خانه | پست الکترونیک | آرشیو

صدایی دیگر = ده نگێکی جیاواز

تماس بانویسنده ازطریق ایمیل:tarikeredemokrat@yahoo.com


سلسله مباحث"قاسملو به روایت تاریخ معاصر"3

قسمت سوم:

الف‌ ـ ادوار تاریخ‌ حزب‌ توده‌ ـ دوران‌ فرار از ایران‌:  در كردستان‌ گروهی‌ كه‌ قاسملو، غنی‌ بلوریان‌، عزیز یوسفی‌، سیمان‌ یعنی ‌ملا آواره‌ و... جز نمایندگان‌ حزب‌ دمكرات‌ كردستان‌ معرفی‌ می‌شوند، سرنوشت‌ گوناگونی‌ داشتند... در حالی‌ كه‌ قاسملو از پلكان‌ خیانت‌ عروج‌ كرد و به‌ یكی‌ از شناخته‌ترین‌ دشمنان‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ مبدل‌ شد، كسی‌ مانند سلیمان‌ معینی‌ فدای‌ سازش‌ ملامصطفی‌ بارزانی‌ با شاه‌ شد وبه‌ دست‌ عمال‌ ملا مقتول‌ شدند. راه‌ ماركسیسم‌ ـ خواه‌ و از شوروی‌ و خواه‌ طراز چینی‌ ـ چاره‌ كار نبود وآزمایش‌ با آن‌ دائماً به‌ بن‌بست‌ رسید. گویا تجربه‌ كیانوی‌ها، قاسملوها، ملكی‌ها، كه‌ هر كدام‌ این‌ راه‌ ضدمردمی‌ را پیمودند و با شكست‌ مواجه‌شدند، بس‌ نبود.
ب‌ ـ شوروی‌ و ایران‌: به‌ هنگام‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ شوروی‌ با نگرانی‌ در انتظار نتیجه‌ بود. درجریان‌ كنگره‌ نوبتی‌ حزب‌ كمونیست‌ شوروی‌، برژنف‌ در گزارش‌ خود ازانقلاب‌ ایران‌ یاد كرد و از اسلام‌ سخن‌ گفت‌ و آن‌ را به‌ دو جریان‌ مستقیم‌ تقسیم‌ كرد، كه‌ یكی‌ در خدمت‌ مقاصد ارتجاعی‌ و امپریالیستی‌ است‌ و دیگری‌ در خدمت‌ مردم‌ و ابراز امید داری‌ كرد كه‌ اسلام‌ در ایران‌ درخدمت‌ مردم‌ باشد. البته‌ این‌ اظهار نظر نشانه‌ احتیاط‌ شوروی‌، به‌ اصطلاح ‌ملاحظه‌ و مراعات‌ همسایگی‌ و نبستن‌ درهاست‌. ولی‌ در عمل‌ شوروی‌، رفتار دیگری‌ در پیش‌ گرفت‌ كه‌ با اظهارنظر برژنف‌ تفاوت‌ بسیاری‌ دارد.از اشتغال‌ نظامی‌ افغانستان‌ به‌ اتحاد شوروی‌ بی‌طرفی‌ بین‌ ایران‌ و عراق‌، بذل‌ و بخشش‌ اسلحه‌ از تانك‌ و موشك‌ و هواپیماهای‌ جنگ‌ به‌ عراق‌ تاحمایت‌ از گروه‌های‌ فتنه‌انگیز و تجزیه‌طلب‌ مانند: حزب‌ دمكرات‌ كردستان‌ (قاسملو)، رجوی‌ و... روابط‌ خصمانه‌ای‌ است‌ كه‌ در پیش‌ گرفته‌شده‌ است‌.
ج‌ ـ بخش‌ مجله‌: در مجله‌ مسایل‌ صلح‌ و سوسیالیسم‌ در كشور چكسلواكی‌، كه‌ حزب‌ توده‌در حمایت‌ تجربه‌ آن‌ نماینده‌ داشت‌، می‌گوید در پراگ‌ حوزه‌ مركب‌ ازافرادی‌ بسیار متنافرالطبع‌ و مختلف‌السلیقه‌ تشكیل‌ می‌شد كه‌ مركز زد وخورد دائمی‌ بود. قسمتی‌ از این‌ حوزه‌ به‌ تدریج‌ از حزب‌ دور شدند و به‌ایران‌ بازگشتند و یا در كشورهای‌ اروپای‌ غربی‌ سكونت‌ گزیدند. برخی‌ ازآن‌ها، پس‌ از انشعاب‌ دوم‌ قاسمی‌ ـ فروتن‌، بدون‌ ترك‌ پراگ‌، از شركت‌ درحوزه‌ دوری‌ جستند. برخی‌ از آن‌ها مانند قاسملو، به‌ حكمی‌ مشی‌دیگری‌ را در پیش‌ گرفتند كه‌ این‌ یكی‌ در مبداء، به‌ رأس‌ گروه‌ كردهای‌ایرانی‌ مهاجر به‌ رهبری‌ رسید.
د ـ وضع‌ توده‌ای‌ها در خارج‌: در بخش‌ غلام‌ یحیی‌ و دولت‌ در تبعید می‌گوید: غلام‌ در رخنه‌ وسیع‌ درسازمان‌ حزب‌ توده‌ بر دو سازمان‌ دیگر نیز دست‌ گذارد، یعنی‌ بر هیئت‌ تحریریه‌ رادیوی‌ پیك‌ ایران‌، واقع‌ در صوفیه‌ (بلغارستان‌) و رادیوی‌ ظاهراًمستقل‌ صدای‌ ملی‌ ایران‌، در پیك‌ ایران‌ به‌ ویژه‌ در دوران‌ ریاست‌ حمیدصفری‌، ابتكار در دست‌ غلام‌ بود. دو بخش‌ برای‌ پخش‌ به‌ زبان‌ آذربایجان‌كردی‌ تشكیل‌ شدند و مشغول‌ كار بودند. با آنكه‌ آذربایجان‌ شوروی‌ تحت‌نظر رحیم‌ قاضی‌ و علی‌ گلاویژ، سازمان‌ حزب‌ دمكرات‌ كردستان‌ نیزوجود داشت‌، این‌ سازمان‌ به‌ تفرقه‌ وابستگی‌ داشت‌. البته‌ در اثر مساعی ‌رهبری‌ حزب‌ توده‌، سازمان‌ جداگانه‌ای‌ برای‌ انتشار كردستان‌ ـ ارگان‌حزب‌ دمكرات‌، كردستان‌ ـ به‌ وجود آمد و تا مدتی‌ كه‌ قاسملو یك‌ عضوحزب‌ توده‌ مقیم‌ در پراگ‌ بود، كردستان‌ تحت‌نظر او و شركت‌ هیأت‌ تحریریه‌ ای‌ در كسب‌ از گلاویژ و قزلچی‌ منتشر می‌شد. ولی‌ بعدها كه‌مانند حساب‌ خودش‌ خود را از حزب‌ جدا كرد و در بغداد مستقر شد.كردستان‌ را با لطایف‌ الحیل‌ از چنگ‌ رهبری‌ حزب‌ توده‌ خارج‌ كرد ودر بغداد سازمان‌ مستقل‌ حزب‌ دمكرات‌ كردستان‌ را به‌ وجود آورد.»

منبع‌: كتاب‌ كژراهه‌، احسان‌ طبری‌ [امیركبیر، تهران‌، چاپ‌ سوم‌،1367]

ادامه دارد...



+ نوشته شده در 15 / 2 / 1391برچسب:, ساعت توسط دابراو |

سلسله مباحث"قاسملو به روایت تاریخ معاصر"2

قسمت دوم:انشعاب‌ در «حزب‌ دمكرات‌»

ولی‌ به‌ زودی‌ روشن‌ شد كه‌ قاسملو حزب‌ توده‌ و جناح‌ توده‌ای‌ بلوریان‌ رابازی‌ می‌دهد و نقشه‌های‌ خاص‌ خود را در سر می‌پرورد، كه‌ با نقشه‌های‌ حزب‌ توده‌ همخوان‌ نیست‌. تشدید تعارض‌ «حزب‌ دمكرات‌»، به‌ عنوان‌یك‌ گروه‌ محارب‌، با انقلاب‌ اسلامی‌ سرانجام‌ حزب‌ توده‌ را مجبور كرد تااز این‌ میان‌ یكی‌ را انتخاب‌ كند. بدینسان‌، مواضع‌ حزب‌ توده‌ در قبال‌«حزب‌ دمكرات‌» همان‌ مسیری‌ را طی‌ كرد كه‌ در رابطه‌ با «مجاهدین‌خلق‌» می‌پیمود.در 22 دی‌ماه‌ 1358، هنوز حزب‌ توده‌، «حزب‌ دمكرات‌» را انقلابی ‌دمكرات‌، ولی‌ خطاكار و چپ‌رو، می‌دانست‌ و آن‌ را به‌ سوی‌ مشی‌ «جبهه ‌متحد خلق‌» دعوت‌ می‌نمود. در نامه‌ كمیته‌ مركزی‌ حزب‌ توده‌ به‌ كمیته ‌مركزی‌ «حزب‌ دمكرات‌ كردستان‌ ایران‌» چنین‌ آمده‌ است‌:
«دوستان‌ گرامی‌!... شما خوب‌ می‌دانید كه‌ دولت‌ بعثی‌ عراق‌ باارسال‌ اسلحه‌ و پول‌ و مهمات‌ و آذوقه‌، از گروه‌های‌ وابسته‌ به‌خود و گروه‌های‌ دیگر ضدانقلابی‌، از دار و دسته‌ شیخ‌ عثمان‌ و شیخ‌ جلال‌ و زرگاری‌ها گرفته‌ تا كومله‌ و دار و دسته‌ سرهنگ‌ علیار با تمام‌ قوا پشتیبانی‌ می‌كند... انقلاب‌ ایران‌ از رهبری‌ حزب ‌دمكرات‌ كردستان‌ ایران‌، حزبی‌ كه‌ بدون‌ شك‌ بخش‌ چشمگیری ‌از بهترین‌ فرزندان‌ انقلابی‌ میهن‌ دوست‌ خلق‌ كرد در صفوفش‌ گردآمده‌اند، می‌طلبد كه‌ بی‌درنگ‌ در كشیدن‌ خط‌ مشخص‌ و بدون‌ابهام‌ جدائی‌ میان‌ نیروهای‌ میهن‌دوست‌ و ترقی‌خواه‌ كرد وگروه‌های‌ ضدانقلابی‌ و خیانت‌ پیشه‌ وابسته‌ به‌ دشمنان‌ انقلاب‌، به‌ اقدام‌ همه‌ جانبه‌ و عملی‌ دست‌ زند و از این‌ راه‌ كمك‌ مؤثری ‌به‌ تثبیت‌، تحكیم‌ گسترش‌ انقلاب‌ برساند...».حزب‌ توده‌ در شرایطی‌ این‌ نامه‌ تبلیغاتی‌ سر گشاده‌ را به‌ قاسملومی ‌نگاشت‌ كه‌ به‌ خوبی‌ از كمك‌های‌ مالی‌ صدام‌ به‌ قاسملو اطلاع‌ داشت‌و حتی‌ به‌ افشای‌ آن‌ دست‌ زده‌ بود. به‌ هر روی‌، اختلاف‌ مشی‌ حزب‌ توده‌ با خط‌ قاسملو منجر به‌ تعارض‌جدی‌ دو جناح‌ در درون‌ كمیته‌ مركزی‌ «حزب‌ دمكرات‌ كردستان‌» شد ودر جلسه‌ 17 اردیبهشت‌ 1359 آن‌، این‌ جناح‌بندی‌ به‌ صف‌آرائی‌ كامل‌كشید. سرانجام‌ جناح‌ بلوریان‌ در 25 خرداد 1359 با اعلام‌ مواضع‌، جدائی‌ خود را از جناح‌ قاسملو اعلام‌ داشت‌ و خود را «حزب‌ دمكرات‌كردستان‌ ایران‌ (پیرو كنگره‌ چهارم‌)» نامید. این‌ تحول‌ نشانگر آن‌ بود كه‌حزب‌ توده‌ در مقطع‌ سال‌ 1359 همگامی‌ بیشتر با «حزب‌ دمكرات‌» رامخل‌ استراتژی‌ مسخ‌ انقلاب‌ و منافی‌ با تاكتیك‌ «جبهه‌ متحد خلق‌»می‌داند. از این‌ مقطع‌، حزب‌ توده‌ جناح‌ قاسملو را به‌ عنوان‌ ضدانقلاب‌ و«جبهه‌ براندازی‌» ارزیابی‌ نمود.
در اسناد پلنوم‌ هفدهم‌ كمیته‌ مركزی‌حزب‌ توده‌ (فروردین‌ 1360) چنین‌ آمده‌ است‌:
«نیروهای‌ مشخص‌ جبهه‌ براندازی‌ در درون‌ كشور عبارتند ازبقایای‌ وابستگان‌ رژیم‌ سرنگون‌ شده‌، یعنی‌ بزرگ‌ مالكان‌... ستون‌ پنجم‌ سیاسی‌ آمریكا كه‌ به‌ صورت‌ گروه‌های‌ فاشیست ‌مآب‌ چپ‌نمای‌ چینی‌ ـ آمریكائی‌ مانند «رنجبر»، «پیكاری‌ها»، «اتحادیه‌ كمونیست‌ها»، «كومله‌»، جناح‌ قاسملو در حزب‌دمكرات‌ كردستان‌ ایران‌ و سایر دسته‌های‌ ضدانقلابی‌ دركردستان‌ و بلوچستان‌ و نظایر آن‌ فعالیت‌ می‌كنند».از نیمه‌ دوم‌ سال‌ 1359، حزب‌ توده‌ به‌ وسیله‌ سازمان‌ وابسته‌ به‌ خوددر كردستان‌ به‌ افشاگری‌ علیه‌ قاسملو دست‌ زد و كوشید تا «پیروان‌ كنگره‌ چهارم‌» را به‌ یك‌ آلترناتیو توده‌ای‌ در مقابل‌ جناح‌ قاسملو بدل‌ سازد.

منبع‌: كتاب‌ سیاست‌ و سازمان‌ حزب‌ توده‌ ایران‌ از آغاز تا فروپاشی ‌(مؤسسه‌ مطالعات‌، چاپ‌ اول‌، تهران‌، 1370)

ادامه دارد...



+ نوشته شده در 14 / 2 / 1391برچسب:, ساعت توسط دابراو |

سلسله مباحث"قاسملو به روایت تاریخ معاصر"1

قسمت اول:پیشینه‌ تاریخی‌ حزب‌ دمكرات‌ كردستان‌ ایران‌

حزب‌ دمكرات‌ كردستان‌ ایران‌، یك‌ جریان‌ قوم‌گرایانه‌ و ملی‌گرایانه‌ كرده‌بود كه‌ در 25 مرداد 1324 توسط‌ ارتش‌ سرخ‌ شوروی‌، به‌ منظور مقابله‌ باكردهای‌ وابسته‌ به‌ انگلیس‌ تأسیس‌ شد و در 2 بهمن‌ 1324 به‌ تشكیل‌جمهوری‌ خودمختار كردستان‌ ایران‌ به‌ رهبری‌ قاضی‌ محمد دست‌ زد.این‌ حركت‌ در پی‌ وعده‌های‌ مساعد میرجعفر باقروف‌، دبیر كل‌ حزب‌كمونیست‌ و دیكتاتور آذربایجان‌ شوروی‌، صورت‌ گرفت‌. اسناد وزارت‌خارجه‌ انگلیس‌ چنین‌ گزارش‌ می‌دهد: «در سپتامبر 1945 ]آذر 1324[ دسته‌ای‌ از رؤسای‌ طوایف‌ كردبه‌ سرپرستی‌ رهبر جنبش‌ خودمختاری‌ كردستان‌، قاضی‌ محمد حضیری‌ و نوری‌بیگ‌ به‌ باكو دعوت‌ شدند. در باكو هیئت ‌اعزامی‌ ملاقات‌هائی‌ با رئیس ‌جمهور آذربایجان‌ شوروی ‌باقروف‌ به‌ عمل‌ آوردند كه‌ در ضمن‌ این‌ ملاقات‌ها باقروف‌ به‌آن‌ها قول‌ داد كه‌ كمك‌ و مساعدت‌ و حمایت‌ دولت‌ شوروی‌ رابرای‌ كسب‌ استقلال‌ كردستان‌ جلب‌ خواهد كرد، مشروط‌ بر آنكه‌كردها نیز از فرقه‌ دمكرات‌ آذربایجان‌ پشتیبانی‌ و حمایت‌ نمایند...». «دولت‌ خودمختاری‌ كردستان‌» 11 ماه‌ بیشتر دوام‌ نیاورد و در پی‌توافق‌ شوروی‌ و انگلیس‌ و آمریكا، به‌ همراه‌ حكومت‌ پوشالی‌ « فرقه‌دمكرات‌» در آذربایجان‌، توسط‌ ارتش‌ شاه‌ فرو پاشید و قاضی‌ محمداعدام‌ شد. حزب‌ توده‌ « حزب‌ دمكرات‌ كردستان‌ ایران‌» را مورد تائیدكامل‌ خود قرار می‌داد و در سال‌های‌ بعد در كردستان‌ از فعالیت‌ مستقل‌ خودداری‌ كرد و با نام‌ «حزب‌ دمكرات‌ كردستان‌ ایران‌»، كه‌ در واقع‌ نقش‌كمیته‌ ایالتی‌ حزب‌ توده‌ را در كردستان‌ ایفاء می‌كرد، تشكیلات‌ خود راایجاد نمود. در سال‌های‌ 1337-1338، كمیته‌ كردستان‌ لو رفت‌ و اعضاءمؤثر آن‌ (اسماعیل‌ قاسملو، دكتر مولوی‌، غنی‌ بلوریان‌، عزیز یوسفی‌، حسن‌ شریعت‌) دستگیر شدند. عبدالرحمن‌ قاسملو (برادر اسماعیل‌قاسملو) با تعهد همكاری‌ به‌ ساواك‌ آزاد شد، ولی‌ به‌ اروپای‌ شرقی‌ گریخت‌. اسماعیل‌ نیز به‌ همكاری‌ با «ساواك‌» پرداخت‌ و چند سال‌ بعد محفل‌ ماركسیستی‌ بهروز نابت‌ را در تبریز لو داد. دكتر مولوی‌ و حسن‌شریعت‌ نیز با ابراز ندامت‌ آزاد شدند. سلیمان‌ معینی‌، از اعضاء دیگر این‌كمیته‌، به‌ عراق‌ گریخت‌ و بعدها در سال‌ 1346 در یك‌ حركت‌ مسلحانه ‌در كردستان‌ ایران‌ كشته‌ شد. از اعضاء كمیته‌ كردستان‌ غنی‌ بلوریان‌ وعزیز یوسفی‌ تا آستانه‌ پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ در زندان‌ ماندند.
در سال‌های‌ 1340-1350 نیز حزب‌ توده‌ كوشید تا نام‌ «حزب‌ دمكرات‌ كردستان‌ ایران‌» را حفظ‌ كند و لذا در چكسلواكی‌ توسط‌ علی‌ گلاویژ، حسن‌ قزلچی‌ و عبدالرحمن‌ قاسملو به‌ انتشار نشریه‌ كردستان ‌دست‌ زد. در واقع‌، حزب‌ توده‌ خود را وارث‌ منحصر به‌ فرد «حزب ‌دمكرات‌ كردستان‌» می‌دانست‌. در پیام‌ كمیته‌ مركزی‌ حزب‌ توده‌ به‌ مناسبت‌ 30 مین‌ سالگرد جمهوری‌ خودمختاری‌ كردستان‌ این‌ مسأله ‌نمایان‌ است‌: «ما از همه‌ مبارزان‌ انقلابی‌ كرد در ایران‌ دعوت‌ می‌كنیم‌ كه‌ مانند مبارزان‌ انقلابی‌ آذربایجان‌ و سایر خلق‌های‌ ایران‌ به‌ حزب‌ توده‌ ایران‌ بپیوندند و سنت‌ انقلابی‌ یگانگی‌ سازمانی‌ و سیاسی‌ حزب ‌دمكرات‌ كردستان‌ ایران‌ را با حزب‌ مادر، حزب‌ سراسری‌ طبقه ‌كارگر ایران‌، دوباره‌ زنده‌ كنند. رفقای‌ عزیز كرد!... گروه‌های‌ جداگانه‌ حزب‌ كردستان‌ ایران‌ را بر پایه‌ برنامه‌ سیاسی‌ وتوصیه‌های‌ سازمانی‌ حزب‌ توده‌ ایران‌ به‌ وجود آورید و با مراكز حزب‌ توده‌ ایران‌ رابطه‌ برقرار كنید!».قاسملو در چكسلواكی‌ تحت‌ تأثیر سوسیالیسم‌ دمكراتیك‌ الكساندردوبچك‌ و نیز القائات‌ همسر یهودی‌ خود ـ هلنا ـ به‌ تدریج‌ به‌ غرب‌ گرایش ‌یافت‌ و پس‌ از چندی‌ به‌ بغداد رفت‌. او در آنجا موفق‌ شد كه‌ با حمایت ‌سرویس‌های‌ جاسوسی‌ غرب‌ و با ترفندهای‌ مختلف‌ رهبری‌ حزب‌ توده‌را اغواء كند و نشریه‌ كردستان‌ را، به‌ عنوان‌ ارگان‌ «حزب‌ دمكرات ‌كردستان‌ ایران‌» به‌ دست‌ گرفته‌ و انتشار دهد. قاسملو در عین‌ حال‌ مناسبات‌ حسنه‌ خود را با حزب‌ توده‌ محفوظ‌ داشت‌ و كوشید تا خود رادر موضع‌ سوسیالیسم‌ دمكراتیك‌ جا اندازد و وجهه‌ منفی‌ وابستگی‌ به‌غرب‌ كسب‌ نكند. از سوی‌ دیگر، عزیز یوسفی‌ و غنی‌ بلوریان‌ به‌ علت‌ اقامت‌ طولانی‌ در زندان‌ در منطقه‌ كردستان‌، به‌ ویژه‌ شهر كوچك‌ مهاباد، محبوبیت‌ یافته ‌بودند. یوسفی‌ و بلوریان‌ هر دو از نظر ایدئولوژی‌ و مشی‌ سیاسی‌ هوادار حزب‌ توده‌ بودند. در اوائل‌ سال‌ 1356 یوسفی‌ از زندان‌ آزاد شد و چندماه‌ بعد درگذشت‌ و بلوریان‌ نیز در نیمه‌ 1357 به‌ دست‌ امت‌ مسلمان‌ و به‌ همراه‌ سایر زندانیان‌ سیاسی‌ آزاد شد. با پیروزی‌ انقلاب‌، قاسملو به‌كردستان‌ ایران‌ وارد شد و با استفاده‌ از امكانات‌ دولت‌ عراق‌ و تجارب ‌طولانی‌ كه‌ در خارج‌ از كشور كسب‌ كرده‌ بود و با حمایت‌ بلوریان‌ و عناصر توده‌ای‌ كرد «حزب‌ دمكرات‌ كردستان‌ ایران‌» را تجدید سازمان‌ داد. حزب‌ توده‌ در آغاز، حزب‌ فوق‌ را از آن‌ خود می‌دانست‌، ولی‌ به‌ سرعت‌ متوجه‌ شد كه‌ قاسملو سر تابعیت‌ از حزب‌ را ندارد. ولی‌ دیگر دیر شده‌ بود وقاسملو سلطه‌ خود را بر بلوریان‌، كه‌ فاقد توانائی‌ و كارآئی‌ سیاسی‌ قاسملو بود، تحكیم‌ كرده‌ بود. بدینسان‌، «حزب‌ دمكرات‌ كردستان‌ ایران‌» با مشاركت‌ جناح‌ توده‌ای‌ (به‌ رهبری‌ بلوریان‌) و جناح‌ قاسملو (كه‌ مدعی ‌ناسیونالیسم‌ چپ‌ و سوسیالیستی‌ بود) فعالیت‌ خود را در جمهوری‌اسلامی‌ ایران‌ آغاز كرد. قاسملو به‌ سرعت‌ سرسپردگی‌ خود را به‌ رژیم‌ عراق‌ نشان‌ داد و نخستین‌ گام‌ها را در محاربه‌ با انقلاب‌ اسلامی‌ آغاز كرد. حزب‌ توده‌ در سال‌ 1358 از طریق‌ جناح‌ بلوریان‌ در جهت‌ جلب‌ قاسملو به‌ مشی‌ پراگماتیستی‌ خود تلاش‌ كرد. حزب‌ توده‌ از این‌ تلاش ‌اهداف‌ زیر را دنبال‌ می‌كرد:
1ـ در برابر نیروهای‌ خط‌ امام‌ و امت‌ حزب‌الله‌، خود را به‌ عنوان‌ یك ‌سازمان‌ متنفذ در كردستان‌ نشان‌ دهد و «نفوذ» خود را در «حزب‌ دمكرات‌كردستان‌ ایران‌» دستمایه‌ای‌ برای‌ جلب‌ نظر مساعد مردم‌ و مسئولین‌ قراردهد.
2ـ بعنوان‌ «میانجی‌» مدافع‌ تمامیت‌ و استقلال‌ ایران‌، گذشته‌ و تاریخ‌ خود را در سال‌های‌ 1324-1325 لاپوشانی‌ كند.
3ـ با جلب‌ «حزب‌ دمكرات‌ كردستان‌» به‌ سوی‌ سیاست‌ خود، پشتوانه‌ قوی‌ برای‌ ایجاد «جبهه‌ متحد خلق‌»، به‌ همراه‌ «مجاهدین‌ خلق‌» و«چریك‌های‌ فدائی‌»، فراهم‌ سازد و بدینسان‌ یك‌ اپوزیسیون‌ نیرومند چپ‌برای‌ مسخ‌ انقلاب‌ یا براندازی‌ نظام‌ تدارك‌ بیند.

منبع‌: كتاب‌ سیاست‌ و سازمان‌ حزب‌ توده‌ ایران‌ از آغاز تا فروپاشی ‌(مؤسسه‌ مطالعات‌، چاپ‌ اول‌، تهران‌، 1370)

ادامه دارد...

 



+ نوشته شده در 12 / 2 / 1391برچسب:, ساعت توسط دابراو |

عملکرد قاسملو در ارتباط با امریکا

  رئيس وقت گروه اطلاعاتي سفارت آمريكا در بغداد، گزارش جالبي از عملكرد عبدالرحمن قاسملو (رئيس سابق حزب دموكرات كردستان) در ارتباط با آمريكايي ها، رژيم صدام و احزاب معاند ایرانی تهيه كرده بود.
براساس يكي از اسناد محرمانه سفارت آمريكا در بغداد كه در تاريخ 16فوريه 1988 (27 بهمن 1366) تهيه شده، قاسملو با رئيس گروه اطلاعاتي سفارت ملاقات كرده و اطلاعاتي را در اختيار وي گذاشته است. اين سند چند ماه پيش توسط ويكي ليكس منتشر شده و اكنون از سوي سايت اينترنتي وابسته به بني صدر مجدداً منتشر شده است. گزارش رئيس گروه جاسوسي «سيا» حاكي است: قاسملو 10 فوريه از كوهها پايين آمد و در بغداد با صدام ملاقات كرد اما برخلاف رجوي، از اينكه با صدام عكس داشته باشد، پرهيز مي كند... رئيس گروه [اطلاعاتي آمريكا در بغداد ] نزد سفير سوئد وساطت كرد تا قاسملو با وي ملاقات كند. قاسملو عميقاً آزرده خاطر است از اينكه رئيس جمهور آمريكا [ريگان] با مشتي از بنيادگرايان عقب افتاده افغاني [طالبان بعدي] ملاقات كرده و اصرار به بزرگ كردن گروه هاي مخالف در نيكاراگوئه كه هيچ شانسي ندارد، دارد اما هيچ توجهي به گروههايي چون حزب دموكرات كه براي ارزش هاي جهاني حقوق بشري مي جنگند، نمي كند.

مامور ارشد سازمان سيا مستقر در بغداد گزارش خود را اين گونه ادامه مي دهد: قاسملو [«] ادعا مي كرد[»] بين 10 تا 12هزار نيروي مسلح تحت فرماندهي دارد و خواستار پول يا اسلحه نيست بلكه در پي حمايت سياسي و معنوي است. وي از افشاي منابع مالي خود ابا داشت و مدعي بود كه هر خانواده كرد به آنها كمك هاي داوطلبانه مي كند اما در طول مذاكره معلوم شد كه حزب دموكرات كردستان بخشي از مخارج خود را از راه قاچاق به دست مي آورند.

در گزارش سفارت آمريكا مربوط به بهمن ماه 1366 [ماههاي پاياني جنگ تحميلي] آمده است: قاسملو اظهار داشت كه اگر[ امام ]خميني از دنيا برود در ايران به ويژه تهران آشوب خواهد شد... او پذيرفت كه اخيراً به علت بمباران شديد مواضعش از سوي ايران مجبور به انتقال ستاد خود شده است... قاسملو مايل نبود درباره ملاقاتش با صدام صحبت كند. او گفت كه برخلاف رجوي رئيس سازمان مجاهدين خلق [منافقين]، مطلقاً ميل نداشت با صدام در عكسي ديده شود و يا در مورد سفرش به بغداد اطلاع رساني شود. به نظر او اينكه معلوم شود با صدام ملاقات كرده، انعكاس خوبي در ايران ندارد. رئيس گروه [اطلاعاتي سازمان سيا در عراق] به او فشار آورد كه چه كسي در عراق مسئول مسائل مربوط به كردهاست و قاسملو گفت صدام مسئول است. اين به كنار، به گفته وي، در موضوعات روزانه 3 فرد مهم در عراق هستند، صدام و عدنان خيرالله وزير دفاع و علي حسن المجيد.
سفارت آمريكا در گزارش خود به وزارت خارجه مي افزايد: قاسملو ملايمتش را از دست نداد كه بخواهد از عراق انتقاد كند اما در عين حال نتوانست جلوي خود را از نكته پراني هم بگيرد و گفت كه نسبت به رژيم عراق حالت تحقير دارد. او مي گويد از آمدن به عراق مگر اينكه مطلقاً لازم باشد اجتناب مي كرده است. قاسملو مجبور به پذيرش اين نكته شد كه جامعه ايران جامعه اي پوياتر است. مي گفت «بله در اروميه، مردم هر زمان كه دلشان بخواهد مي توانند به آمريكا زنگ بزنند و مسافرت نيز آزاد است».
رئيس گروه اطلاعاتي سازمان سيا در اين گزارش درباره ملاقات قاسملو با اپوزيسيون مي نويسد: قاسملو پذيرفت كه حزب دموكرات محتاج اتحاد با ديگر گروه هاي اپوزيسيون ايراني است زيرا بديهي است كه به تنهايي نمي تواند رژيم را واژگون كند. او پذيرفت كه رژيم اسلامي ايران، پايگاه حمايتي وسيعي در ميان مردم دارد و سرنگوني آن آسان نيست. رئيس گروه [اطلاعاتي سفارت] در مورد امكان يك اتحاد با رجوي- كه در حال حاضر گزارش شده بود در حال انجام عمليات نظامي در شمال بود- پرسيد. قاسملو، رجوي را «بي اعتبار و آماتوري كه حداكثر 1200 نفر نيرو دارد اما داراي دستگاه تبليغاتي خوبي است» توصيف كرد. به گفته قاسملو، سازمان مجاهدين هيچ توانايي واقعي براي عمليات در ايران ندارد. او مي گويد در واقع از ميان تمامي گروه هاي اپوزيسيون، فقط حزب من است كه توانايي قابل توجهي دارد.
اين گزارش اطلاعاتي در معرفي قاسملو، مي نويسد: وي متولد 1930 و تحصيل كرده كالج آمريكايي در تهران است و بعدها در پاريس به دانشگاه رفت. او برنده يك بورس تحصيلي از دانشگاه پراگ شد.
يادآور مي شود قاسملو 5 ماه پس از اين حضور رمزآلود در بغداد، به تاريخ 13ژوئيه 1989 در وين اتريش و در جريان يك تسويه حساب مربوط به گروهك هاي اپوزيسيون مقيم خارج به قدرت رسيد. با توجه به اظهارات قاسملو در ديدار مامور اطلاعاتي آمريكا، مي توان سازمان منافقين را در اين تسويه حساب دخيل دانست هرچند كه بنابر اظهارات پرادعاي وي در نفي ساير گروهك ها مي توان احتمال داد اغلب گروهك ها مايل به حذف وي بوده اند.

منبع:دیارونادیار



+ نوشته شده در 9 / 2 / 1391برچسب:, ساعت توسط دابراو |

همکاری حزب دمکرات باحزب توده

به نقل از کتاب "ئاله کوک":

ما،اعضای رهبری حزب دمکرات کردستان در سال1330/1951احساس کردیم برای اداره حزب خام ونپخته و جوانیم ونیاز به کمک داریمباید به اطلاعات تئوریک خود بیفزائیم.برای رسیدن به این هدف،براساس ارتباط قبلی حزب با فرقه دمکرات آذربایجان،من و رحیم خرازی انتخاب شدیم که به عنوان هیئت نمایندگی حزب دمکرات به تبریز رفته و از رهبران فرقه درخواست کنیم که از نظر تئوری به ما کمک کنند.
برای اجرای این منظور،من نامه ای نوشتم و با رحیم سلطانیان و رحیم خرازی در تبریز،پیش مهندس همام ایرانشهری که مسئول کمیته فرقه دمکرات آذربایجان بود رفتیم.ما از او درخواست کردیم یکی از کادرهای خود را اعزام کند تا به اعضای کمیته حزب آموزش بدهد.درحقیقت ما اعضای رهبری حزب هرچند کتاب و روزنامه می خواندیم ولی هیچ کدام در حد بالایی نبودیم و نیازبه کسی داشتیم که به ما آموزش بدهد و راهنمای ما باشد،مهندس ایرانشهری نامه را خواند و گفت:
-"آن کسی که توانسته این نامه را بنویسد،توان آموزش هم دارد."درپاسخ وی سلطانیان گفت:
-نامه را این رفیق ما نوشته است،ولی در حد و اندازه خودش نمی بیند که این کار را به عهده بگیرد.ما احساس کردیم آنها نیز چنان فردی را ندارند که بتواند این وظیفه را به عهده بگیرد،در نتیجه با دست خالی برگشتیم.
همچنانکه گفتم پس از تظاهرات ملی شدن نفت،حزب توده که متوجه شد ما در کردستان صاحب قدرت هستیم با ما تماس گرفت،این در حالی بود که عبدالرحمان قاسملو به تازگی از اروپا برگشته بود و در چکسلوواکی کلاس مارکسیست-لنینیست را به اتمام رسانده بود.حزب توده،رحمان قاسملو را به مهاباد فرستاد و او در یکی از نشست های کمیته رهبری حزب دمکرات که در خانه ما برگزار شد شرکت کرد.در این نشست قاسملو به رابطه بین حزب دمکرات و حزب توده اشاره کرد و پس از طرح چند سوال از ما،گفت:
-حزب توده علاقمند است هرکاری که در توانش باشد برای شما انجام دهد.
دراین نشست،بحث ارتباط بین حزب دمکرات و حزب توده،چاپ و ارسال روزنامه مطرح شد.ما از آنها درخواست چاپخانه کردیم و گفتیم،اگر حزب توده نمی تواند چاپخانه در اختیارمان بگذارد،روزنامه ما را چاپ کند.همچنین درخواست کردیم حزب توده یکی از کادرهای خود را بفرستد تا درباره شیوه های کار مخفی حزبی و کار سازماندهی به ما کمک کند.گفتیم،فقط حزب توده در ایران حزب پیشرو است و لازم است کمکمان کند و ما بر این اعتقاد هستیم که تاکنون در انجام وظیفه کوتاهی کرده است.تا زمانی که قاسملو به نمایندگی از طرف حزب توده با ما نشسته بود،ما رابطه مستقیمی با حزب توده نداشتیم و فرقه دمکرات از تبریز برای ما روزنامه می فرستاد.قاسملو به ارتباط بین حزب دمکرات و حزب توده رسمیت بخشید و پس از رفراندوم نیز خودش به عنوان نماینده حزب توده پیش ما آمد و از نزدیک کمکمان می کرد. پس از مراجعت قاسملو به تهران،حزب توده یکی از کادرهای خودش به نام احسان الله را فرستاد که بهایی و یکی از مهندسین شرکت نفت آبادان بود،احسان الله از آبادان فراری بود، حزب توده برای این که از یک طرف او را از دست رژیم حفظ کند و از طرف دیگر به ما کمک کند،او را به مهاباد فرستاد،احسان الله هرچند،چندان مسن نبود،ولی خیلی عالم و آگاه بود،او کتاب معرفی می کرد که بخوانیم و در جلسات حزبی درباره آن بحث کنیم و اگر سوالی داشتیم از او بپرسیم.
در میان ما تنها عبدالله اسحاقی بود که نمی خواست کتاب بخواند و همیشه مورد انتقاد احسان الله قرار می گرفت.نامبرده در جهت بالا بردن اطلاعات خود تلاش نمیکرد و حرف های ما نیز تاثیری در او نداشت ولی با این همه فردی کاری بود و همیشه در تظاهرات نقش چشمگیری داشت.او همیشه مشغول نوشتن شعار وتوزیع بیان نامه و اطلاعیه حزبی بود،ما اکثر اوقات از او انتقاد میکردیم و می گفتیم:توزیع اطلاعیه حزبی وظیفه تو نیست و مسئول دارد ولی حرف های ما هیچ تاثیری نداشت.او وقتی می دید یکی از اعضای حزب مشغول نوشتن شعار روی دیوار است،قلم را از او می گرفت و خودش شعار می نوشت.عبدالله اسحاقی-احمدتوفیق-به راستی عاشق کار بود و خیلی شجاع و نترس بود.از هیچ خطری دوری نمیکرد و در کارهایش صادق و سالم بود ولی متاسفانه بعدها به انحراف کشیده شد.
احسان الله حدود هفت ماه پیش ما بود.بعداً حزب توده فرد دیگری به نام جوهری را فرستاد کا کارگری از اهالی سنندج بود.جوهری به غیر از آگاهی در کار سازماندهی تشکیلات،در کار تئاتر و هنر نیز دست داشت و خیلی به ما کمک کرد،او نیز حدود یک ماه پیش ما بود،ولی کمیته ما از زمانی قدرت پیدا کرد که قاسملو پیش ما آمد.قاسملو از هرجهت با ما همکاری میکرد ولی عضو کمیته حزب دمکرات محسوب نمی شد.
به غیر از قاسملو،از کردهای ساکن تهران صارم الدین صادق وزیری(قاضی دادگاه)وصدیق انجیری آذر(کارمند رده بالای اداره فرهنگ)نیز با ما همکاری میکردند.صدیق در سال1333/1954در نوشتن"کردستان" ارگان رسمی حزب دمکرات کردستان به ما یاری می کرد.


+ نوشته شده در 1 / 2 / 1391برچسب:, ساعت توسط دابراو |

اطلاعیه صادره حزب دمکرات علیه کومله و عزالدین حسینی

چه زود تاریخ و مواضعشان در مورد انقلاب یادشان رفت!
اطلاعیه صادره رهبری واعضای حزب دمكرات كردستان ايران 1358/10/18
حوادث 1358/10/17مهاباد و اطلاعیه صادره حزب علیه کومله و عزالدین حسینی:
این سند بیانگر آن است که حزب دمکرات مسئولیت شروع جنگ و درگیری در کردستان را برعهده کومله، شیخ عزالدین حسینی و به تحریک ساواک و عوامل بیگانه دانسته و پیش بینی آن را می نموده است.
 مردم شريف مهاباد حوادث اول انقلاب را به خوبی به خاطر دارند. جنایات هولناکی که یک نمونه آن در(1358/10/17)  رخ داده و موجبات تأثر و تأسف عمیق مردم در آن دوره گردید.
اما اطلاعیه صادره حزب دمکرات کردستان در آن زمان خواندنی و تأمل برانگیز است که توجه شما را به آن جلب می نماییم. در این اطلاعیه حزب ضمن حمله به کومله و شیخ عزالدین حسینی، ضمن دفاع از انقلاب عامل بی نظمی و اغتشاش در کردستان را کومله دانسته است :
" .... جنایت هولناک 1358/10/17دروازه شهر مهاباد، موجب تاسف و تاثر عميق كليه انسانهاي آگاه و مسوول شده و نگرانيهاي زيادي براي عموم فراهم آورد. لذا ضروري ميدانيم در اين مورد و بطور كلي در رابطه با تشكيل هيأت نمايندگي خلق كرد، اطلاعاتي در اختيار مردم كردستان و سراسر ايران قرار دهيم. مردم مهاباد بخوبي واقفند كه از هنگام اعلام آتش بس و خاتمه در گيريهاي كردستان تاكنون، بارها واحدهائي از ارتش بااطلاع و موافقت پيشمرگان حزب دمكرات كردستان، به مهاباد وارد و يا از اين شهر خارج شده‏اند، بدون اينكه كوچكترين حادثه ناگواري روي داده باشد. اين را هم، مردم مبارز مهاباد بخوبي مي‏دانند كه در طي اين مدت، شهر مهاباد، آرامترين و بي حادثه ترين شهرهاي كردستان بوده است. ديروز1358/10/16 هم طبق معمول، ستوني كه به منظور تعويض پرسنل ژاندارمري مهاباد، عازم اين شهر بوده است، به شورا ي نظامي حزب اطلاع داده و كسب موافقت كرده است. توضيح اينكه، اين موافقت كتبي بوده و اين ستون، از چند كيلومتري مهاباد تا دروازه شهر، بوسيله عده اي از پيشمرگان حزب اسكورت شده است. متأسفانه وقتيكه ستون مزبور به دروازه شهر رسيد، افراد مسلح كومله و در ا وايل امر، افرادي از چريكهاي فدائي، از ورود آنها به شهر جلوگيري نمودند. تلاش پيگير و تلفن‏هاي مكرر به منزل جناب شيخ عزا لدين حسيني و مراجعات دوستا ن ما به دفتر ماموستا و افرا د كومله درباره حل مشكل به جايي نرسيد و آخرالامر به تحريك و تشويق كومله، عده اي از دانش‌آموزان نيز وارد صحنه شدند كه در نتيجه آنچه نبايد بشود، شد. اين عمل همچنانكه با حضور نمايندگان كومله در منزل ماموستا از طرف نمايندگان حزب ما عنوان شد، دقيقاً عليه حزب دمكرات كردستان بود كه با ورود اين ستون، موافقت كرده بود. حوادث ديروز منجر به سرقت مقداري از سلاحهاي اين ستون گرديد و متاسفانه در بازگشت ستون بسوي اروميه، در يك تصادف اتومبيل، چند نفر از سربازان كشته و يا مجروح شدند كه بدون ترديد، اين عمل موجب بدنامي ولكه دار شدن حيثيت و اعتبار مردم كردستان خواهد شد. ما در حاليكه اين حقايق را به معرض افكار عمومي ميگذاريم، قضاوت را به خود مردم مي سپاريم. مردم بايد تشخيص دهند كه آيا سياست حزب ما يك سياست اصولي است يا بقول افراد كومله، سازشكارانه بوده و آيا اينگونه اعمال، اخلالگري و آشوب طلبي است يا يك عمل انقلابي؟
  و اما در مورد هيأت نمايندگي خلق كرد، ما همچنانكه بارها گفته ايم حزب دمكرات كردستان را رهبر مبارزات خلق كرد در كردستان ايران ميدانيم و اين را مردم كردستان، با پيروي از شعارهاي حزب و متشكل شدن در صفوف آن تائيد نموده‏ اند. ولي با توجه به اين واقعيت كه جناب شيخ عزالدين حسيني همواره مورد احترام ما بوده ‏اند همواره سياست ما بر اين اصل استوار بوده است كه در مسايل مربوط به سرنوشت كردستان، با ايشان تبادل نظر و همكاري به عمل بياوريم. ا ين وا قعيت را هم مد نظر داشته ايم كه سازمان كومله و تا حدودي نيز سازمان چريكهاي فدائي خلق شاخه كردستان در جنبش مقاومت خلق كرد سهيم بوده و متناسب با سياست و امكانات خود، نقشي ايفا كرده ‏اند. بهمين جهت، وقتيكه دولت اعلام كرد كه ميخواهد مساله كردستان را از راه مذاكره حل و فصل نمايد، ما ضمن استقبال از اين تغيير روش دولت، به ماموستا پيشنهاد كرديم كه مشتركاً‌ با هيات ويژه دولت به مذاكره بنشينيم و با دو گروه فوق الذكر نيز مشورت و تبادل نظر نمائيم، ولي جناب شيخ عزالدين، با اصرار از ما خواستند كه اين دو گروه با حقوق متساوي در هيأت نمايندگي جنبش كردستان شركت داشته باشند. بالاخره بعد از نشستها و بحث‏هاي طولاني، هيأت نمايندگي خلق كرد، بگونه اي كه مردم كردستان اطلاع دارند، تشكيل شد. متأسفانه دوستان كومله، طي اين مدت همواره در جهت كسب دستاوردهاي گروهي و بقول خودشان افشاگري عمل كرده‏ اند. نگاهي گذرا به اعلاميه‏ هاي كومله طي اين دو ماه، بخوبي نشان ميدهد كه رهبران كومله وعوامل درون حزبی هميشه سعي بر اين داشته‏ اند كه با مطالب خود به تشنجات در منطقه كردستان دامن بزنند و حساسيت ‏ بيمورد ايجاد نمايند. آنچه بيشتر جاي تأسف دارد اين است كه ماموستا شيخ عزالدين حسيني نيز همواره از سياست و برداشت‏هاي كومله، سرسختانه دفاع نموده است و حتي اعمال آشوب طلبانه افرادي بي مسووليت نيز مورد تائيد ماموستا و كومله بوده است. اكنون بيش از دو هفته است كه توافق نامه اي در اين مورد كه هيات نمايندگي خلق كرد، تنها نماينده مردم كردستان باشد و از ذكر نام گروهها و سازمانها در رابطه با اين هيأت خودداري گردد، از جانب حزب ما و ماموستا و چريك‏هاي فدائي امضا شده است، ولي كومله مثل اينكه دستاوردهاي گروه ناشناخته وعوامل ساواک ونامه های دیکته شده از طرف افرادی درون حزبی را بر منافع ملي خلق كرد ترجيح ميدهد، چرا كه تاكنون حاضر به امضاي اين موافقت نامه نشده‏ اند و در اين رابطه، ماموستا نيز بيطرفي كامل را اختيار كرده و مهر سكوت بر لب زده است. ما در اينجا اعلام ميكنيم كه وحدت صفوف هيأت نمايندگي خلق كرد به عنوان يكي از دستاوردهاي مبارزات مردم كردستان، به علت كارشكنيها و بي مسووليتیهاي كومله، در معرض خطر جدي قرار گرفته است و اگر كارها بدين منوال پيش برود، چه بسا عناصر آشوب طلب و بي مسووليت از جانب دولتهای غربی و در ميان گروههاي مسلح كردستان رخنه کرده و جنگ خا نمانسوز ديگري را بر مردم كردستان تحمیل نمایند. ما يكبار ديگر به صراحت اعلام ميکنیم طرفدار‎‎تحمیل نمایندگی خود نبوده و طرفدار حل مساله كردستان از راه مسالمت آميز هستيم و هرگونه كار شكني و حادثه آفريني را به نفع هركسي كه باشد، در جهت ضد خلقي كرد تلقي ميكنيم. .... مردم كردستان بايد مطمئن باشند كه حزب ما دوست انقلاب و از موجوديت ایران وهدف‏هاي ديرينه اش دفاع خواهد کرد. امیدواریم محيط مساعدي كه با پيام 26 آبانماه امام خميني رهبر انقلاب اسلامي ايران براي حل صلح آميز مشكل كردستان بوحود آمده است، همچنان سا لم بماند و كاري انجام نگيرد كه يك بار ديگر آتش جنگ و برادر كشي در كردستان شعله ور گردد. ما از مردم شرا فتمند كردستان انتظار داريم كه هم كومله وهم جناب شيخ عزالدين حسيني وعوامل پشت پرده و جریانهای وابسته به سیا وساواک را در مقابل مسووليت‏هايشان قراردهند و از ايشان بخواهند كه صريحا هر گونه كار شكني و هر ايجاد بر خورد و اغتشاش را محكوم نماینداميدواریم به ويژه جناب شيخ عزالدين به مسووليتي كه در اين لحظات حساس در مقابل خلق دارند، توجه كافي داشته باشند واز نفوذ خود براي تحكيم پايه‏ هاي وحدت صفوف مردم كردستان وادامه كار و حفظ موجوديت هيات نماينده گان خلق كرد استفاده نمايند.
رهبری واعضای حزب دمكرات كردستان ايران 1358/10/18

به نقل از سایت دیارونادیار



+ نوشته شده در 21 / 1 / 1391برچسب:, ساعت توسط دابراو |

کنگره چهارم حزب دمکرات(طرح هفت ماده ای صدام)-بخش سوم

پس ازاینکه ملاعبدالله ازقرائت هفت ماده ننگین فارغ شد،من به دقت به رفقای دفتر سیاسی نگاه کردم تا بدانم این مواد منحوس چقدربرآنها تاثیر گذاشته است.قاسملو کاملاًسرش را پائین انداخته بود.برچهره رفقای دیگر به غیراز ملاعبدالله عرق شرم نشسته بود،ولی نفهمیدم چرا این طوری شده اند.آیا پیشنهادات بعث شرمسارشان کرده بودیا به دنبال راهی بودند که چگونه آن را تصویب کننددرحالی که همه سکوت کرده بودند،گفتم:

-پذیرفتن این مواد یاهریک ازآنها به منزله خودفروشی به رژیم عراق است و من آنرا خیانت میدانم.عزیزان،من چطورپس از تحمل این همه رنج و بدبختی درباره مبارزه شرافتمندانه برای نجات ملتم،حال گردن برای رژیم عراق کج کنم؟!اگر من یکبار تسلیم خواست شاه میشدم،25سال موجب زندان و شکنجه وآوارگی خودم و زن و بچه ام نمی شدم.حال چگونه میتوانم تسلیم این پیشنهاد رژیم بعث بشوم و به دشمن خلقم قول بدهم که نوکریت را میکنم.ضمناًسرنوشت آن پنج ماده کنگره چهارم چه میشود که در جهت توافق با مسئولین تهران به تصویب رسیده است.ما ناسلامتی تازه با بنی صدر ونمایندگان حکومت و دوتن از آیت الله های اعزامی امام خمینی جلسه داشته ایم.ماباید به تعقیب و پیگیری طرح شش ماده ای خودمان و حرفهای آیت الله کرمانی بپردازیم وتلاش کنیم خواسته هایمان رابر جمهوری اسلامی تحمیل نمائیم،نه که پیشنهاد رژیم بعث راقبول کنیم.تصویب پیشنهادهای رژیم بعث به معنی ابطال مصوبات کنگره چهار است،که ما نباید آنها را باطل کرده و هفت ماده خودفروشی به بعث عراق را جانشین سازیم.ما با این کار نمی توانیم به تاریخ مبارزه خلقمان پاسخ بدهیم.

من حرفهایم را تمام کردم ولی به غیر از ملاعبدالله کسی حرف نزد،ملا عبدالله گفت:

-«کاکه غنی تو تنها نیستی،اجازه بده دوستان نیزنظر خودشان را اعلام کنند،فکر نمی کنم تصویب بخشی از این مواد برای ما جرم محسوب شود.»

-شایدتوآنها را جرم ندانی ولی من نه تنها جرم میدانم بلکه آنرا حزب فروشی وخلق فروشی میدانم.

متاسفانه پس از صحبتهای ملاعبدالله،رفقا هر7ماده راتصویب کردند و من جلسه را ترک کردم.جلوی در اتاق سرم را برگرداندم و روبه«جلیل گادانی»کرده و گفتم:کاک جلیل تومدتی زندانی بودی و درداخل کشور نیز مبارزه کرده ای،تو چرا؟!!!

بدین طریق مصوبات کنگره چهارم حزب دمکرات که از طرف 310عضو نماینده تشکل های حزبی تصویب شده بود به زباله دانی تاریخ افکنده شدوهفت ماده صدام و رژیم جنایتکار عراق جانشین آن گردید.

پس از تصویب این7ماده،دیگرنوبت من بود که می بایست تکلیف خودم را مشخص کنم.باهمه مبارزات طولانی و شکنجه و آوارگی ام حتی برای یکبار دربرابر رژیم دیکتاتور«محمدرضا»سرفرود نیاورده بودم،حال چگونه می توانستم به رژیم فاشیستی صدام سر فرود آورم و تحت فرمان آن جنایتکار قرار گیرم و با این 7ماده دربرابر او زانو بزنم.به راستی کار خیلی سختی بود.از یک طرف،پس از سقوط جمهوری مهاباد،احیاکننده حزب دمکرات بودم وبرای سربلندی حزب درراه خلقم بهترین ایام زندگی خودم و زن و فرزندانم رافدا کردم و نمیدانستم چگونه این حزب را ترک کنم.از طرف دیگر نیز نمیدانستم چطور و به چه شیوه ای جواب تاریخ را در آینده بدهم و خون ریخته شده مردم بیگناه و پیشمرگهای فداکار را در نظر نگیرم.هرقدر فکرکردم به جایی نرسیدم و چاره ای نداشتم،تصمیم گرفتم حزب را بایکوت کرده در جلسات دفتر سیاسی شرکت نکنم.تصمیم گرفتم مهاباد را ترک کرده و به تشکیلات شمال کردستان که ضد رژیم صدام حسین مبارزه میکردند بپیوندم و در کوهستانها بمانم و برای حل مشکلات درونی خودم و مسیر آینده زندگی ام از آنها کمک بگیرم.



+ نوشته شده در 7 / 1 / 1391برچسب:, ساعت توسط دابراو |

کنگره چهارم حزب دمکرات(طرح هفت ماده ای صدام)-بخش دوم

ملا عبدالله براساس تصمیم دفترسیاسی به حاج عمران رفته بود.همان طور که میدانید با توجه به فاصله مهاباد با حاج عمران،رفت و برگشت به آنجا با اتومبیل بیش از چند ساعت نیست ولی ملاعبدالله آن طوری که به یاد دارم،7-6روز طول کشید تا رفت و برگشت.پس از بازگشت نامبرده،دکتر قاسملو به من تلفن کرد و گفت:ملا عبدالله برگشته،نامبرده از من درخواست کرد به جلسه دفتر سیاسی بروم.وقتی رسیدم دوستان دفتر سیاسی درآنجا بودند،قاسملو جلسه را افتتاح کرد و گفت:

-«وقتی ملا عبدالله به حاجی عمران رسیده دیده است که چند نفر از ماموران بعث عراق با هلی کوپتر منتظر هستند.نامبرده خودش را معرفی کرده و گفته است حکومت عراق از قاسملو خواسته بود که بیاید ولی چون نامبرده کار داشت نتوانست بیاید و من به نمایندگی آمده ام که به شما اطلاع بدهم که سفر را کمی به تاخیر بیاندازید.»ماموران عراقی در پاسخ ملاعبدالله گفته اند:ما مامور هستیم،تو خودت بیا با هلی کوپتر به کرکوک برو و جواب شان را بده.ملاعبدالله را با هلی کوپتر به کرکوک برده اند،مسئولین بعث با ناراحتی گفته اند می بایست قاسملو خودش می آمد ولی ملا عبدالله گفته است:«کارهای پس از کنگره و انتخابات مجلس اجازه آمدن به او نداده است.»من رو به ملا عبدالله کرده و پرسیدم: 

 -برادر،دفتر سیاسی حزب تو را فرستاده بود که به حاجی عمران بروی و در آنجا پیام دفتر سیاسی را ابلاغ کنی و به مهاباد برگردی،نه این که با هلی کوپتر بعث به کرکوک بروی.ملاعبدالله گفت:

 «ماموران بعث از من درخواست کردند که باید به کرکوک بروم تا نظر حزب را ابلاغ کنم.»گفتم: 

-تو فرمان بعث برایت مهم است یا نظر حزب دمکرات؟

 -«چاره نداشتم باید می رفتم.»

پس از این درگیری لفظی،هرچند ملاعبدالله به مدت یک هفته در عراق مانده بود ولی هیچ گزارشی از سفر به ما ندادونگفت که چه مسائلی بحث شده و به چه توافقی رسیده اند،ولی نامه ای در دست داشت که با نگرانی رو به اعضای دفتر سیاسی کرد و گفت:

 

«رژیم عراق این چند مورد را برای دکتر قاسملو فرستاده که باید حزب آنها را تصویب کند.» 

 موارد ره آورد سفر ملاعبدالله از کرکوک به شرح زیر بود.چون من متن بندهای مذکور در نامه را کتباً به دست نیاوردم فقط از حافظه ام یاری میگیرم،شایداز نظر کلمه با متن اصلی نوشته بعث اختلاف داشته باشد ولی از نظر محتوا و معنی هیچ تفاوتی در آنها نیست:

1-باید دو تن از افسران ما برای رساندن کمک و تحویل پول و لوازم جنگی پیش شما باشند 

 2-باید دو تن از اعضای دفتر سیاسی شما پیش ما بیایند تا در موقع لزوم مورد مشورت قرار گیرند.

  3-حزب دمکرات لازم است اطلاعاتش را درباره نیروهای ارتش ایران که به مرزهای مانزدیک میشوند ویا به پادگان های مرزی منتقل میشوندبه ما بدهندوآمار سرباز و نوع اسلحه و تعداد آن را برای ما مشخص بکند.

 4-لازم است ما را از مشخصات هواپیما و هلی کوپتر های ارتش ایران مطلع سازند و بگویند که تجهیزات آنها از کدام کشور تامین میشود.

 5-حزب دمکرات باید شعار سرنگونی رژیم آخوندی را اعلام کند.

 6-حزب دمکرات باید جلوی کوردهای شمال را بگیرد و اجازه ندهد آنها به مرز عراق نزدیک شوند و از خاک ایران استفاده کرده با حکومت عراق بجنگند.

 7-حزب دمکرات باید چگونگی رابطه رژیم ایران با کشورهای دیگر را برای ما روشن کند و نام کشورهایی را که ایران از آنجا اسلحه تهیه میکند به ما بگوید و نوع اسله ها را نیز مشخص کند.

 ادامه دارد....

 



+ نوشته شده در 2 / 1 / 1391برچسب:کنگره چهارم-حزب دمکرات-قاسملو-ملاعبدالله-بعث-طرح هفت ماده ای صدام, ساعت توسط دابراو |

کنگره چهارم حزب دمکرات-بخش اول

دوستان گرامی همچنانکه قول داده ایم تا گوشه هایی ازتاریخ مبارزه ملتمان را از زبان گویای دلیرمرد کورد-مامه غنی- که خود سالها درحزب دمکرات حضور داشته و از نزدیک بسیاری ازوقایعدرون حزبی را دیده و لمس کرده،برایتان بازگوخواهیم کرد که دراین قسمت به مباحث اولیه کنگره پر رمز و راز چهارم حزب دمکرات میپردازیم امیدواریم بتوانیم توجه شما عزیزان را به این گوشه مهم از تاریخ و آغاز کجروی رسمی حزب دمکرات جلب نمائیم:

...پس از،ازهم پاشیدن عملی هیئت نمایندگی خلق کورد برای مذاکره با دولت جمهوری اسلامی ومشارکت نکردن حزب در انتخابات ریاست جمهوری ایران،من و قاسملو با هم اختلاف پیدا کردیم.نامبرده یکبار می گفت مذاکره با دولت و روحانیون بیهوده است ویکبار نیز میگفت اگر دولت تهران فقط حزب دمکرات را به رسمیت بشناسد و اجازه فعالیت به آن بدهد،برای ما از همه چیز مهمتر است.قاسملو به طور عام درآنزمان در میان گرداب خیالات مختلف غرق شده بود.یک روز من و قاسملو باهم در دفتر حزب نشسته بودیم که نامبرده گفت:

-«ماباید برای رسیدن به دو هدف اصلی هرچه سریعتر کنگره برگزار کنیم،اول اینکه خودمان را از دست کمیته مرکزی که دربغداد تشکیل داده ایم نجات دهیم و دوم اینکه چند ماده قابل توجه به تصویب برسانیم،تا بتوانیم توجه امام خمینی وحکومت جدید التاسیس ایران را به طرف خود جلب نمائیم.» (دابراو:اعتراف تلویحی قاسملو به اینکه کمیته مرکزی که در عراق تشکیل داده اند وابسته به بعث بوده وزیر نظر و باهماهنگی بعث انتخاب-شما بخوانید انتصاب-شده اند.)گفتم:«کدام مورد از نظرشما مهم است،نامبرده پاسخ داد و گفت:«اجازه بدهید فعلاً در فکر کنگره باشیم آنوقت منظورم را اعلام میکنم.»

چندروز پس از این بحث،دکترقاسملو تلفنی گفت در دفتر حزب منتظرم است و میخواهد مرا ببیند،من رفتم و دیدم دکتر قاسملو به تنهایی نشسته و منتظر من است،گفت:«آنچه را که با تو مطرح کردم که باید در کنگره چهارم تصویب شود تا موانع و مشکلات موجود برسر راه مذاکره با دولت از میان برود،این چند ماده میباشد که من خودم آنرا مشخص کرده ام و دوست دارم قبل از اینکه به کنگره برسیم تو هم به آن نگاه کنی.»

پیشنهادهایش را خواندم،مواردی که می بایست در برنامه حزب گنجانده شود به شرح زیر بود:

1-حزب دمکرات ازجمهوری اسلامی پشتیبانی می کند.

2-حزب دمکرات،آیت الله خمینی را رهبر جمهوری اسلامی میداند.

3-حزب دمکرات از مرزهای ایران در کردستان محافظت میکند(در اینجا منظور این بود که علیه رژیم بعث مبارزه میکند.)

4-حزب دمکرات علیه امپریالیست مبارزه میکند.

5-حزب دمکرات خواهان دمکراسی برای ایران و خودمختاری برای کوردستان است.

پس از خواندن این موادگفتم:به این شرط این موارد را قبول دارم که اگرفرصتی برای حل مسالمت آمیز ایجاد شد آن را از دست ندهی و عملاً نیز برای رسیدن به این اهداف کوشش کنی،نامبرده به من قول داد که این کار را انجام دهد.بدین طریق حزب در روز سوم بهمن 1358/1980باحضور310نفراز نمایندگان،کنگره چهارم را برگزار کرد که پنج روز طول کشید،پس از کنگره اول حزب به رهبری قاضی محمد،کنگره چهارم،دومین کنگره حزب بود که  بطور آشکار در داخل کشور تشکیل میشد.

کنگره چهارم حزب دمکرات،با اکثریت آراء پنج ماده فوق را تصویب کرد وکسی باآن مخالفت نکرد،به این امید که قاسملو پس از کنگره،برنامه تصویب شده را پیگیری نماید...باید به صراحت بگویم پس از کنگره،رژیم بعث عراق کاملاً از مفاد تصویب شده کنگره و مذاکرات نمایندگان حزب با بنی صدر ونمایندگان حکومت مطلع بود...رژیم بعث نگران بودکه نکندحزب دمکرات با دولت ایران به توافق برسد.او هرنوع توافقی را با ایران به زیان خود میدانست و برای اینکه رابطه حزب دمکرات و دولت را به هم بزند و در میان آنها اختلاف ایجاد کند،در برابر مصوبات کنگره چهارم چند ماده تعیین کرده بود،که سرانجام بر حزب دمکرات تحمیل کرد...

ادامه دارد...



+ نوشته شده در 23 / 12 / 1390برچسب:غنی بلوریان؛قاسملو؛کنگره چهارم؛رژیم بعث عراق, ساعت توسط دابراو |

نه جاسوسم، نه وابسته ؛ یک انسانم اما کُرد دگر اندیش!

هشتم مارس مصادف با هیجدهم اسفندماه سالروز فوت مردی است که جان شیفته کردستان بود؛مردی که25سال از بهترین دوران زندگیش را در زندانهای رژیم پهلوی سپری نمودوپس از پیروزی انقلاب 1357ایران به آغوش مردمش بازگشت و زمانیکه به زادگاهش رسیدمردم با شعار«مامه غنی هاته وه یاخودا به خیر بیته وه»ازاو استقبال کردند.

آری این همان غنی بلوریان بود که سالهای سال برای ملتش به زندان افتاده بودهمان کسیکه میگفت:«نه جاسوسم،نه وابسته ؛ یک انسانم اما کُرد دگر اندیش!

مامه غنی 75سال زندگی کرد؛60سال مبارزبودومبارزه کرد؛25سال پشت میله های زندان شاه بودوسالها تهمت و افترای ناروای افرادی را به دوش کشیدکه بجزمنافع شخصی وبرخی مطامع خاص به چیز دیگری نمی اندیشیدند همانها که حزبی را که مامه غنی با خون دل درشرایطی سخت بازسازی کرده بود دو دستی تقدیم بعث وصدام حسین نمودند وزمانیکه مام غنی دم به شکایت ازاین اقدام گشود مورد آماج شدیدترین حملات ازجانب این افراد که زمانی مامورساواک بودند و توده ای وامروز شده بودند "دایه ی مهربانترازمادر"برای کورد!!!

براستی که"تاکنون هیچ کس درمیان ملت ما به اندازه مامه غنی بلوریان برای سعادت ملتمان رنج نکشیده ودچار درد و رنج وشکنجه و آوارگی نشده است،کسی به اندازه او شلاق وسیلی ازدشمن نخورده وکسی نیز مثل او دربرابر آزار اطرافیانش مقاومت نکرده ونتوانسته مثل او بااستقامت خود درزندان ها،دشمن را به زانو دربیاورد.هیچ یک ازرهبران سیاسی کورد به اندازه غنی بلوریان برای رسیدن به اهداف ملتش به منافع خود وخانواده اش ضربه نزده و...»

 یاد مردان آزاده گرامی



+ نوشته شده در 17 / 12 / 1390برچسب:, ساعت توسط دابراو |

منوی اصلی

دسته بندی خبر ها

درباره ی ما


ده نگێکی جیاواز له ناو حیزبی دێموکرات صدایی متفاوت از درون حزب دمکرات

آرشیو

نویسندگان

پیوند های وبلاگ

لینک های روزانه

امکانات

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 6
بازدید هفته : 24
بازدید ماه : 120
بازدید کل : 223477
تعداد مطالب : 226
تعداد نظرات : 156
تعداد آنلاین : 1


خدمات وبلاگ نویسان
قالب وبلاگ - یاس تم

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد

کلیه ی حقوق مادی و معنوی وبلاگ tarikere محفوظ می باشد.
قالب وبلاگ - بازی آنلاین - طراحی سایت

بازی آنلاین

بازی آنلاین

عکس

طراحی سایت

ابزار وبلاگ

قالب وبلاگ

موسیقی بی کلام

دانلود اندروید

گرافیک - ابزار طراحی

برترین مطالب