوبه‌رانی حیزبی دێموکڕاتی کوردستانی وه‌ک سه‌دیق هه‌نجیری، مه‌لا ڕه‌حیم مه‌رجه‌لانی که‌ ئه‌ندامی کۆمیته‌ی ناوه‌ندی بوون، به‌ده‌ستوری مه‌سته‌فا بارزانی گیران و بێسه‌ر و شوێن کران.
به‌دوای ئه‌م ڕوداوه‌ دا له‌ بهاری ساڵی 1968 دا سولێمان موعینی له‌گه‌ڵ خه‌لیل شه‌وباش له‌ لایه‌ن بارزانیه‌کانه‌وه‌ گیران وله‌ پایزی هه‌مان ساڵ دا به‌ کوژراوی ته‌سلیمی حکوومه‌تی ئێران کرانه‌وه‌. له‌ هه‌مان کات دا ساڵح لاجانی و ده‌ هاوڕی تری له‌ لایه‌ن بارزانیه‌کان گیران و به‌ سنوری حاجیه‌مه‌ران دا ته‌سلیمی ئێران کرانه‌وه‌. ساواک ده‌ست به‌جێ ساڵح لاجانی و دوو هاوڕێی تری له‌ گوندی جه‌ڵدیانی سه‌ربه‌ شاری پیرانشارله‌ پێش چاوی خه‌ڵک زینده‌ به‌گۆڕکردن. ئه‌وانه‌ی تریش له‌ زیندان دا بێ سه‌روشوێن کران. ته‌نیا که‌سێک به‌ناوی شێخه‌ی گردێنێ ئازاد کرا که‌ پێناسی ئێڕاقی له‌ گیرفان دا بوو.
پاش ئه‌م ڕوداوانه‌ ئه‌حمه‌د تۆفیق له‌ کۆتای ساڵی 1969 دا له‌ ترسی مه‌لامسته‌فا بارزانی که‌ نه‌کا ته‌سلیمی حکوومه‌تی ئێرانی کاته‌وه‌، ناچار له‌ باشوری کوردستان به‌ره‌و به‌غدا ڕای کرد و داوای مافی په‌نابه‌ری سیاسی له‌ حکوومه‌تی ئێڕاق کرد.
ئه‌حمه‌د تۆفیق له‌ به‌غدا بوو، و پاش ماوه‌یه‌ک 27 که‌س له‌ هاوڕێ پێشمه‌رگه‌کانی له‌ کوردستانه‌وه‌ چوون بۆ لای، که‌ له‌ناویان دا که‌سێک به‌ناوی ئه‌حمه‌د نستانی هه‌بوو. ئه‌حمه‌د تۆفیق له‌ به‌غدا مه‌قه‌ڕێکی کرده‌وه‌ و خه‌ریکی په‌روه‌رده‌ی ئه‌م 27 که‌سه‌ بوو.
له‌ هه‌مان کات دا دوکتۆر ڕه‌حمان قاسملو به‌م هاڵۆزیه‌ی کوردستانی زانی و به‌هاوکاری عه‌بدوڵخالق سامه‌ڕائی که‌ ئه‌ندامێکی به‌رجه‌سته‌ حکوومه‌تی به‌عسی ئێڕاق بوو، له‌ ئه‌وروپاوه‌ خۆی گه‌یاندوه‌ به‌غدا.
له‌ به‌غدا دوکتۆر ڕه‌حمان قاسملو تێکه‌ڵاوی خۆی له‌گه‌ڵ ئه‌حمه‌د نستانی په‌یدا کرد، بۆ ئه‌وه‌ی که‌ پلانی له‌ ناوبردنی ئه‌حمه‌د تۆفیق دابڕێژێت. پلانه‌که‌ به‌م شێوه‌یه‌ ده‌بێت:
ڕه‌حمان قاسملو به‌ ئه‌حمه‌د نستانی ده‌ڵێت: "تۆ لای ئه‌حمه‌د تۆفیق بڵێ که‌ ده‌توانم بچم له‌ کوردستانه‌وه‌ زیاتر له‌ 200 پێشمه‌رگه‌ی حیزب بۆ به‌غدا له‌گه‌ڵ خۆم بێنم، بۆ ئه‌وه‌ی که‌ ئه‌وانیش بێنه‌ ئێره‌ و با به‌ده‌ستی بارزانیه‌کان تێدا نه‌چن. پاشان که‌ تۆ به‌ره‌و کوردستان وه‌ڕێ که‌وتی، من نامه‌یه‌ک به‌ناوی ئه‌حمه‌د تۆفیقه‌وه‌ ده‌نوسم که‌ بۆ مه‌لامسته‌فا بارزانی و سی.ئای.ئه‌ی (سازمانی جاسوسی ئه‌مریکا)ی ناردبێ. پاشان من خۆم کارێک ده‌که‌م که‌ له‌ سه‌یته‌ره‌ی (ویستگای پشکنینی) که‌رکوک دا له‌ لایه‌ن کاربه‌ده‌ستانی ده‌ستگای ئه‌منی به‌عسی ئێڕاقه‌وه‌ بگیرێی و نامه‌که‌ت لێ ئاشکرا بێت. تۆش پاش گیرانت بڵێ ئه‌وه‌ ڕاسته‌ و ئه‌حمه‌د تۆفیق سه‌ر به‌ بارزانی و ئه‌مریکایه‌، و منیشی به‌ زۆر ناردوه‌ بۆ ئه‌م چالاکیه‌."
قاسملو به‌و شێوه‌یه‌ به‌ قسه‌کانی خۆی درێژه‌ ده‌دات:
"کاک ئه‌حمه‌د نستانی هیچ نیگه‌رانی خۆت مه‌به‌، ئێمه‌ پاشان تۆ ئازاد ده‌که‌ین و به‌و شێوه‌ یه‌ ئه‌حمه‌د تۆفیق له‌ ناو ده‌به‌ین و خۆمان ده‌ست به‌سه‌ر حیزبی دێموکڕاتی کوردستان داده‌گرین و ده‌بینه‌ خاوه‌نی حیزب."
پلانه‌که‌ چۆن دوکتۆر ڕه‌حمان قاسملو دای ڕشت بوو، به‌هه‌مان شێوه‌ و به‌داخوازی دڵی ئه‌و سه‌ری گرت، و ئه‌حمه‌د تۆفیق له‌ لایه‌ن حکوومه‌تی ئێڕاقه‌وه‌ گیراو خرایه‌ به‌ندیخانه‌ی ئه‌بووغه‌ریبی به‌غداوه‌.
به‌ قسه‌ی تاهیری خوشکه‌زای ئه‌حمه‌د تۆفیق که‌له‌گه‌ڵ ئه‌و دا له‌ زیندانی ئه‌بوو غه‌ریبی به‌غدا بووه‌، تاهیر به‌ چاو به‌ستراوی گوێی لێ بووه‌ که‌ حه‌مه‌ده‌مین سیڕاجی به‌ده‌ستوری ڕه‌حمان قاسملو شکه‌نجه‌ی ئه‌حمه‌د تۆفیقی کردوه‌.
ئه‌حمه‌د تۆفیق به‌ حه‌مه‌ده‌مین سیڕاجی ده‌ڵێت:
"ئاخر بۆچی شکه‌نجه‌م ده‌که‌ی "شینه‌ ڕێوی"، خۆ له‌ هه‌ر به‌رگێک دا بی ده‌تناسمه‌وه‌، هه‌ی نامه‌ردی خۆفرۆش، من چ خراپه‌یه‌کم ده‌رهه‌ق به‌ تۆ کردوه‌."
حه‌مه‌ده‌مین سیڕاجی له‌ وه‌ڵام داده‌ڵێت:
"ئه‌وه‌ ده‌ستوری دوکتۆر ڕه‌حمان قاسملویه‌ و تۆ ده‌بێ له‌ ناو تیزاو (ئه‌سید) دا بکوڵێن درێت".
به‌م شێوه‌یه‌ سه‌رۆکی شۆڕشی ئه‌وسای ڕۆژهه‌ڵاتی کوردستان و سکرتێری گشتی حیزبی دێموکڕاتی کوردستان، ئه‌حمه‌د تۆفیق، به‌ ده‌ستی حه‌مه‌ده‌مین سیڕاجی و به‌ده‌ستوری دوکتۆر ڕه‌حمان قاسملو و سه‌ددام حوسێن له‌ ناو تیزاو دا کوڵیندرا و ته‌رمه‌که‌شی بێ سه‌رشوێن کرا.

ئه‌حمه‌د تۆفیق له‌ ساڵی 1950 تا 1971ی زاینی که‌ بێ سه‌روشوێنیان کرد، ڕابه‌ری شۆڕشی ڕۆژهه‌ڵاتی کوردستان و سکرتێری حیزبی دێموکڕاتی کوردستان بوو. ئه‌حمه‌د تۆفیق مرۆڤێکی شۆڕشگێڕ و دڵسۆزی گه‌ل و نیشتمانه‌که‌ی بوو، مرۆڤی خه‌باتکردن بوو، مرۆڤێک بوو که‌ قه‌ت له‌ کار و هه‌ڵسوڕانی سیاسی دا پشودانی نه‌بوو. ئه‌و‌ مرۆڤێکی کورد بوو که‌ ته‌نانه‌ت ده‌یگوت کوردستان ده‌زگیرانی منه‌ و تا کوردستان ئازاد نه‌بێت، من زه‌ماوه‌ند ناکه‌م. تا گیان به‌ختکردنی هه‌ر به‌ئاواتی سه‌ربه‌خۆیی کوردستان بوو.



پاشان دوکتۆر ڕه‌حمان قاسملو له‌ ساڵی 1972 دا له‌گه‌ڵ حکوومه‌تی به‌عسی ئێڕاق دانیشتنه‌کی نهێنی به‌ناوی کۆنگره‌ی سێهه‌می حیزب به‌ست و حیزبێکی تازه‌ی به‌ناوی حیزبی دێموکڕاتی کوردستانی ئێران دامه‌زراند. حکوومه‌تی به‌عس وشه‌ی ئێرانی به‌ناوی حیزبی دێموکڕاته‌وه‌ زیاد کرد و ڕه‌حمان قاسملوی به‌ سکرتێری ئه‌م حیزبه‌ دیاری کرد.
پاش ئاش به‌تاڵی مه‌لامسته‌فا بارزانی له‌ ساڵی 1975 دا، ئه‌ندامانی به‌ڕیوه‌به‌رایه‌تی حیزبی دێموکڕاتی کوردستان که‌ هاوڕێیانی ئه‌حمه‌د تۆفیق بوون، له‌لایه‌ن ژاندرمه‌ی ئێران و عه‌سکه‌ری ئێڕاقه‌وه‌ گه‌مارۆدران، و له‌ ناچاری بڕیاریان دا که‌ داوای مافی په‌نابه‌ری سیاسی له‌ حکوومه‌تی ئێڕاق بکه‌ن. له‌ئاکام دا 55 که‌س له‌ به‌ڕێوبه‌رایه‌تی حیزبی دێمو‌کڕاتی کوردستان له‌ قه‌ندیل هاتنه‌ خوار وله‌ شارۆچکه‌ی سه‌نگه‌سه‌ری باشوری کوردستان، به‌ هاوکاری بایزی هه‌باساغای سه‌رکه‌پکان، که‌ سه‌رۆک خێڵێکی ئه‌و ناچه‌یه‌ بوو، داوای مافی په‌نابه‌ری سیاسیان له‌ حکوومه‌تی ئێڕاق کرد.

ئه‌و 55 که‌سه‌ بۆ ماوه‌ی 9 ڕۆژ له‌ شاری ڕانیه‌ ڕاگیران، و پاشان حکوومه‌تی ئێڕاق بڕیاری دا که‌ مافی په‌نابه‌ری سیاسیان بداتێ و کوێیان پێخۆش بێت له‌ وێ نێشته‌جێ بن. به‌ڵام به‌دوای تێپه‌ڕبوونی دوو ڕۆژ به‌سه‌ر وه‌رگرتنی مافی په‌نابه‌ری سیاسی بۆ ئه‌و 55 که‌سه‌، دوو خائین و جاشی کورد به‌ ناوه‌کانی "که‌ریم حه‌داد" و "حه‌مه‌ده‌مین سیڕاجی" که‌ له‌ جه‌ماعه‌تی قاسملو بوون، به‌جل و به‌رگی سه‌ربازی ئێڕاقی(مغاویری) و چه‌ند ترومبێلی گه‌وره‌ی سه‌ربازی (زیل عه‌سکه‌ری) و عه‌سکه‌رێکی زۆره‌وه‌ هاتنه‌ شاری ڕانیه‌ و ئه‌و 55 که‌سه‌یان خسته‌ ناو ترومێله‌کانیان و به‌ره‌و که‌رکوک و خانه‌قین و پاشان له‌ هه‌مان ڕۆژدا له‌ ڕێگه‌ی سنوری خوسره‌ویه‌وه‌ ته‌سلیمی ژاندرمه‌ری ئێرانیان کردن‌.

به‌م شێوه‌یه‌ پلانی هاوبه‌شی داڕێژراوی قاسملو و که ر‌یم حیسامی، به‌هاوکاری سه‌ددام حوسێن و حکوومه‌تی به‌عس، گه‌یشته‌ ئه‌نجام.
دوای بێ سه‌ر و شوێن کردنی ئه‌حمه‌د تۆفیق و ته‌سلیم کردنه‌وه‌ی 55 که‌س له‌ هاوڕێیانی، هاوڕێیه‌کی ئه‌وکاتی دوکتۆر عه‌بدو ڕه‌حمان قاسملو به‌ناوی "سه‌ید ڕه‌سوی بابی گه‌وره"‌، له‌ قاسملوی پرسی بوو:

"بۆچی هه‌موو سه‌کرده‌کانی حیزبی دێموکڕاتی کوردستانت ته‌سلیمی ئێران کردنه‌وه‌، به‌ڵام ئه‌حمه‌د تۆفیقت بۆ خۆت کوشت."

دوکتۆر ڕه‌حمان قاسملو له‌ وه‌ڵام دا ده‌ڵێت:

"ئه‌حمه‌د تۆفیق زۆر له‌ من زیره‌کتر و به‌تواناتر بوو، له‌ هه‌ر شوێنێک با، حیزبێکی به‌ تواناتری له‌ حیزبه‌که‌ی من دروست ده‌کرد. من توانای به‌ره‌نگار کردنه‌وه‌م له‌گه‌ڵ ئه‌و نه‌بوو، له‌به‌ینم برد که‌ بتوانم به‌ ئاسوده‌یی خۆم سکرتێریه‌تی بکه‌م. به‌ڵام ئه‌وانه‌ی تر که‌ ته‌سلیمی ساواک کرانه‌وه‌، ئیتر ساواک له‌ ناو زیندان دا ده‌یان ڕزێنێت و ده‌رسێکیان پێده‌دات که‌ هه‌رگیز نه‌توانن له‌ به‌رنابه‌ر من دا سه‌رکه‌ون."
له‌گه‌ڵ ئازاد بوونی ڕۆژهه‌ڵاتی کوردستان و ڕوخانی شای ئێران، حکوومه‌تی به‌عسی ئێڕاق، جه‌ماعه‌تی قاسملوی به‌ چه‌ک و پاره‌یه‌کی یه‌کجار زۆره‌وه‌ ڕه‌وانه‌ی ڕۆژهه‌ڵاتی کوردستان کرد و به‌م شێوه‌ حکوومه‌تی به‌عس به‌ناوی حیزبی دێموکڕاتی کوردستانی ئێران، ده‌ستی به‌سه‌ر ناوچه‌که‌ داگرت. به‌م شێوه‌یه‌ ڕاستیه‌کان له‌ خه‌ڵکی کوردستان شاردرانه‌وه‌ و خه‌یانه‌ت سه‌رکه‌وت.



+ نوشته شده در 26 / 6 / 1391برچسب:, ساعت توسط دابراو |

منوی اصلی

دسته بندی خبر ها

درباره ی ما


ده نگێکی جیاواز له ناو حیزبی دێموکرات صدایی متفاوت از درون حزب دمکرات

آرشیو

نویسندگان

پیوند های وبلاگ

لینک های روزانه

امکانات

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 33
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 40
بازدید ماه : 692
بازدید کل : 220323
تعداد مطالب : 226
تعداد نظرات : 156
تعداد آنلاین : 1


خدمات وبلاگ نویسان
قالب وبلاگ - یاس تم

صفحه قبل 1 ... 8 9 10 11 12 ... 17 صفحه بعد

کلیه ی حقوق مادی و معنوی وبلاگ tarikere محفوظ می باشد.
قالب وبلاگ - بازی آنلاین - طراحی سایت

بازی آنلاین

بازی آنلاین

عکس

طراحی سایت

ابزار وبلاگ

قالب وبلاگ

موسیقی بی کلام

دانلود اندروید

گرافیک - ابزار طراحی

برترین مطالب